خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

تنها در حرم، به یاد مولایم

سلام

صبحتون عالی و زندگی و بندگی تون متعالی

دومین روز تنهایی من در درم دشت کاشانه را در حالی آغاز می کنم، که سیستم خواب و استراحتم یک کم جابه جا شده.

آخه فرشته ها که تو خونه نباشند، هیچی سرجاش نیست. اهل دلا می دونند که چی میگم.

گل قشنگ زندگی ام، دیشب پیامکای عاشقانه و دلتنگی هاشو البته از عصری فرستاده، و تلفنی هم کلی صحبت و احوال گیری و ....... ، و اینجا بود که مدیریت مردانه و تکیه گاهیم گل کرد، و بر احساسم غلبه کردم، ضمن یک کم همراهی، پیام دادم گل قشنگم از الان( یعنی روز دوم) صحبت دلتنگی نکن، که مبادا خانه خواهرا و خواهر زاده ها بهت خوش نگذره.

و دیگه اینکه منو هم بی طاقت مینی و مثل دیشب می زنم بیرون و پیش خواهر آقا رضا( علیهما السلام) میرم و کلی هم صحبتی و راز دل و احوال دل و کلی صحبت های عاشقانه ی مودبانه ، و خوشحال از اینکه گنبد طلایی و گلدسته های  قشنگ حرمش از افق هر کوچه و خیابانی هویداست، و چشم و جسممان رو نورانی می کند.

دیشب بابت یک معامله و کار ضروری از خانه و پشت لبتابم بیرون کشیده شدم، و رفتم و رفتم در صحن و سرای ولی نعمت قم، و کنار ضریح و شبستان مصفایش، چه صفایی داشت دیدن عربهای عراقی شیعه که با تیپ و قیافه های عربی و برنزه شده، در صحن و سرا و شبستانهای حضرتش برای خودشان قرآن می خونند( منظور عربی صحبت می کردند و بعضیا فک می کنند، که قرآن می خونند)

راستی این جک و شنیده ای که طرف رفته بود، عراق و بایک راننده دعواش شده بود، وقتی برگشته بود، چه تعریفی از عربا و مردم عراق نمی کرد، میگفت؛ من با راننده دعوا می کنم و فحش میدادم، ولی او در جوابم قرآن می خوند.

ولی از حق نگذریم حماسه و حماسه های اربعینی که مردم شیعه و مخلص عراق در پذیرایی از 22 میلیون زائری اربعین حسینی، هر ساله خلق می کنند، در نوع خودش برتر از رکوردهای گینیس هست، که متاسفانه در جهان پر از رسانه و هیاهوی امروز به خاطر منفعت ها و سانسورها، انعکاس چندانی نمی یابند.

یادم هست یکی از اساتید موسسه که در تمجید از قومیت ایرانی و ایرانیت ید طولایی دارد، وقتی از عراق برگشته بود، با یک شور و حال عجیبی از پذیرایی گرم موکب های حسینی از زئران از جمله از خودش ، پشت تریبون سخن می راند، که به این مردم  و اخلاص نابشان از صمیم جان آفرین گفتم. خدا اجرشان بدهد.

این کار مخلصانه مردم عراق مخصوصا در اربعین حسینی ، یک شمه و نمونه از حکومت و حاکمیت امام زمان علیه السلام را در دل زنده می کند ، که آنزمان هم مردم همین طور خالصانه و داوطلبانه و با شور و عشق به خوبیها و فضیلت ها و دفاع از ارزشها  و خوبان، مال و سرمایه و حتی جان نثار می کنند.

و حقا که چنین است. کاش مهدی فاطمه زودتر ظهور کند که خیلی و اصلا همه گرفتاری ها و دلتنگی های ما و همه ی مردم، به خاطر غم غربت و تنهایی آن مضطر و غمگین دوران است، و این از اوج مظلومیت آن مولاست، که در طی هزار و خورده ای سال از تولدش، تا به امروز  حتی 313 یار و یاور مشفق و همراه ندارد، که مقدمات ظهورش را فراهم کند.

کاش وقتی صبح از خواب بیدار می شویم، اول نگرانی و دغدغه مان این باشد که امروز هم منجی دوران و عزیز دل ما ظهور نکرده است، و کاش یک سلام بدهیم که آقای خوبم صبحت بخیر .. قول میدم آدم خوبی باشم و دلتو با کارام نشکونم، تا ظهورت بیشتر به عقب نیفتد....

کاش چنین باشد......

اللهم عجل لولیک الفرج ........

امام زمانی و خدایی باشید

یا حق و یا علی

دغدغه و صحبت از صحبت دوستان عزیزم در وبلاگهایشان یادم نرفته ، می خواستم در اون مورد بنویسم، ولی یاد قشنگ محبوب آمد و توصیه به خوبی و معامله با خدا و آنچه خودتان بهتر می دانید......

می دانم انشاء الله مستدام هستید در راه حق و خوبی ها و زیبایی ها.

ارزنده و سرزنده و باشکوه باشید.

 

همه خودستایی های من

همه خودستایی های من

 

سلام و سپاس از مردم چشمان نازتان که میهمان خودستاییم می گردید!

تنهایی چه سنگینه ، اگرچه پر از سکوت و سمپاته( اینو معنی دقیق شو حقیقتا نمی دونم، فقط گفتم که بگم این کلمه به گوشم خورده )

از گلهای زندگی ام و از بقیه چیزایی که دلتنگی رو بیشتر می کنه فعلا چیزی نمی نویسم، باشد در پست دیگر و فرصتی دیگر.

 

بلاگهای بعضی دوستان رو خوندم، جالب و جذاب و خواندنی بودند،  با شادی شون شاد و با ناراحتی و کسالتشان ملول، و آرزو کردم که سوپر من بودم و می تونستم ، همه شونو از غصه و گرفتاری نجات می دادم.

در این پست و در این کنج عزلت می خواهم از خودم بگویم اگر چه انجامش خیلی سخته!

اما هر چی بادا باد بگذار کمی خودستایی کنم.

می گویند موجودی ؛ آرام ، متین،  منطقی ، عاشق و گرم  و احساساتی هستم و یک نمه طبع شعر و شعر دوستی هم دارم، که حتی این شعر بیدلی رو تقدیم حضورتون می کنم :

امروز نوبهار است‌، ساغرکشان بیایید

گل‌، جوش باده دارد، تا گلستان بیایید

آغوش آرزوها از خود تهی است اینجا

در قالب تمنّا خوش‌تر ز جان بیایید

 

مرامم محبت و عشق ورزیدن است، به همه خوبان و عاشقان و نازنین نان، و همه گلهای خوشبوی باغستان زندگی و بندگی، به فرشته هایی که برای آرامش و شادی و شادابی ما به زمین هبوط کرده اند، به همدمهای ظریف و مهربونی که از بهشت بعد از تبارک الله احسن الخالقین شنیدن از زیباترین زیبای مطلق، برای آرامش و نوازش و آسایش و محبت و مودت قلبی ما قدم رنجه کرده اند، ریحانه هایی که عطر معطرشان، به چمنزار عاطفه و سرزمین قلب های پرطپش ما، مرحم و آرامش و ناز و لطافت می بخشند.

سرور و شادمانی و نشاطم در نشاندن، لبخندی بر لبی و کمک ناقابل و یارخاطری برای همه  گلها و غنچه های قشنگ روزگار هست.  که می دانم خالق زیبایها و محبت ها آن را می بیند و ارج و اجر می دهد، و لبخند رضایت می افشاند.

 اوه راستی داشت یادم می رفت که بگویم ؛  

خوشبختی در مرام من

لذت بردن از داشته هاست ...

خوشبختی یعنی

قلبی رو نشکنی ...

دلی رو نرنجونی ...

آبرویی رو نریزی ...

خوشبختی یعنی

دیگران را

برای خودشون ...

برای خواسته هاشون ...

دوست بداری ، مهر و عشق بورزی!!

 

 چون این روزها استفاده از تکنولوژی های بروز تر ، بیشتر مورد استفاده در ارتباطات هست، من هم که عاشق استفاده از بهترین ها و ابزارها و فن آوری ها هستم، با توجه به ابتکار دوستان، آیدی تلگرامی ام رو می گذارم، تا اگر رهگذری و عزیزی و دوست صمیمی قابل دونست، با گپ و گفت صمیمانه و دیالوگی پذیرایش باشیم.

این آیدی تلگرامم هست، به شرط حیات و توان در خدمتیم ، از صمیم جان با سراپا اشتیاق و انتظار

qomic@

و اگر نشد شاید قسمت نیست .

 یا حق و یاعلی ......... مستدام باشید و خوشبخت.

برای دلم و تنهایی ام از دلم و تنهایی ام

برای دلم

سلام

صبح دل انگیز تابستانی تون بخیر و شادمانی

سلام و تحیت و سپاس بر آن خوبانی که مثل میرداماد اعظم در کنج حجره، دختر شاه فرار کرده و آرایش کرده، شرف حضور دارد، ولی او به خاطر اعتقادش انگشتانش را با شمع می سوزاند که طعم عذاب آتش را بهش بچشاند تا در این شب پر آشوب به دختر شاه پریان شاه نزدیک نشود، و او طلبه ای است که به خاطر خدا امانتداری می کند و به خاطر خدا و عذاب آتش بر گناه خیانت، غلبه می کند، و خدا هم خوب پاداشش رو پساروز می دهد، و او ملقب به میر داماد می شود. و همان دختر با افتخار و عزت همسرش می شود و چاکران و غلامان در خدمتش ، و عزت و احترامش دو چندان ، چون به عزت مندترین موجود واجب الوجود وصل می شود.

این را به خاطر این گفتم که انسانها در شرایطی قرار می گیرند که مورد امتحان الهی قرار می گیرند، چی میگی ، همیشه در شرایط امتحان  و آزمایش هستند، و هر لحظه به نسبت جایگاه و موقعیت شخص در مقام امتحان و آزمایش است و هستیم.

این ها را برای این گفتم که یک و نیم ساعتی هست که در خانه ی رویایی و پرخاطراتم تنها هستم، و به قول یکی از دوستان در خانه خالی چه افکاری که به سراغ آدم نمی آید، و خودم را به تزیین و مرتب کردن( البته نه چندان زیاد) مشغول کردم، و مروری بر اخبار روزمره تکراری و نیم نگاهی هم به تحقیق که متاسفانه خودش نوشته نمی شود، و بالاخره دست بر کیبور می برم که برای دلم و تنهایی ام و از دلم و تنهایی ام بنویسم.

عزیزان و آینده داران زندگی ام و همسر عزیز و صمیمی و مهربانم و مادر رنج کشیده و مهربانم با پژو دربستی معارف وند رفتند به تهران و کلین، در میان کشته زاران و به قول مثل معروف خانه خاله و راحتی و تفریح.

 گلهای قشنگم از شیشه ی عقب با عشق و اصرار تا آخرین لحظاتی که چشم و دیده کار می کرد و رخ پیدا بود دست تکان می دادند ، و حسنای نازم که دلداری ام می داد که شما را هم می بریم، و بعد موقع رفتن با مامان و بچه ها می گفت که ما می ریم زود بر می گردیم تا باباجون تنها نمونه .

وای این بروجک چی قدر شیرین زبونه، می دانم تاثیر قرائت قرانی هست که در ایام بارداری مامان مومن و پرتلاشش برای شیرین زبانی اش قرائت و تلاوت کرده است.

به هر حال رفتند قشنگای زندگی ام، و من مانده ام یک دنیا خاطرات و یک دنیا دغدغه ی و دوستانی که نمی دانم در این تابستانی به چه کاری مشغولند؟

راستی امروز هم سالن فوتسال دارم، بروم و تنی به بازی و ورزش و جست و خیز بزنم، و آغاز کنم تنهایی یک هفته ده روزی رو ببنیم خدا چی رزقهای من لایحتسب هایی برایم مقدر کرده است.

به خدایم و پاداش و عنایتش و به بزرگی و عظمت و حکمتش ایمان دارم، می دانم که اگر من بنده ی خوبی باشم و رضایتش و شریعت و حدودش رو رعایت کنم ،خدا نازم به بهترین شیوه و روش و استادانه هوایم را خواهد داشت، و صد البته در سختی های امتحانات زندگی هم کمکم می کند. به شرطی که من سیم دلم به نیروگاه عظمت و قدرتش وصل باشه ، و البته اگر هم وصل نباشد، خودش وصل می کند ،چون می دانم که خیلی دوستم دارد.

بین خودمونیم تنهایی هم یک جورایی لذت هایی دارد، مثل اینکه شما الان مطلق العنانی و این فضای وسیع و اتاقها و تمام فضای خانه ازحیاط و حمام و اتاقها و ..... در تصرف تست، اگر چه به عنوان پدر قبلا هم در تصرف من بوده است، ولی اینکه در نوع استفاده و نوع گشتن و نوع رفتار و وو رفتارهای مختلف کاملا آزادی ، یک لذت و تنوع دیگری دارد.

فدای خوبی خوبان و فدای قلب های بزرگ که همیشه برای همه دوستان و عاشقان جا دارند.

صحبت خاص دیگری نیست، اگر حوصله بود باز هم خواهم نوشت ولو اینکه خواننده ای نداشته باشم... که انشاء الله دارم.

دوستان نازم دوستتون دارم فداتون بشم ....... منتظر نظراتتون هستم

یا حق و یا علی مستدام باشید

درنگی در آنات همراه با ورزش

سلام

عصرگاهی روز شنبه را در حالی آغاز می کنم که گل قشنگم، شیرین هلویم با چای عصرانه و لبخند و مهر و محبت نابش وارد اتاقم می شود.

گل نازی که جوره (نظیر) نداره، گل قشنگی که بی همتا و بی نظیره

سالن فوتسال همراه با بچه های ناز و مودب موسسه، حسابی چسپید، فقط اینکه یک کم ماه مبارک کفشهای نازی که دلدارم برام خریده بود، در اثر اشتباه استراتژیکی که برایمان در انتخاب جایگذاری و جای دهی کفش ناب برایمان پیش آمد، در گرمای طاقت فرسای قم آنهم در داخل پوششی که محفوظ از گرما بود، در حدود دو هفته ای در معرض غیر مستقیم آفتاب در سکوچه ی مشرف به حیاط قرار داشت.

در این چند هفته ای که در زیر برنزه شدن آفتاب قرار داشته و داریم، معنویت ناب و تجربه ی سترگی رو درک کرده ایم، که در نوع خودش برای خودمان بی نظیر است.

گلهای قشنگم از دل و درک که برایتان بگویم اینکه:

درک زیبایی ها و درک خوشبختی واقعیت هایی هستند که نیاز به فکر و تفکر و درک بالایی دارند، هر کسی با هر گیرنده ای نمی توانند کیفیت زیبایی رو درک کنند، چطور گیرنده اچ دی ، کیفیت بالاتری رو ضبط و پخش می کند، ذهن و گیرندگی ما هم باید این توانایی و قابلیت رو داشته باشند، که بهترین ها رو به بهترین شیوه بگیرند و درک کنند و بعد پخش کنند.

قرار گرفتن در معرض موجهای معرفت و معنویت و زیبایی و درک و ضبط آنها و حفظ و بعد پخش آنها واقعا قابلیت و توانایی بالایی می خواهد که می توانیم اول خوب درک کنیم، و بعد آنها را به زیباترین شیوه منتقل کنیم.

دنیای زیبایی داریم، خدای مهربون و با حکمتی داریم، و همه چیز عالیه است، به شرطی که ما به همدیگر ظلم نکنیم، و از حدود الهی تجاوز نکنیم

به شرطی که ما انسان باشیم و انسانیت و زیبایی فطری، و فضایل اخلاقی و قشنگی و  خدایی بودن و خدایی شدن رو رعایت کنیم و به کار گیریم.

به شرطی که ما خوب باشیم و زیباترین کارها و زیباترین و قشنگ ترین رفتارها رو در زندگی مون به کار بگیریم.

خدای خوبان رو با تمام خوبیها و زیبایی هایش درک کنیم و بتوانیم بنده و بهترین باشیم، برایش و برامون.

خدای مهربان رو شاکریم به خاطر تمام زیباییها و لطافت هایش ، به خاطر جمالی که در طبیعت لطیف زنانه و نازدانه ها گذاشته ای و جلال و جبروتی که در فطرت و سرشت و وجود مردان و پاکان قرار داده ای.

خدای را به خاطر همه چیزش شاکرم

گلهای زندگی ام قرار است، یک مسافرت کوتاه مدت در حد یک هفته ای به خانه خواهر نازنینش برود، و این حقیر می خواهم که در خانه و آشیانه ی چهار اتاقه و قالین سرا و معبد رویاها و خاطرات قشنگ زندگی مان بمانم و به تفکر و تامل و درک معنویت بیشتر برسم، می خواهم که اونها خوش باشند و من هم به کارها و برنامه های خودم برسم. ( به شلوغکاری ها و بازیگوشی هایم)

ولی این دم رفتن نازنین های زندگی ام، کمی دلم می گیرد و حس غریبانه ای به خود می گیرد، اونم ندیدن همه هستی و داشته های زندگی ام ، می دانم در این یک هفته خیلی برایم سخت خواهد بود.

چشمان حسنا و صحبت های قشنگان زندگی ام، و مهر کریمانه همسر ناز و بی نظیرم ، همه و همه می دانم دلتنگم می کنند، اما به خاطر خوشی و تنوع هم که شده ، بگذاریم که خوش باشند و بعد از مدتها تنها و در دهکده ی خاطراتشان خوش باشند.

این نوشتارم کمی طولانی شد، اما برای عزیزان و دوستان سرزمین وبی ام، آرزوی موفقیت می کنم، چندین و چند روز است که خبری ازشون ندارم.

خدا کند که حالشون خوب باشد و در تعطیلات عید سعید فطر و .... در کنار عزیزانشان و مسافران راه دورشان ، خوش باشند  و شادکام و سعادتمند و سربلند و سلامت.

یا حق و یا علی

بهترین ها رو برایتون و برایشون و برایمون آروزمندم......

 

همه دعاهای قشنگم

همه دعاهای قشنگم

سلام این ادامه پست عید و بازدیدش هست، چون خیلی طولانی می شد ، دو قسمتش کردم. باشد که قبول افتد

رسیدیم به اینکه دعا کنم براتون، که این دعا خواستن قلبی هست، که در دستگاه رصد کننده خدا و فرشتگان حسابرسش هست،

دعایم این است، که رزق من لایحتسب ، همیشه نصیبتان باشد. رزقی که گمانش رو نمی کنید، و سورپرایزتان می کند، و هدیه ای است از جانب زیباترین معبود و هدیه دهنده هستی.

آنجا که می فرماید: و من یتق الله یرزقه من حیث لایحتسب.............. و من یتوکل علی الله فهو حسبه.  

اگر زرنگ باشید می دونید که وقتی رزق من لایحتسب نصیبتان می شود که پرهیزگار و محبوب خدا باشید، و این چقدر زیباست برایمان و برایتان.

این آیه قشنگی هست که همیشه تکیه دلم هست، و در کیمیای بعد از نمازهای واجب تا بتوانم می خوانم

حرف از کیمیا آمد، بگم که بدونید: کیمیا تعقیبات نماز های واجبم هست، که متشکل از : خواندن آیه الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، سه تا ( قل هو الله، صلوات و آیه من یتق الله یرزقه من ......... ) هست، که به فرموده یکی از علماء عارف، از داشتن علم کیمیا برایمان بهتر است. علم کیمیا ، علمی که بتوان باهاش هر چیزی رو تبدیل به طلا کرد.

پاینده باشید و کمیایی.........

خدایا من چقدر خوشبختم که تو را دارم، و یادت همنشین دلم هست.

خدایا شکرت به خاطر همه داشته هایت، و بدی هایی که نداشته ام.

دعای قنوتم بیشتر این آیه است، که می فرماید: ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا..... خدایا قلبم را از هدایتی که نصیبش کرده ای، منحرف نکن.

واقعا نعمت بزرگی هست، که قلب آدم به یک چیزی خو بگیرد و قبولش کند و هدایت به او کار و عقیده پاک و خدایی بشه، و خدا هم بر او ثابت قدم بداردش، و از اون هدایت برنگرداند.

این پست تا بیشتر طولانی نشده ، به پایان رسانم این دفتر           حکایت همچنان باقیست.

یا حق و یا علی مستدام و پاینده باشید.

خدایا چنان کن سر انجام کا ر                   تو خشنود باشی و ما رستگار

آسمانی و پر از نگاه خدا باشید

 

 

 

عید سعید و دید و بازدیدش


 

سلام

دیشب در خدمت، پسر عموی ناز و خانواده  بودم، شب خوبی بود، بعد از مدتها دوری و مشغله ها، این ایام مغتنم است که در کنار هم و روبرو و در مجلسی صمیم و ناب ، چشم در چشم و دیده در دیده گپ و گفتی دوستانه و مشفقانه

ایام در گذر است، و لحظات و درد دلها و تحلیلها و دغدغه ها از اوضاع و احوال جهانی، و منطقه ای و خانوادگی و .... فراوان است، و کمی به حکمت این حدیث پی می برم که صله رحم تزید فی العمر. صله رحم باعث طولانی شدن عمر می شود.

و می دانم که خیلی از حکمت های دیگر آموزه های قشنگ این نعمت تمام الهی رو نمی دانم ولی آرزو دارم که بدانم و ایمان بیاورم ، که ایمان به غیب و اقامه بندگی و اطاعت از قشنگ ترین عالم ، آرزویم هست و مرام و انشاء الله توفیقش رو داشته باشم.

در شروع ماه شوال و تعطیلات تابستان نود و پنج برنامه های مسافرتی خاصی رو در نظر دارم، که رفتن به مشهد و هرات و ... در لیست هست.

پدر هنوز از مسافرت بر نگشته و بردار هم با زبان آلمانی دست و پنجه نرم می کند، و دنیا و آرزوها و مرام و مقصد خودش رو دارد.

حدیث نازم آمده کنارم ، می پرسه که این داستانه ، یا چیه؟

میگم خاطرات روزانه است، و امروز جمعه رو با دعای سمات پخش شده از ماذنه ی مسجد، به پایان می بریم.

نکات ارزشمندی در صحبت های دیشب با پسر عمو مطرح شد که واقعا برام قابل استفاده و جالب بود، صحبت هایی از چالشهای ساختاری و تصمیم های موردی افراد و سرنوشت مردم و شیعیان و تذکرات و مسائل امنیتی و ثبت اندیشه ها و ...

از عالم اخبار داخلی و خارجی خبر خاصی که قابل عرض باشه ، نیست جز اینکه یک پالایشگاه پتروشیمی بندر امام در خوزستان دو سه روزی هست که آتش گرفته است، و هنوز خاموش نشده است، و 250 نقد کشته شدن انسانهای مظلوم در بغداد توسط مزدوران صهیونیزم و بدنام کنندگان اسلام، و تعداد دیگری هم زخمی از خبرهای دردناک این روزهاست.

نگین زندگی ام، آمد کنارم با چای و کلوچه به دست، میگه خیلی وقته کنارت ننشسته ام، لبخند و نگاهی در چشمان سیاه و قشنگ و مهربونش می کنم، و با نگاهی خریدارانه ور اندازش می کنم، نگاهی به نوشته ام می کند، و ماهیچه بازوی دست راستم رو که روی میز سفید وایت بردی ام هست، می بوسد. گرمای لبانش رو احساس می کنم.

به نوشتن ادامه می دهم، می خواهم داستانی بنویسم و از توصیه و توصیف پسر عمو یادم می آید که وقتی حرف از ماندگاری تحلیلها و افکار و صحبت های سازنده شد، و به فیلم سازی و داستان نویسی اشاره کردم، به اهمیت داستان و استفاده از هنر داستان نویسی اشاره و تاکید کردیم.

هلن زندگی ام ، هنچنان کلوچه خشخاشی- کنجدی میل می فرماید، و به ال ای دی هم نگاه می کند، و همچنان نگاه به نگاهم می دوزد، و....   و در گوشم همچنان زمزمه محبت می کند.

یک کم خطبه های نماز جمعه رو گوش دادیم، سخنانی که به فارسی و عربی بیان شد، که در نوع خود مهم و قابل توجه امت اسلامی می باشد.

خدایا چنان کن سر انجام کا ر                   تو خشنود باشی و ما رستگار

آسمانی و پر از نگاه خدا باشید

شریکتان می کنم


امروز با مرور برخی وبلاگها و سایت های فرهیختگان و اساتید به نکات قشنگی رسیدم ، که برخی از اونها رو در اینجا تقدیم می کنم.

1= طوری حرف بزنید که طرف رو با خودت همراه کنید، نه اینکه تحریک کنید که جوابتون رو بدهد.

2-  هر چه برای خود می پسندید در همه ی عرصه ها برای دیگران هم بپسندید.

4- ایران کهن و ایران باستان شامل همه ی سرزمین های ایران کنونی و افغانستان و تاجیکستان و قسمتهایی از آسیای میانه و .... هست، و مربوط به قلمرو زبان فارسی هست، مشاهیر آن را نباید به یک نقطه خاص آن سرزمین پهناور ، مصادره کنیم، که این خود باعث کدورت و به کار بردن یک نام در دو معنا می باشد.

5- لحظات افطار نزدیک است، و التماس دعا

 

یا حق و یا علی

مستدام باشید.

سلام بر مادران

 سلام بر هر چی مظلومیت است، و انتظار و امتنان از عزیزترین کسانی که دوستشان داریم. و می بایست مرحم و یارمان باشد

آیه قران هست که می فرماید: لَا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا(النساء/148)

خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیهای دیگران را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.

این آیه شریفه که راهنمای زندگی و در ارتباط با بیان بدیها و مسائل اجتماعی و حتی خانوادگی هست، خیلی قشنگ تکلیف ما رو نسبت به نحوه ی برخورد و گله و نقد رفتار دیگران، مخصوصا در صورتی که از جانب رفتار دیگران ظلم و ستم و یا حتی بی ملاحظه گی و بی مبالاتی صورت گرفته است، بیان می‌کند.

یادم می آید این آیه اولین بار خطاب به رئیس موسسه، نسبت به اجحافی که صورت گرفته بود این آیه رو نوشتم، واقعا به موقع و با معنی است، و می تواند در مورد کلیه رفتارها و گلایه ها  و انتقادها و .... کاربرد و مصداق داشته باشد.

یکی از مباحثی در مورد بیان اختلافات با اهل سنت در مورد وقایع تاریخی و مباحث خلافت و مباحث ظلم هایی که اهلبیت از جانب مخالفین آنها که متاسفانه از مدعیان صحابی راستین پیامبر هم هست، سیره و روش اهلبیت این بوده است، که حتی مولا امیرالمومنین سفارش کرده است که اصل بیان واقعه و حادثه رو با زبان نرم و منطقی و جدال احسن بیان کنید، از توهین و افتراء و ... پرهیز کنید. مبادا برای ما اهلبیت باعث سرافکندگی باشید، و باید که باعث سرفرازی باشید.

به هر حال نکته صحبت بر روش صحبت با روش محترمانه و مستدل و عقلانی می باشد، ولی تاکید بیشترش بر گفتن درست و اصولی و مبتنی بر واقعیات هاست.

در زندگی زناشویی هم ، یکی از اصولی که می بایست رعایت بشه، صحبت محترمانه و تفاهم و هم فکری و با توجه به واقعیات صحبت کردن است. و نگفتن و فروخوردن به نظرم دردی رو دوا نمی کند، و تکرار با روشهای مختلف و در عین حال مسالمت آمیز می تواند کلید راه باشد.

دیگر اینکه با هنرمندی می بایست دغدغه های و شرایط فرهنگی و اخلاقی و سایر ویژگیهای رفتاری طرف مقابل مخصوصا همسر رو باید در نظر گرفت، و صحبت و طرح توقعات را بازهم تاکید می کنم با صمیمت و محترمانه بیان کرد.

مخصوصا از جانب خانم ، که با روحیه ظریف و ظرافتهای خاص زنانه می بایست دل مرد و مرام رفتاری مرد را به دست آورد، و به این نکته هم توجه کند، که در زندگی مشترک همان طوریکه زن دنبال محبوبیت است، مرد هم دنبال مقبولیت است، و در طرح مسائل و مباحث مورد اختلاف و توقع به این اصل باید توجه کند، و مرد احساس نکند که به مقبولیتش لطمه وارد می شود، یا اینکه اگر مقبولیتش تقویت بشود، بیشتر زمینه تسلیم و مدارا و رفتار مطابق توقع خانم رو رعایت می کند.

من فکر می کنم در خانواده هایی که خانم درآمدی در اثر اشتغال بیرون از منزل کسب می کند، که خیلی هم به نظرم پسندیده است، ولی ممکن است، اینجا مرد احساس کند که خانم با استقلال مالی پیدا کردن، دارد به مقبولیت او لطمه می زند، در نتیجه ضمن اینکه از آن درآمد برای تامین مایحتاج خانواده نمی تواند بگذرد، ولی به سادگی هم حاضر نیست، غرور مردانگی اش رو و آن روحیه مقبولیت طلبی اش رو به راحتی از دست بدهد.

اینجا ظرافت خاص زنانه ضمن رعایت احترام ، و انجام هنرمندی های فرشته گونه ی زنانه ، این اطمینان رو به مرد بدهد که او رو قبول دارد، اما انجام برخی کارهای منزل نه تنها مقبولیت و اقتدار مردانگی کذایی او را در یک جامعه نسبتا مرد سالار کاهش نمی دهد، بلکه او را بدل به انسانی با قلب رئوف و بزرگواری می کند که نسبت به ظرافت همسرش هم توجه دارد، و هم در جای خودش اقتدار مردانگی اش رو به همراه دارد.

و این مسائل بازهم تاکید می کنم با هنرمندی و ظرافت و مهربانیت زنانه می بایست گفته شود، چون هیچ نیرویی نیرومند تر از محبت نیست. ضمن اینکه تحمل تنها، و عضه ها رو در دل تلنبار کردن هم ضمن آسیب رساندن به روحیه و اعصاب ظریف زنانه، باعث بدتر شدن اوضاع عاطفی بین همسران می گردد.

و این را هم اضافه کنم، که سردی رابطه و عدم آموزش صحبت و گفتگوی محترمانه به فرزندان در هر سنی، عواقب نابهنجاری در زندگی آینده فرزندان هم خواهد داشت،  و از جمله داشتن استرس در سن بارداری برای روحیه فرزند نیز آسیب زا می باشد.

همسر در زندگی نقش پشتیبان و آرامش دهنده و تامین کننده آرامش از بیرون رو می بایست داشته باشد، و خانم در خانه مدیریت آرامش درونی و عاطفی بین همسر و فرزندان رو به عهده دارد.

غیر از این باشد با خدا معامله کند، و به خاطر خدا و آسایش آینده فرزندان تحمل کند.

مستدام باشید، و سعادتمند.

بهترینها رو براتون آرزومندم

به داشته ها بیندیشید و قدرش رو بدونیم

یا حق و یا علی

درنگ در یک هنگامه

سلام

هنگامه ی افطار و لحظات شیرین وصال با معبود قشنگمان

هنگامه ی شیرین استجابت دعا و خواستن ها

هنگامه ی درک لذت عبد بودن و خاص و ویژه بودن

و هنگامه ی درک معرفت تعلق به بی همتای بی نیاز

یک روز دیگر و روزه ای از گناهان و تمرین صبر و تقوی و بردباری و کرامت

چه اشتیاقی هست برای درک عظمت پروردگار

و چه شور دارد درک یک جرعه از تسلیم و رضایت حق

و چه نشاطی دارد، تصور نشاط خوبان از اعمال بی مقدارمان در این لحظات

و چه روح و روان سیراب می شود وقتی به بینهایت پیوند می دهیم، تمام هستی و آینده را

آی آدما و آی خوبان و آی دوستان، شادم و با نشاط ، در کمال نداشتن های مادی و تعلق نداشتن به چیزهایی که دیگران به خاطر دل می شکنند و آبرو می برند.

آی آدما ، چه با نشاطم وقتی خودم و نفسم را به خاطر درک محضر دوست ، پاک و منزه نگه داشته ام.

آی آدما، دوستتان دارم، چون می دانم که ظرفیتی در نهاد شما خدایم گذاشته است، که توان عروج به آسمان و معنویتی دارید که فرشتگان غبطه اش رو می خورند.

آی آدما، برای نفی ناپاکی ها و رویش خوبیها و زایش ارزشها و وصال خوبان، دست به دست هم دهیم، و با صبر و تحمل و مدیریت و تکریم و احترام ، بسازیم و اقامه کنیم عدل و عدالت و مهرورزی را .

اذان  شد و التماس دعا .

چشمان من، و چشمان قشنگ حسنا


 

به قد و بالای کوچولوی حسنایم ( دخمل دو و نیم ساله ام) نگاه می کنم، و دویدن و بزرگ شدن و خنده ها و شیرین زبونی هایش رو می بینم و خدا رو شکر می کنم که در کنارشان هستم و آرامش دلهای کوچکشان

به حسنا می گویم؛  کی به ما چهار تا بوس می دهد؟ )

حسنا می دود، و  لپ های ناز  ش رو می آورد جلو و می خواهد چهار تا بوس بدهد.

و از دو تا  لپ و پیشانی و چونه ی کوچولو و نازش بوسه بر می دارم.

و به چشمانش نگاه می کنم که خیلی ناز و روشن و .......... وووووی چقدر گیرا و مسحور کننده و جذب کننده است، چشمان ناز و بی گناهش که روشن و ماندگار است،

به چشمانش بیشتر چشم می دوزم، و بهانه ای برای بیشتر نگاه کردن می طلبم، می گویم، می خوام ببینم کی تو چشماته؟

خودش می گوید، چون چندین  و چند بار این واقعه رو باهاش تمرین کرده ام، که بهش گفته ام که تو چشمانش من هستم، و تو چشمان من اوست.

از باب جلب منفعت او می گویم، بیا ببین حسنا گلم تو چشمای من هست؟

مشتاقانه می آید و می خواهد خودش رو در چشمان من منعکس کند و اثبات کند، و این فرصتی می شود که بیشتر به چشمانش نگاه کنم.

این فرصتی می شود که چهره ی نازشو رو بیشتر بر انداز کنم، و ببینم و لذت ببرم، و به عظمت و حکمت خدایم آفرین بگویم، که این معصوم و زیبا رو برای بزرگ شدنش ، مهرش رو در دلمان جای داده است، که قدرش رو بدانیم و دوستش داشته باشیم و خادم وار ازش نگهداری کنیم، و مادرش چه عاشقانه سخترین و حوصله بر ترین کارها رو برایش انجام دهد.

دنیا و نشانه های خدا برای زیبا بینان و ...... زیباست و دیدنی.

روز ه هایتان و تضرع و خواستن هایتان مستجاب درگه حق.

می خواهم که همین الان خواهشانه و صمیمانه این جمله ی دعایی رو با قصد ایجاد و دعا و خواستن بخونید: که خدایا همه بندگان خوب و دوستان عزیزم و حق دارانم رو عاقبت بخیرشان فرما.

می خواهم که بگوییم: خدا چنان کن سرانجام کار            تو خشنود باشی و ما رستگار

و خواستن های قشنگی که با سلیقه و اندیشه قشنگ و زیبایتان می خواهید

نورانی و سعادتمند باشید در پرتو الطاف خدا  و خوبان درگاهش.

 

روز ضربت خوردن تمام خوبیها

به نامی حق و عدل

و با تقدیم ارادت و محبت و مودت به ساحت پدر و مولای همه ی خوبیها.

روز  ضربت خوردن آقاترین مولای عالمیان هست.

همان که پیامبر مهربانی و رحمت للعالمین و اسوه ی فضیلت ها ، رسول الله الاعظم صلی الله علیه و آله در موردش فرمود:

  انا و علی ابوا هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم.

امروز در زیباترین و نورانی ترین خانه ی مدینه ، غوغایی هست.

امروز یتیمان مدینه می فهمند که آقایی که هر شب برایشان شیر و خرما می آورد، همان خلیفه و مولای همه قلبهای عاشقان، علی اسوه ی مردانگی و عدالت است.

امروز حسنین و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، پروانه وار گردا گرد بستر بابای خوبش، اندوهگین و نالان است.

امروز روز رستگاری علی علیه السلام است، که به دست شقی ترین دوران، شربت شهادت می نوشد، و اولین شهید محراب عبادت می گردد.

امروز دلهای ما یتیمان مولایمان ، محزون است، و به حقیقت پدری بی مانند رو از دست خواهیم داد.

امروز رو به مهدی و مضطر دوران، تسلیت و سرسلامتی می دهیم، که قلب آقامون بی نهایت گرفته و محزون است.

امروز روز شهادت عدل الهی در زمین، و بهانه ی اتمام نعمتها بر مردمان عالم است.

امروز رو به همه شیعیان و رهپویان و عاشقانش در سراسر عالم تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

امروز چراغ خانه ی علی علیه السلام، با خاموشی وجودش، خاموش می شود.

امروز وصیت های علی علیه السلام، به فرزندانش و مجازات تنها یک ضربه در صورت شهادتش، به قاتلش، اوج دقت و رأفت و عدالتش رو به نمایش می گذارد.

امروز رو غم و اندوه و عزاداری است، تا باشد که پیروان واقعی مولا، و سربازان مکتب بقیه الله عدالت گستر عالم آخر الزمان باشیم.

تا باشد که خوب باشیم و در شاخه سار زندگی پربار و پاکمان، بتوانیم ثمرها، میوه ها و فرزندان صالحی تقدیم جامعه کنیم، که در راه علی و فرزندانش، و اعتلای حق و حقیقت و عدالت جانانه بدرخشند و سعادتمند گردند.


یا حق و یا علی

عصر گاهی و تجلیل از بزرگان

عصر گاهی روز یازدهم

سلام و عطش و گرسنگی شیرین برای بی نیازترین دلبر

صبح رو با مرور جزء یازدهم قرآن آغاز کردیم از روی صفحه ی دیجیتال ال ای دی، و سعی می کردیم که بیشتر به معنی دقت کنیم، و نکته کاربردی تو زندگی مون استخراج و فهم درک کنیم.

و چه شیرین است شنیدن و نوشیدن معرفت از زلال وحی

تا بیش از نصفه های جزء رو همراه  گلم خوندیم و مرور کردیم، ولی خواب غلبه داشت میکرد، که یاد سخت نگرفتن بر خود در کارهای مستحبی افتادم، و ادامه رو زدیم روی ضبط ، تا بعد از استراحت از روی ضبط با دل و دماغ بیشتر و روح و روان شادابتر ادامه دهیم.

گل همراهم در کارهای خوب و زندگی همراهم هست، با هم قول داده ایم به خاطر تربیت بچه ها، هرگز در حضور بچه ها اختلاف نظرمون رو بروز ندهیم و حتی جدال احسن هم نکنیم، مگر یک خورده کوچولو که تضارب آراء بشه، اگر چه با هم تفاهم نود و هشت درصدی داریم، مگر در یک جاهایی که از روی محبت مادرانه، می خواهد اوضاع رو آرام کند، برخی پیشنهادهای مصلحت جویانه می دهد، که اسمش دخالت و سوء مدیریت نمی توان گذاشت.

خدا حفظش ازش راضیم، دختر خوبی هست، می دونیم که در این زندگی و ادامه این زندگی ما دو تا فقط همدیگر رو داریم، و بعد از مدتی ولو طولانی بچه ها پرواز خواهند کرد، و ما هستیم که بازهم در یک کاشانه و زیر یک سقف باید به عقشمان و ادامه راهمون در این دنیا برسیم و ادامه دهیم.

خوب می دانیم که در تربیت بچه ها اگر در حضورشون و یا کلا؛  مخالف هم باشیم و غیر منطقی برخورد کنیم، بچه ها بر اساس اصل نفی هردومون، هر دومون رو قبول نخواهند داشت.

حامد عزیزم امروز به خاطر ممتاز بودنش و رفتن از یک مرحله تحصیلی به مرحله ی دیگر، ازمون نمونه دولتی داشت، اینو بگم که از بین گلهای باغ زندگی، بیشتر از همه حامد عزیزم، شکل و قیافه و از جمله استعداد درس خوان بودن و به قول ما دانشمند و مهندس بودنش، و تا حدودی اخلاق ظریف و نسبتا حساسش به من رفته است.

احسان قهرمانم، روحیه رزمی و جست و خیزی و کنجکاوی و مردانه دارد، در ده ماهگی راه گشت شده، و به قول غیرمحلی، راه افتاده است، و همین دو سه ماه قبل در مسابقات دومیدانی فرزندان زیر دوازده سال، نفر دوم مسابقات شد، که جایزه اش و مدالشو میگیم که فامیلا و ... نشون بدهد ، و نفر اول یک پسر نزدیک دوازده بود که حق داشت نفر اول شود. و از همون کودکی به برنامه کودک و کارتون چندان علاقه ای نداشت، و مردانه و بزرگ منشانه فکر می کرد و حرف می زد.

به هر حال گلهای قشنگ زندگی، مایه ی آرامش و غرور و افتخار خانواده هست، هر وقت یکی یا دو تاشون نباشند، انگار خانه سوت و کور است، و اشیانه مون یک چیزایی کم دارد و کم داریم.

خلاصه یکی از وابستگی هایم به عنوان پدر، بودن در کنارشون و دیدن قد کشیدنشون، و بازی و شادی دسته جمعی و لطیفه گویی و جک پراکنی های خاطره انگیز و نقل خاطرات باهم بودن است، و این وابستگی باعث می شود، که به دعوت استادی در دانشگاههای کشورم، فعلا که در حال تدوین رساله هستم، لبیک گویم، و  در حال تحقیق و پژوهش باشم، اگر چند شاید جا برای فعالیت اونهم با ترافیک فارغ التحصیلان  ، که در حوزه و دانشگاهش با ضابطه و رابطه در موقعیت ها قرار می گیرند، و .....

توقع خاصی از نظام مدیریتی موجود ندارم، چون آنقدر موانع و چالشها بر سر راه شایسته سالاری ها در همه کشورهای اسلامی وجود داره، که توقع کارها بر اساس موازین درست و اصولی مشکل محقق می شود.



خدا حفظ کند، بزرگان فهیم و منصف و شایسته سالار و دلسوز امروز رو ، و خدا رحمت کند بزرگانی امثال آخوند خراسانی رو که از ساحت اسلام و تشیع جانانه و عالمانه دفاع کرده است ، و به نشر و جریان معارف زلال الهی  و هدایت ما و فرزندان و نسلهای مسلمان و شیعیان خدمت کرده است.