سلام
امشب رو سپاس می گویم به خاطر سلامتی مون
سپاس می گویم به خاطر زحمات دکترها که آپاندیست دخمل نازم و قشنگم رو عمل کردند.
الان که شب از نیمه گذشته است، با مامانش تو بیمارستان هست، و الان خبرش اومد که
راحت خوابیده است.
امان از این آپاندیست و سختی تشخیصش و سپاس از تجهیزات پزشکی که به فریاد دردهایمان می رسد.
فرزند و تصور درد کشیدنش چقدر برای یک پدر مشکل است ، مخصوصا دختر این بابایی های شیرین.
امشب تنهایم و چقدر تنهایی سخت وطاقت فرساست
چقدر برای کسانی که از نعمت فرزند محروم هستند، سخت است که همیشه در تنهایی و نا امیدی به سر می برند. و سخت تر برای کسانی شاید باشد که کلا در زندگی تنهایند و یا هنوز ازدواج نکرده اند یا اینکه همسر همراه و صمیمی ندارند.
چقدر خوشحالم که همسر ناز و مهربونی دارم که هم با خدا و هم دوستدار و عزیز دلم هست.
امشب بدون وجودش سر بر بالین میگذارم ، در حالیکه او در بیمارستان و بر بالین مریضی هست که گفت: الان راحت خوابیده است.
خدا رو شکر به خاطر همه داشته هایم و خدا را شکر به خاطر آنچه مصلحت دیده که نداشته باشم.
خدایا و ما توفیقی الا بالله
خدایا یاد شیرینت و خاطر عزیزت را همیشه گوارا و برایم محترم دار.
خدایا همه ی بندگان خوبت را در پناه خودت سرفراز و سعادتمند گردان.