سلام
این روزها هوای قم به شدت گرمتر از قبل شده است
و روزهای گرم هم خوبه و هم شل و ولی میاره
و این روزها می خواهیم کاری بکنیم و البته برنامه ها رژه می روند
و البته جام جهانی هم هست که البته ما ضبط ش می کنیم بعد سر فرصت نهار یا شام ،
یا آخر شب که حال مطالعه نبود ..... دور تندشو می زنیم و فقط روی گلهایش پلی می کنیم.
این روزها بعضی ها مثل پدر گرامی تصمیم بازسازی و فضاپردازی و برنامه های ساختمانی بر دوش و تصمیم گرفته است
طرح و نقشه ای که کشیده است قشنگ هست ولی باید کوشش کرد که اتاقهای هودار و دلبازی دربیارن
و البته خونه اش از دو کوچه راه دارد، نمی دانم گذاشتن یک درب از کوچه ی دیگر نیاز به مجوز شهرداری داره یا نه؟
دیگه اینکه طرحی مورد توافق قرار گرفته حالا توپ تو زمین منه و باید پیش ببرمش
دیروز فوتسال رفتیم و یک سانس بدن سازی و تردمیل و دویدن مثل ..... تیز پای کودکی که بچه های محل مون بهم می گفتن.
و سانس بعدی فوتسال و گل و صدا و شور
دوست دارم همه ی عشق و خوبیها و خوب بودن ها
و دنیا ارزش یک لحظه دلتنگی و دلتنگ نمودن نداره .
و عموی عزیزم دنبال خانه و قیمت های سر سام آور .......
دیگه بچه ها و کارهای تابستانی و البته قرآن و لذت هایش و خواندن و تلاوت و حفظ کردنهایش
هلن نازم پیگیر رفع مشکل درمان یک مشکل کوچولو هست....
و دوستان مشغول کار و تلاش و زندگی و شادمانی و ......
و دنیا چقدر زود می گذرد و چقدر دوست دارممممم
خاطرات قشنگ گذشته هامو
و عزیزانی که هر کدام شرایط خاص خودشون را داره
و احساسها که زیبایند و گاهی برداشتها متفاوت می شه و زاویه دید ها و اطلاعات هم پوشانی و یک دست نمی شوند
مثل اتاقهای خانه ی آقابزرگ که می خواهیم همه یک دست باشن..... و دوستشون دارم
بودنشون و خنده و دل آرام و لبخند و ارزوهایشون رو
و و باز هم همیشه خدایی هست و به شرطی ما بندگان خوبی باشیم خودش سر بزنگاه می رسونه آنچه باید برسونه
ما بنده ی خوبی باشیم خدا، خودش بلده چطور خدایی کنه.
پ. ن: مطالب پراکنده بود و آنچه قابل توجه هست احساسهای الانم هست که فردا ممکنه این ها هم باشن و هم نباشن.
ممنون نگاهتون
یاحق و یاعلی
سلام
این روزها دلم سخت آغوش خدایی می خواهد که آرامشم باشد مثل همیشه
این روزها مادرم و چهره ی مهربان و شیطونش را دارم که خیلی راحت با هم و سر به سر هم می گذاریم....
این روزها هوا کمی گرم شده است و کارام پیش نمی رود...
این روزها رسما تابستان را شروع کرده ایم که گرما بخوریم.....
این روزها کلن مثل همیشه می گذرد
این روزها خیلی خبرا از گوشه و کنار دارم چه سیاسی و چه اقتصادی و البته کمی احساسی و اجتماعی
این روزها مثل همیشه احساس دوست دارم و ارامش می خواهم
و دنبال خانه ی سه طبقه برای هم نشینی با مادرم که نگاهش برایم آرام بخش است....
این روزها را هم دوست دارم و هم می خواهم که اتفاقات قشنگی داشته باشم
مثل یک هم آغوشی با خود خدا .... ........
این روزها برای خودش روزهایی است که تا حالا تجربه اش نکرده ام
و این روزها گاهی وبلاگ می خوانم و چقدر دنیاهای آدمها و نیازها و نگاهها و شرایط آدما متفاوت است.....
و این روزها مثل همیشه شاکرم به داشته هایم و سلامتی و دانایی که بهم قدرت می دهد و اعتماد به نفس و متوکل به خدای هستی بخش
این روزها سر بزانگاه غفلت و سُر خوردن ، این آیه جهت می دهد که : من یتق الله یجعل له مخرجا ( هر کس تقوای الهی پیشه کند خدا برایش
راه گشایشی قرار میدهد.)
و چقدر دوست دارم اعتمادم و اعتقادم به خدایم بیشتر و بیشتر شود....
این روزها مثل همه روزها می گذرد و خدا کنه که بهترین باشیم جلوی دوربین خدا
با اجازه کمی تلاش در گرماگرم نواها و نماها و نداها و احساسها
یاعلی .......... که
نه بشر توانشم خواند و نه خدا .......توانمش گفت....
متحیرم چه بنامم شه مُلک لا فتی را ......
می بوسم آنچه لایق بوسیدن هست.
یاعلی