خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

تابستان و دیگر همه هیچ

سلام

این روزها هوای قم به شدت گرمتر از قبل شده است

و روزهای گرم هم خوبه و هم شل و ولی میاره

و این روزها می خواهیم کاری بکنیم و البته برنامه ها رژه می روند

و البته جام جهانی هم هست که البته ما ضبط ش می کنیم بعد سر فرصت نهار یا شام ،

یا آخر شب که حال مطالعه نبود ..... دور تندشو می زنیم و فقط روی گلهایش پلی می کنیم.

این روزها بعضی ها مثل پدر گرامی تصمیم بازسازی و فضاپردازی و برنامه های ساختمانی بر دوش و تصمیم گرفته است

طرح و نقشه ای که کشیده است قشنگ هست ولی باید کوشش کرد که اتاقهای هودار و دلبازی دربیارن

و البته خونه اش از دو کوچه راه دارد، نمی دانم گذاشتن یک درب از کوچه ی دیگر نیاز به مجوز شهرداری داره یا نه؟

دیگه اینکه طرحی مورد توافق قرار گرفته حالا توپ تو زمین منه و باید پیش ببرمش


دیروز فوتسال رفتیم و یک سانس بدن سازی و تردمیل و دویدن مثل ..... تیز پای کودکی که بچه های محل مون بهم می گفتن.

و سانس بعدی فوتسال و گل و صدا و شور


دوست دارم همه ی عشق و خوبیها و خوب بودن ها

و دنیا ارزش یک لحظه دلتنگی و دلتنگ نمودن نداره .

و عموی عزیزم دنبال خانه و قیمت های سر سام آور .......

دیگه بچه ها و کارهای تابستانی و البته قرآن و لذت هایش و خواندن و تلاوت  و حفظ کردنهایش


هلن نازم پیگیر رفع مشکل درمان یک مشکل کوچولو هست....

و دوستان مشغول کار و تلاش و زندگی و شادمانی و ......

و دنیا چقدر زود می گذرد و چقدر دوست دارممممم

خاطرات قشنگ گذشته هامو

و عزیزانی که هر کدام شرایط خاص خودشون را داره

و احساسها که زیبایند و گاهی برداشتها متفاوت می شه و زاویه دید ها و اطلاعات هم پوشانی و یک دست نمی شوند

مثل اتاقهای خانه ی آقابزرگ که می خواهیم همه یک دست باشن..... و دوستشون دارم

بودنشون و خنده و دل آرام و لبخند و ارزوهایشون رو

و و باز هم همیشه خدایی هست و به شرطی ما بندگان خوبی باشیم خودش سر بزنگاه می رسونه آنچه باید برسونه


ما بنده ی خوبی باشیم خدا، خودش بلده چطور خدایی کنه.


پ. ن: مطالب پراکنده بود و آنچه قابل توجه هست احساسهای الانم هست که فردا ممکنه این ها هم باشن و هم نباشن.


ممنون نگاهتون

یاحق و یاعلی

آغوش خدا

سلام

این روزها دلم سخت آغوش خدایی می خواهد که آرامشم باشد مثل همیشه


این روزها مادرم و چهره ی مهربان و شیطونش را دارم که خیلی راحت با هم و سر به سر هم می گذاریم....


این روزها هوا کمی گرم شده است و کارام پیش نمی رود...

این روزها رسما تابستان را شروع کرده ایم که گرما بخوریم.....

این روزها کلن مثل همیشه می گذرد

این روزها خیلی خبرا از گوشه و کنار دارم چه سیاسی و چه اقتصادی و البته کمی احساسی و اجتماعی


این روزها مثل همیشه احساس دوست دارم و ارامش می خواهم

و دنبال خانه ی سه طبقه برای هم نشینی با مادرم که نگاهش برایم آرام بخش است....


این روزها را هم دوست دارم و هم می خواهم      که اتفاقات قشنگی داشته باشم

مثل یک هم آغوشی با خود خدا .... ........

این روزها برای خودش روزهایی است که تا حالا تجربه اش نکرده ام


و این روزها گاهی وبلاگ می خوانم و چقدر دنیاهای آدمها و نیازها و نگاهها و شرایط آدما   متفاوت است.....


و این روزها مثل همیشه شاکرم به داشته هایم و سلامتی و  دانایی که بهم قدرت می دهد و اعتماد به نفس و متوکل به خدای هستی بخش


این روزها  سر بزانگاه غفلت و سُر خوردن ، این آیه جهت می دهد که : من یتق الله یجعل له مخرجا   ( هر کس تقوای الهی پیشه کند خدا برایش

راه گشایشی قرار میدهد.)

و چقدر دوست دارم اعتمادم و اعتقادم به خدایم بیشتر و بیشتر شود....


این روزها مثل همه روزها می گذرد و خدا کنه که بهترین باشیم جلوی دوربین خدا


با اجازه کمی تلاش در گرماگرم  نواها و نماها و نداها و احساسها


یاعلی .......... که

نه بشر توانشم خواند و نه خدا .......توانمش گفت....

                           متحیرم چه بنامم شه مُلک لا فتی را ......

می بوسم آنچه لایق بوسیدن  هست.

یاعلی