خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

قران و زندگی

سلام

امروز با بچه ها و گلهای نازنینم و هلن مهربونم همگی قرآن کار کردیم

هم حفظ  و هم تفسیر و درس زندگی و اعتقاد و بندگی البته کمی.

جلسه ی باحالی بود و پر از نگاه قشنگ خدا

خدایا دوست دارم با قرآن رفیق و رفیق و عزیزترین یار و یاورم باشه

خدایا دوست قرآن همیشه ورد زبانم باشه

خدایا دوست دارم قرآن همیشه یاور و راهنما و همراه و مونسم باشه


قرار شد این جلسات بازم ادامه داشته باشم


بعضی وبلاگها را می خونم ، به ندرت اثری از برنامه ی زندگی و هدف خاص خدایی می بینم

همش روز مره ها و خوردن و خوابیدن و عاشق بنده ی خدا شدن و کار و  سرگرمی های آن طوری که البته سرجایش چیز خوبیه


کاش همه ی همه مون لیاقت این رو داشته باشیم که در مسابقه ی خوب بندگی کردن و خوب زندگی خدایی داشتن بهترین باشیم


و چی زود این عمر گرانمایه می گذره

عمر برف است و آفتاب تموز

عمر از حد گذشت و خواجه غرّه هنوز


راستی یه معمای شعر گونه قبلنا  دوران نوجوانی در کتابخانه ی آستان قدس رضوی ، که مطالعات پراکنده داشتم یادم مونده

امروز البته چند شب در سحری خواندم و مخ ها را به کار گرفتم که جواب رو پیدا کنن:

شعر این بود که بعضی ها خواندنشو هم نیاز به تمرین داشتن:


از برای دفع یأجوج هوا  از آبِ خشک

خاکیان سدی برای آتشِ تر ساختند.


اینو پیدا کنید یه جایزه خوب معنوی دارید.......

جون خودتون و عزیزتون فقط تو اینترنت نزنید که تقلبه.......


ممنون و سپاسگذارم

یاعلی



نه به آرامی عید و آری به انتظار

سلام عید سعید بالاخره آمد

و بعد از نماز عید و خوش و بش های قشنگ خودمون

شب عید سعید را خانه یک فامیل رفتیم و شب ضمن صحبت از هر دری ، فوتبال دیدیم و گل به خودی مراکش و عادل خانه که بعد از گل سوم رونالدو

و ذوق عادل از اینکه ایران اسمش تا 30 ام سرگروه این گروه می مونه و   دقت کنید با گل رونالدو چی با جسارت گفت:  به حق مون می رسیم...... و چقدر خوبن این بچه ها....... خخخخخ

اونم بازی با مراکشی که بیشتر از شصت درصد بازی دست مراکش بود.......

و خدا به همه شادمانی بدهد ، البته نه شادی کاذب ........

و دیشب با یکی از خوبان تحلیل اجتماعی و پای کوبی های خیابانی و دغدغه های پدیده ای به اسم فوتبال


گفتم: خدا ببخشه ...... شادی حلال چیز خوبی هست ...... بذار مردم شاد باشن..... تو این گیر و دار تحریم و تحدید و تهدیدها و جنگ و .....


و شروع می کنیم شوال را که بعضی تعبیر به شل کننده ی آدما کرده اند.....


و بساط عید مبارکی و زنگ و ازنگ به اقصی نقاط عالم از داخلی و خارجی گرم هست....

هم زنگ می آید و هم زنگ می رود


و شاکریم به این همه آرامش و شاکریم بر آسایشی که به قدر کفایت است


و شادمانی و شکوه بعد از عید کاممان را شیرین کرده است


راستی دیروز باز هم  تعدد فتوای مراجع برای عید

و باز هم حرف همیشگی ام که اینها نشانه هست بر اینکه دلمان برای آن اقای جانها و اصل معرفت و دانایی هست، باید تنگ شود


و اگر اوضاعمان  در این مسائل بر وفق مراد باشد، خوب نیست

چون دیگه منتظر آن خوب ترین نیستیم

و کاش لایق دیدارش شویم

و کاش بیشتر دلمان برای حضورش و ظهورش تنگ شود


این روزها یا بعد از این می خواهم ندبه اش را با سوز دل بیشتری زمزمه کنم


دعا کن لایق خواندن و دیدارش گردم

و چقدر به ذکر و یاد و آرامشش محتاجم


ممممنون نگاه قشنگتون

دعا کنید لایق دیدار شویم


و عمر به بطالت نگذرانیم.


باشه

یاعلی


قرآن و رمضان و دلتنگی من

سلام

جزءی از قرآن را آمدم د رخلوت خودم برای خودم و برای شفا و کسب درس و زندگی خواندم

مثل همیشه ناب و آرام بخش

مثل دوران نوجوانی که وقتی دلتنگ می شدم می رفتم اتاقم و رحل و قرآن را باز می کردم و برای خودم و برای دلم می خوندم


و یادش بخیر مشهد و کوچه ها و میلان رنجبرش

و یادش بخیر دوره های قرآن محله مون و نوجونا و بزرگان بزرگی که همراه نوگلانشان در دوره ی خانوادگی قرآن شرکت می کنند.

 و خاطرات ناز و ناب خواندن ها و مسابقه ها یش ...

و اکنون آن نوجوانان بزرگ و بزرگتر شده است

و زندگی ها چقدر زود گذشته است


این روزها هم دلتنگ فضای نورانی رمضان و روزه داری اش می شوم با آمدن عید سعید

و هم اینکه بعد از رمضان باید بیشتر کوشید و جنبید و چقدر مشتاق آموختن و دانستن و نوشتن  و خلق اثر و نوشته ام

البته بین  خودمون بمونه که از اینکه بعد رمضان می تونم میل کنیم و بیاشامیم و ...   خوشحالم....

ولی خب ثواب های چند برابر تلاوت قرآن و اعمال صالح دیگر را دیگر بعد از رمضان نداریم...... که دلتنگی بیشتر به این خاطر است

مخصوصا این فضای نورانی  و معنوی اش که دلمون به خدا و رضایتش قرص و محکم است.


عزیزان جانانم هر کدام در گوشه ای و در حال و هوایی و همراه با شرایط و آرمانها و خواسته و البته دغدغه های خودشون هست


امروز یه مقاله ی ده صفحه ای برای یه جایی نوشتم ، کمی دلم خنک شد که یک کاری به سرانجام رسید و احساس شادمانی دارم

و در مرور قرآنی ام به آیه های قشنگی بر خوردم که دلم محکم و آرامشم بیشتر شد

خدا ممنونتم که همه چیز و در بهترین شرایط و در بهترین صورت و نعمات قرار داده ای


و البته کمی از مرگ به خاطر این که می دانم افسوس می خورم و دستم خالی هست، می ترسم

ولی شهادت در راه حق و حقیقت مثل امام مظلوم و متقی مان برایم شیرین ترین هست مخصوصا آن زمانیکه ، پیامبر خبر شهادتش را داد، اولین سوالش این بود که آیا برحق هستم یا نه؟

وقتی پیامبر بشارت داد که بر حق هستی، خیالش راحت شد که شهادت در این راه سعادت مندی هست  و چه زیبا فرمود: فزت برب الکعبه ..


کاش ما هم می دانستم که در آن لحظات آخر چقدر بر حقیم و آیا عاقبت مون و اینکه کارها مون چقدر نیمه کاره است، خبر داشتیم

و قبلش فرصت داشتیم که درستش کنیم.


حس قشنگ وابستگی به خدای خوبم و حس قشنگ خوشبختی شدیدی دارم که غرق نعمت های الهی می دانم خودم  رو .

و این خیلی قشنگ است

و احادیث نورانی ناب

موقع اذان و نماز است که وعده گاه ملاقات با معشوق


ممنون نگاهتون

یاعلی

خدا و دیگر هیچ

سلام

صبحتون به زیبایی و طراوت و جیک جیک های گنجشکهایی که شادمانه با هم گفتگو می کنند بر شاخ سارها


در این روزها مشعوف لطف پروردگاری هستم که از رگ گردن و از ضربان قلب به خودمان نزدیک تر است اما کمتر درک می کنیم

و کمتر شکرگذار نعماتی هستیم که تا داریمشون، قدرشون را نمی دانیم

قدر سلامتی، امنیت، نعمات بی حساب ، و ...

از همه مهمتر خدایی که بهترین تکیه گاه و مونس و همدم و انیس هر لحظه و هر ثانیه و در هر مکانی هست

اگر از عزیزان و خانواده و بعضی دوستان و اساتید و ... دور می شویم و چهره های دلربایشان را کمتر زیارت می کنیم

وکمتر حضور جسمی و نابشون را درک می کنیم، اما خدایی هست که همیشه آنلاین هست

و هر لحظه که کانکت بشیم بسته به ظرفیت ما، با سرعت بالاتر از نور    حیّ   و حاضر و حضورا و عمیقا و ناب پاسخ می دهد


اما در ارتباط با غیر آن معبود و معشوق که بیشتر محدودیت و گاهی توقعات و نفع طلبی ها و ... هست، اغلب قطع و وصل می شود


و زرنگاش مثل خودم بیشتر اونایی که به نفع خودشون هست می شنوند و این خصوصیت ذاتی بشر هست، البته خوبشم داریم

که بازم می تونم در مورد خودم مثال بزنم ....


این روزها هوای عجیبی به دلم افتاده

احساسی بین شدن و بودن و ماندن و جاودانه گی و آن افق بی نهایت

و احساسی به طراوت پاک بودن و دلخوش به الطاف پروردگار

و احساسی قشنگ برای داشتن معشوقی که بالاتر از او نیست و غیر در مقابلش کوچیکترین هست و او همیشه زیبا و مهربان هست

احساسی که می توان  و باید  آن معشوق را به همه ی عالم و آدم نشان داد و البته چون خاص و ناب و آسمانی هست،

عاشق از معرفی او و ذکر اوصاف بلندش

برای همه عالم و آدم و آدمیان سیر نمی شود و لذت می برد.

در حالیکه معشوق زمینی و نرم خویان و نرم تنان ترنم های زندگی را قلبا و عقلا و مراما و احساسا و غیرتا محذوریم که به کسی معرفیش بکنیم

و میان ماه من تا ماه گردون زمین تا آسمانهاست


از شبهای بیداری شب قدر به قول خودم بیدار شدن بیاموزیم ، نه فقط بیدار بودن و بی خوابی کشیدن......

از خودم متشکرم جمله م قشنگ بود .....


وصل به معبود و معشوق بودن زیباست

و کاش همیشه همیشه همیشه سحر و هر لحظه در آغوش خدا باشیم

و خدا و دیگر هیچ

و خدا و دیگران به ترتیب خدایی بودن

و خدا و خودم و بندگی ناب و محض


ممنون نگاه قشنگتون هر عزیزی که می خواند

الهی الغوث

خلصنا من النار یا رب ...

یا حق و یا علی

عاشقی در شب شیرین قدر

سلام

دیشب شبی از شبهایی بود که امکان داشت که قدر باشه

و چه شبی بود جانان

و نوای جوشن و نماز و نیایش در جمع دوستان و جوانانی پاک و ناب

دیشب اما برای خودش دنیایی از خاطره ها بود

من پیران و جوانانی را دیدم که قلبهایی به اندازه ی اسمان داشت و تواضع و شکوهی پر از طراوت و عشق


در بهار قرآن و رمضان مشمول و پر از فیض و برکت و نعمت و رزقهای معنوی نابش هستم


و خدای را شاکرم که بهترین و بهترین لحظه ها و آموزه ها و نگاهها و ... را داشته و دارم


دلتنگ عزیزانم هستم

عزیزانی که دنیا دنیا ارزشمند و سرمایه ام هست

چشمانی در زندگی که به نگاهشان محتاجم

به احساس و شور و اشتیاقشان دلبسته و وابسته ام با تمام مردانگی که دوست دارم داشته باشمش. ( مردانگی رو میگم به معنی ...

به معنیی که خودم ازش دارم و دوستش دارم )


و زمان و زمانه چقدر زود می گذرد و بعضی ها تغییر فیزیکی و جسمی

بعضی ها تغییر روشی و منشی

و خیلی ها همچنان آسمانی و زلال و شاید هم زلالتر و دوست داشتنی تر شده است.


در تنهایی هایمان به شدت دلمان محبوب و معشوق و دوست دارنده ای می خواهد که مدیون

طراوت و احساس و دوستی و مهربانی اش هستی.

و ما مردها ( خودم را عرض می کنم ) چقدر به نوازشهای ناب فرشته هایی نیازمندیم که محض ارامش

و محض مهربانی و عطوفت و طراوت زندگی و لذت بخش هستیم.


حالم هم خوش ترین هست و هم کمی مملو از شوق نهفته ای هستم که دلم  وصال می طلبد


عطر و نماز و زن ......... محبوب های بهترین انسان و مهربان ترین اقا و محبوب ترین موجود آسمانی


همیشه دوست داشته ام که محبوبم باشد..


و چقدر اقتدا به آن  وجود و آقای هدایت و سعادت بخشی و مهربانی و صلح را خوشترین می دارم


رمضان لذت نابش به کامهای پر عطشمان می چشاند

و نفسها تقدیس و حتی خواب هم عبادت است...

و هر آیه ثواب یک ختم کلام الله مجید

و هر لحظه ی عبادت و اطاعت و عاشقی در  شب قدرش برتر از هزار ماه ، معادل هشتاد سال عبادت  است.


ممنون و سپاس گذار خالق و خلق های مهربانش هستم

ممنون نگاه قشنگتان

یاعلی

تقویم عشق

سلام

سرود و ترنمی ناز و ناب از چمن زار سروده ها ( البته با اندکی دخل وتصرف )

تقدیم در تقویم عشق


 زندگی زیباست چشمی باز کن


گردشی در کوچه باغ راز کن

علت عاشق ز علت ها جداست

عشق اسطرلاب اسرار خداست

من میان جسم‌ها جان دیده‌ام

درد را افکنده درمان دیده‌ام


دیده‌ام بر شاخه احساس‌ها

می‌تپد دل در شمیم یاس‌ها


زندگی موسیقی گلبرگهاست

زندگی باغ تماشای خداست


گر تو را نور یقین پیدا شود

در نظر هر چیز هم زیبا شود


زندگی یعنی همین پروازها

صبح ها، لبخندها، آوازها


ای طلوع چهره‌ات قرآن من

ای تو جان جان جان جان من


با تو اشعارم پر از تو می‌شود

مثنوی‌هایم همه نو می‌شود


حرف‌هایم یکسره تقدیم تو


واژه‌هایم هدیه ی تقویم تو


یاعلی مستدام باشید

ارزش دنیا و داشته های ما

سلام

دم افطار لحظات نورانی و قشنگی هست

که از یک انتظار و افتخار ناشی می شود

از یک وصال

و از یک لبخند خدا

و چقدر قشنگ هست که از عشق و لبخند و زیبایی بنویسیم


گاهی احساس می کنم که باید از خیلی چیزها گذشت . البته احساس نیست سفارش و نهیب و انگیزش هست

مثل بعضی سخت گیری های خاص

و البته می دانم که برای داشتن چیزهای خوب باید صبر و گذشت و درایت و اطاعت داشت

مثل همین سفارش به انفاق

سفارش به مهربانی و بخشش

مثل سفارش به خوب بودن با همه ی انسانها

مخصوصا آنهایی که مظلومند و هیچ یاوری غیر از خدا ندارند


و چقدر شیرین است بخشش

و چقدر شیرین است بخشیدن

و چقدر شیرین تر است تلاش و بعد توکل


و بالاخره کلام آخرم اینکه روش بیشتر تامل و باور داشته باشم که :

 

خدا می فرماید: اگه دنیا ارزش داشت اونو به کافرا نمی داد...
کافرا کسایی اند که بویی از انسانیت نبرده اند مثل پست ترین ادما نماهای  هر زمان که به هیچ اصل انسانی پایبند نیستند.


واقعا کاش  سر بزنگاه باور داشته باشیم که دنیا ارزش آلی دارد

و اگر نشود از آن در راه درست ، در راه اثبات حق و لبخند نشانی و ... استفاده کرد، هیچ ارزشی ندارد.


و چقدر از زمزمه ی کلام وحی و ایمان و اعتقاد به آنها و به کارگیری بعدی آنها، دلمان آرام می گیرد.


پاینده و مستدام و ارزنده و پر از شادی و نشاط و طراوت باشید


راستی نیم ساعت پیش خانه مادرم بودم، خیلی دلم گرفت که کسی خانه نبود و سفرشان بی خطر و پر از معنویت و مهر


و اتاق پدرم و میز لبتابش که کسی پشتش نبود و عزیز عزیزم ، تاج سرم که با تمام وجود بزرگم کرده است و خیلی چیزها بهم آموخته است ، آره

پدرم ........ که فدای نگاه مهربانش

پدری که وقتی خانه اش میروم و به اتاقش گام می گذارم  با تمام وجود برایم بلند می شود و روبوسی و لبخند و خوش آمد گویی.


سلامتی همه پدرها و مادرها و عزیزانی که هیچ چیز جایشان را پر نمی کنند.

ممنون نگاه قشنگتون

یاعلی