خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

ترکیبهای چند وجهی

سلام 

من در کویر گرم زمانه گیر کرده ام 

من آلاله های کوهستانی را عاشقم که ساده و بی الایش و خودمانی حرف می زند 

من در میان گلهای باغ و بهشت خودم آرام پشت لبتابم به بینهایت ها فکر می کنم 

من از چهره ها تابلو می سازم و با نگاه به چشم و مژگان و قلب پاکشان، عشق و محبت صید می کنم 

من خدای بزرگی دارم که دوستم دارد و دوستش دارم و همه چیز را با او و همراه او کسب می کنم 

و بهترین تکیه گاهم هست که تنها با خواندن و کرنش و عبادت او آرامتر می گردم 

من آینده را با امروزی می سازم که سخت تلاش و تدبیر و تکاپو و توسل و پرستش کرده ام و می کنم 

من به آنچه ماندنی است دل می بندم و آنچه ناپایدار است مثل شرایط زودگذر روزانه را فقط می شنوم 

من مهر می ورزم به آنچه خدایم قشنگ و  با محبت آفریده است 

دل و جان و قلب و روح من آفریده ی زیبا آفرینی هست که به بینهایت وصلش کرده و با خدایی خودش 

پر از عشق و لطف و مهربانی می کندش . 

من می دانم روزی از این دنیای موقت و زودگذر خواهم رفت و البته از الان برای تهیدستی آن جهان 

ابدیم کمی نگرانم  چون مجال جبران و کسب نیست. 

من می نویسم که برایم یادگار باشد که روزهای قشنگی با احساسهای قشنگی داشته و دارم 

و چقدر زود دیر می شود بعضی بودنها و بوسیدن ها و درک و حس کردنها 

به خورشید سلام می کنم و به صبح خوش آمد می گویم چون در پس آن باز هم خدایی است 

عالم گیر و خورشید آفرین و ماه نشان در آسمانهای دل و جانمان 

در رساله غرق می شوم گاهی چون خیلی مطالب قشنگ هست و نمی دانم کجای دل رساله ام بگذارمش 

می روم تو دنیای فکر نویسنده و وقتی به خود می آیم که یا اذان می شود یا کاری پیش می آید 

با پاکانی هم کلامم که قلبی آسمانی و پر از عشق و نگاه و خواستن دارد 

با ارادت و صلح و صفا و اندیشه و زیبایی باید ره پویید و خداروشکر 

همه چیز آرومه و آروم و آرام جانم آرام ترین ترانه را با طعم خدا و رنگ توکل در روح و روانم زمزمه می کند 

البته در اکثر اوقاتم ، اون یک کمش هم بر اصل ان الانسان فی کبد می شود تفسیرش کرد. و گریزی نیست 

ممنون نگاهتون 

ترکیبی از خاطره و اندیشه و دغدغه و عشق و بن مایه از شکر و شکوه و شور  و شرار می خواهم 

اینجا بنویسم که خودش برای خودش سبکی می شود از نوشتنم 

اینکه مثل سایر دوستان روایت و گزارش روز و قشنگ و استاندارد آنان نمی نویسم خب 

من این جوریم، که سعی می کنم نکته ای از موضوع نماند و جمع کنم همشو در یک عنوان و نوشته ها 

و این می شود که موسسه بروم و تا لنگ ظهر و تا مسئول کتابخانه نیامده که آقایون نماز، نگفته ، یک ریز 

بخوانم و بنویسم و جمع و نظم دهم. این می شود روزانه های این روزهایم که چه خواهد عشق و معشوق 

و خدایی که مقدر می کند بهترین ها و قشنگترین ها را 

هر چیزی پایانی دارد جز انتظار، عصر جدید هم به پایان رسیده و زمان مند شده است. تا 27 مرداد فک کنم .

بیا بازی کنم اونم هر چی تو بخواهی و چقدر خنده هایت و خنگول بازی ها و خنداندن هایمان قشنگ هست 

وقتی بازی تیز بین می کنیم و چقدر دخملا تیز بین ان. 

جمعه شاید برویم کرمجگان، اگر شرایط جور شود. 

ممنون که خواندید 

ممنون که هستید و ممنون که ........ می خواستم بنویسم ممنون که نظر می دهید که دیدم نگم بهتره 

چون هم هوا گرم شده و هم کارهای مهمتری دارید البته، فقط  ممنون که خوب و عالی و مهربونید

یاعلی 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 7 مرداد 1398 ساعت 01:30

سلام برحسب مطالبی ک درباره خودتون نوشتید (آرام ومتین ومنطقی و کمی شاعروشعردوست و...) حدس زدم ک باید ظاهری آرام داشته باشید.

سلام
جالب بود ممنونم
ظاهر و باطن باید اروم باشه. آرامش در مسیر خدا
آرامش در مسیر زندگی
آرامش و گاهی خروش و جهش در مسیر رسیدن و خوشبختی
مممنون نگاهتون

نگار پنج‌شنبه 3 مرداد 1398 ساعت 17:32

سلام وخداقوت
نوشته هاتون جالبه
ظاهرا درونتون غوغاست برعکس ظاهر آرامتون...
شایدم برداشت من از از پست اخیر این بود...
ان شاالله هرچی خوبی و صلح و صفا و رحمت و مودت و آرامش است نصیب همه بشریت و شما و ما بشه...آمییییین

سلام
ممنونم
شما ظاهر آروم منو از کجا دیدین؟؟؟
دیگه هر کسی یه برداشتی از یه چیزایی می تونه داشته باشه.
مممممنون دعای قشنگتون
آمییییییین
ممنون نظرتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.