خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

باحالی قانون های الهی

سلام وصبح بخیر 

اینکه اسلام میفرماید که خواب بین الطلوعین خوب نیست 

یا اینکه قبل از اذان صبح بیدار شین 

خیلی باحاله 

چون اولیش که کمتر توفیق میشه 

اما دومیشو اگر گاه گاهی که خیلی خسته باشیم بخوابیم 

بیدار شدن مکافاتیه که یه بدن سنگین انگار که از زیر کلی بار بیدار شدی 

امروز نشد دعای ندبه بخونیم 

چون شیطون گولمون بزنیم که بخوابیم البته بعد از کلی یا کمی بازی با دخملای سحر خیز 

سایه بازی ، نقل و قصه و ... صحبت در مورد نی نی و برنامه های آینده شون و مون 

دیگه همینا 

جشن تولد دختر داداش هم افتاد شب 

تا ببینم که می تونیم کمی کار مفید بنماییم 

یاعلی ممممممممممنون 

چقدر زن و مرد با هم کامل می شوند

سلام 

در اوج آسمانها رفتن قشنگ و حتما با حال و لذت انگیز باید باشه 

خوش به حال پیامبر که هم محبوب خدا در زمین بود و هم در آسمان و معراج را تجربه کرد 

کاش ما هم بتونیم کمی معراجی بشیم و کمی نورانیت و اخلاص و ظرفیت درک و صبر جمیل 

صبری در مقابل ناملایمات و نرسیدن ها به چیزهایی که معلوم نیست حالمان را بهتر کند 

خدا آنچه تو را از من می گیرد رو من نمی خواهم 

فامیلی داره برای پسرش نامزدی اونم تو تالار و با دودور دمبوک می گیره که متاسفانه آغازی با گناه 

به قول استاد محترمی کاری که توفیق را از ما سلب می کند و اونها و خیلی وقتا ما چی می دانیم توفیق چیست؟ 

دیشب در مجلسی عزیزی خیلی مغرورانه سخن می پراکند و به دیگران مجال نمی داد و چقدر گاهی ظرفیت هامون 

کوچیک میشه که مثل کودکی که عروسکی دستمان می رسد خیلی چیزها را فراموش می کنیم. 

خدا در این شبهای پر از نیایش و مجال عبادت و بندگی، توفیق شب زنده داری  و مراعات حق الناس را به ما عنایت کن 

صبح به گلهای زندگی در مورد کار و کسب و آینده و تلاش و استفاده از فرصت ها صحبت کردیم قشنگ و دوستانه 

تا باشد که خودمان هم مواظب وقت و عمر و سلامتی مان باشیم 

عصری دندانهای شیری دختری را که نمی افتاد را کشیدیم، عجب مشکلی شده که دندانی که باید برود با آمدن جانشینش 

به راحتی نمی رود، اون طفلکی تازه وارد باید از پشت یا پیش یا از کنار این قبلی قلمبه باید دریباد 

داداش بعضی کارای تحصیلی و اداری اش را انجام می دهد طفلکی رفت و امدش زیاد است 

و فردا می خواهد تولد دخترش را بگیرد و امروز دخترکان اینجا چی شور و شوق کادو پیچی که نداشتند 

ته ته دلم احساس می کنم که باید رفت و چی غریبانه باشد که روزی از این دنیا با دستان خالی برویم 

گاهی تصور  و توهم می کنیم که نکنه رساله مثل تعریفی که دوست عزیزمان  در جلسه می کرد، اساتید 

برای رو کم کنی به جان هم بیفتند و رساله من وسط دست و پا زدن های علمی آنان و البته در مقایسه با رساله های 

400 صفحه ای دیگران ( البته استاد راهنما می گفت که 200 صفحه بس است) احساس رساله بودن پیدا نکند 

این روزها هلن نازنین جواب آزمایش و سونو و مراقبت ها و سوره خواندن هایش بیشتر شده است 

و کم کم به دوست و فامیل نزدیکش خبر می دهد که خبری در راه هست و هر کس عکس العملی از راه دوستی و 

به اندازه ی معرفت و محبت خود بهش می دهد و چقدر انسانها متفاوتند البته نه زیاد و انتظار برای تولد انسانی جدید 

شیرین هست و تولد هم نگرانی از سلامتی و همه چیز به خیری دارد و هم رویت روی قشنگ و شخصیت و شیرینی هایش 

قشنگترین و البته خدایی بزرگ و حکمت هایش که ما بندگان خوبی باشیم به شرطی که . 

زن مکمل جان و زندگی و آرام بخش زندگی ماست و چقدر زن و مرد با هم کامل می شوند 

و زن با احساس ظریف و روح پاک و البته تکیه گاه طلبی خاصش ، چقدر مایه ی مسرت و ارامش و زندگی بخشی ماست 

گاهی سوتی های زنانه را می خوانم و روحیاتی که هر زنی برای زندگی و نشاط بخشی و گذشته و  سوتی هایش دارد . 

حسنا کمی تب دارد خدا کنه انفو نباشه . این فرشته ی نازنین که برای خودش خانمی و از سنش بزرگتر فکر می کند و 

تصمیم می گیرد و عمل می کنه. چهار چیز ازم می خواست مثل مامانش می خواست لیست بنویسد، میگفت من که سواد ندارم 

گفتم خب عکساشو نقاشی کن، کلی کشید  و آخرش یک قلب بزرگ و قشنگ به نشانه ی دوستی و چهار تا بوس هم داد و هم گرفت 

و رفتم برایش آوردم و چی قشنگ است خوشحال کردن و دادن و بخشیدن و خریدن برای خوشحالی عزیزانی که چشمش به دستان شماست

و زندگی می گذرد و عزیزان عزیزم را خبری خاصی ندارم 

و خدا از خزاین غیبش به رفع نیازهای معنوی و مادی عزیزان و دوستانی که واقعا محتاج کرامت اویند ببخشند که ما بندگان نیازمند کرامت اوییم. 

دوباره شب شد و کارهای عقب افتاده ی بازهمی دارم که تا شنبه و یکشنبه تحویل دهم. 

نگفتم که اینش تمام بشه ، بقیه اش در راه است. 

خدا شکر که سالمیم و می توانیم و شادی و نشاط و لبخند خودمان و خدایی مهربانمان در زندگی هامون باشه

ارزومند بهترین ها 

ممنون نگاهتون 

یاعلی 

تموووووووووووشد رساله

سلام 

سلام بر دوست داشتن و عشق 

سلام به هم آغوشی های زیبای عاشقان 

سلام بر مهر و مهربانی و گرمای عاشقانه ها 

یک عکس بود که جان آدمی پویش شده بود و جان و تن عاشقان چقدر گرم  و ارام بود 

عشق زیباست 

آهای عالیجناب عشق عاشقتم بر هر چی زیبایی و ارامش بخشی هست 

اینا رو هم میگم و هم مسرورم چون رساله ام به سلامتی از نظر خودم تموووووووووووووووووم شد 

و برم سراغ مقاله علمی پژوهشی و بعدش زبان تافل 

چی همه 

زندگی همینه یکیش تموم شد 

بعد بریم سراغ دیگری 

و خدای را شاکریم که کریم بوده و خواهد بود 

ممنون نگاهتون 

یاعلی 

یک خانواده

سلام 

تا ننویسم ارامتر نمی شوم 

مخصوصا اینکه انترنت باشد و اتاق قشنگ خاطراتم و جریاناتی قشنگتر و با خانواده تر 

دیشب دورهمی با داداش و بابا و خانواده در کنار هم کلی شیرینی خوری و فوتبال مچلی و پانتومیم خانوادگی 

با سه تیم و یارانی با حال و باهوش و ما تیم تیزهوشان، داداش مشاهیر جهان و گلهای بهشت تیم الماس جلوو بود 

دیشب شب خوبی بود مخصوصا اینکه غذای سنتی و مادر عزیزم که از حضور ما بینهایت خوشحال و بعد از آمدن من 

تا چند روز دپرس و .... و پدر که به نواسه ها و نوه هایش افتخار می کند و چقدر در بین ما سعی می کند حضور پیدا کند

و خانواده در کنار هم چقدر قشنگ و دلنشین هست 

بعدش با اسنپ و ... خانه ی خود و تغییر دکور مختصر هلن 

وای امروز صبح حسنا کمی تب دارد ، خدا کند که نباشد آنچه این روزها شایع است. انفلونزای زشت 

یک چکیده و جمع بندی و منابع را تنظیم کنم بفرستم رساله رو که چی می فرمایند اساتید 

و هوای بارانی که کمی شسته است لودگی را از چهره ی آسمان 

با اجازه خیلی کار دارم که نمیشه گفت اینجا 

ممنون نگاهتون 

پ. ن: آقای جوادی تو کانال تلگرامی اش عجب حرفهای قشنگ می زند ، بکر و شنیدنی البته از کلام قرآن و علی علیه السلام 

فرصت کردین بخونین 

یاعلی 

قدوم مبارک داداش و نی نی

سلام صبح و صدای جیک جیک گنجشکان که تو مشهد بهش چوغوک می گفتیم. یادش بخیر 

بالاخره داداش کوچولوی با صفای ما از سفر آلمان و لایپزیکش برگشت و به سلامتی همه را غافلگیر کرد. 

چقدر مشتاق دیدارش بودم و چقدر ذوق زده و غافلگیر شدیم ، شیطون می گفت که شنبه می ایم ولی پنج شنبه آمد 

پرواز به ترکیه و از ترکیه بعدش ایران و چقدر دنیای عرفان و نگاهش قشنگتر شده است 

و چقدر جاش خالی بود و چقدر داداش داشتن  اونم یکی یکی دونه بدون متاسفانه خواهری، قشنگ هست 

بره ای به زمین زدیم و جای شما خالی و دعوتی و دوستان آمدن و البته بعضی هاشون سوال کردن مناسبت چی هست 

گفتیم یک داداش از سفر آمده و ...... چقدر چشم روشنی گرفتیم 

روز خوبی بود 

با دختراش چقدر گرم و چقدر داشتن خوب است 

و مادر چقدر رنگ و رخساره اش با بابا بازش شده بود 

و شب نشینی مختصر و صحبت از همه جا و چقدر آدمی زاد به گفتگو و اختلاط نیازمند است 

و بعد از مدتی همدیگر را می بینیم و چشم در چشم صفای بی نهایتی دارد 

و هلن که حسابی سنگ تمام گذاشت در پذیرایی و ... میگه علاوه بر خانواده مادر و داداش بقیه رو هم تو 

میهمانی که ما می گیریم دعوت کنیم، میگم نه زحمت دوبله اش به عهده ی تو است که هر دو جا زحمت بکشی . 

هم خانه ی بابا و هم خانه ی ما ، بقیه خدا حافظ جانشان، خودمان باشیم و خودمونی 

و چقدر به وجود گلهای زندگی مون، داداش افتخار و ذوق زده شده بود، آخه می دانم که تنهایی اونجا زیاد کشیده است 

و طبیعی است که چنین حسی داشته باشه

چون به فضای مجازی در ارتباط است از فیس بوک و .... همش میگه من این عکسهای با شما را استوری می کنم. 

میگم نه اینا شخصی بین خودمون هست ، و جالب نیست که بقیه ببینن 

و چی عکسهای دسته جمعی قشنگی بود که با وجود خودش تکمیل شد

به قول دخترش پازل گمشده ی زندگی مون بود که آمد و تکمیل شدیم 

و جریان نی نی و نامه نوشتن حسنا به خدا برای آمدنش و خواستنش ، و نامه را تو حرم حضرت معصومه انداختن را 

هم نقل کردیم و هم خود هلن به مادر جریان نی نی دار شدن را گفته که چشمان مادر برق زده است و تبریک و هواداری 

از عروس ارشد و حالا دیگه حاجی هم خبر دار شده است

و قدمش مبارک است و برکت آورده است و دعا و شکل گیری یک انسان و یک گل بهشی قشنگ به زندگی مون 

و چقدر مهر و محبت و دوستی و با هم بودن قشنگ است و چقدر شاکر خدایی هستیم که عزیزان و گلهای قشنگ 

و بزرگان و نازهای مهربان و با محبتی را به خودم و زندگی ام بخشیده است

خب ممنون نگاهتون 

بریم با حسنا و هلن صبحانه میل کنیم 

که رساله هم فصل چهارش تمام شد 

همه شو تکمیل و در یک فایل و فقط جمع بندی و نتیجه گیری و ارسال انشاء الله 

ممنون نگاهتون 

یا حق  و یاعلی 

نامه به خدا ، حسنا

سلام 

و صبحی مرطوب و پر از هر چیزی که بخواهی با هاش قشنگترین ها را بسازی 

شاید دوش و شامپوی خوشبوی تازه خریده شده حالمان را بیشتر خوب کند و سرزندگی را بیشتر کند 

از این پرتقالهای شما عجب شیرین هست به شیرین زبانی حسنا که برای خودش خانمی شده است 

و قرار هست برای خدا نامه بنویسد که مامانش براش نی نی بیاورد ، و نمی داند که مامانش هم 

به فکرش هست و نی نی هم به قول ماما  هنوز قلبش تشکیل نشده است

و در کنار همه چیز نی نی انتظار برای تکاملش ، حرکات و آمدنش شیرین و پر از شیب ملایم است 

هلن دیروز ابراز هایی داشت و انتظارهایی که هر مادری و هر همسری در این شرایط دارد و قشنگ بود 

و مادر و حاجی از این ماجرا خبر ندارد ، هلن میگه بگذار بعد ماه چهارم خبر دار بشه 

دیشب خواب قشنگی و با مزه ای دیدم برام تازگی داشت 

رساله به ته تهش رسیده و اون ته هی داره طولانی میشه. 

یاد اون مثل می افتم که : گاو رو پوست کندی و حالا به دمش رسیده ای. 

دیگه مجال درنگ نیست، همون قدم آخر رو هم بردار . اینو بیشتر فک کنم مادر می گفت. 

و به قول پدر ، مادر در زندگی و سبک زندگی و اخلاق و تربیت نقش مهمی دارد . خدا حفظش کنه

دیشب زنگ زدم با نوه ها و زن داداش مجلس شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها رفته بود. 

دیروز قم صبح بارانی بود و عصر آفتابی و صاف و تمیز 

خب یکسری صحبت های رسمی و غیر رسمی تو گروههای دوستان رد و بدل می شود که هر سخن 

و هر کلام معرفی کننده ی شخصیت ، پری و خالی بودن پسته ی پشت لب است. 

همون مثل که : پسته که لب باز کنه فهمیده میشه که پر مغزه یا بی مغز 

یا اون شعر که : مرد تا سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

ورزش نمی کنم و تغذیه را هم جالب نیست یعنی پرهیز و مراقبت غذایی برای سلامتی بیشتر 

راستی پرداخت با کارت برای خرج و مصرف، راحتر از پرداخت پول نقدی هست

پول نقدی را آدم یک جور حیفش میاد که پرداخت کنه یک نوع دلبستگی فیزیکی

ولی کارت به کارت راحت عدد وارد می کنی و پرداخت حتی در پرداخت کرایه ماشین 

خب ممنون نگاهتون 

ببینم می تونم این دم گاو رو هم تمومش کنم 

صبح ناشتا آب جوشیده ولرم نوشیدن میگن خاصیت داره. 

اینو قبول دارین؟ من دارم در حد یک لیوان عملی می کنمش 

خب 

یاعلی 

آرام کنیم هم گرممان را

سلام و صبح بخیر 

احوال شما و همه ی جهان و عزیزانی که دو روز دنیا را سعی می کنند به قشنگترین وجه بگذرانن 

آمدم که بگم مرد تو زندگی همیشه ضربه خور و تکیه گاه و صبور و با متانت باشه 

باید غر غر های عزیزانش را گوش کنه و قشنگ بلد باشه که گوش کنه و صبوری کنه 

تا اونا راحت بشن. 

حالا خودش با خدای خودش معامله کنه 

بگذاره حرف بزنن و مطمئن باشه که چون دوستشون داره دوباره خوب میشه و خوبتر از قبل 

باید به آدما فرصت داد و البته باید ادبیات درست بکار برد 

روانشناسی هر عزیزی را بلد باشه که قشنگ بتونه از دلش دربیاد 

عزیزش هست  نمی تونه که ترکش کنه یا نداشته باشدش، باید قشنگ دنیایش 

حرفهایش حتی توقعات نهفته در کنه وجودش را از وقتی قدرت شناختش را پیدا کرده است، 

بداند و این بلدی و هنرمندی می خواد 

و بعدش که هوا آفتابی شد و پیش خدا و وجدان و اون عزیز عزیزتر می شود. 

و این بوده و تا بوده و خواهد بود به فضل خدا 

هشت و نیم راهی تهرانیم 

یعنی هشت و نیم هفتاد و دو تن باید باشیم با حاجی ابوی عزیزم که 

فدای اخلاق خاصش بشم که همیشه عزیزی بوده که باید همیشه داشته باشمش 

چون پدر هست و دوستم داره حالا گاهی با هم خیلی صمیمی میشیم بین خودمون هست

همان طوریکه گاهی با خیلی از عزیزانم خیلی خیلی صمیمی می شویم خخخخخخخخ 

خب بماند که انسانها با دغدغه های متفاوت با حس و احساسهای متفاوت 

با قشنگی های رفتاری و گفتاری متفاوت و با شخصیت و هویت خاص خودشان قابل تقدیرند 

و این دوست داشتن هاست که ما را قشنگ کنار هم و در آغوش هم نگه می دارند 

و این دوست داشتن هاست که به زندگی گرما می دهند و به دلها نور و طراوت  و به لبها لبخند می دهند

و این قشنگی است که در عالم می ماند 

و امروزم هم به خاطر یک بزرگداشت می رود قربت الی الله 

رساله را باید حداکثر تا یکشنبه تحویل دهم 

وای چقدر من وقت زیاددارم و چقدر خوشبختم 

و اصلا نباید استرس .... بلکه همش قشنگی و آرام کردن وآرام کردن و آرام کردن 

و همش آرام کردن و آرام تر کردن و آرامش بخشی در اوج شور و شرار ( نه به استرس) 

داشته باشم 

برای ازدواج جوانها دعا کنم  و تلاش و انگیزه بخشی و به فکر باشم 

و به فکر نی نی های تو راهی باشم و به فکر نسل بشر و احساس بشرات 

و قشنگی شکوفه هایی که در بهار قرار است بیاید 

ووووای که چقدر این آب نیمه جوش هلن و گرمای خاص نگاهش و حضورش 

می چسپد و گرم می کند پشتم را  و ما باید همیشه گرما بخش هم و هم گرم هم باشیم 

ممنون نگاهتون 

دارم میرم سفر از استانی به استانی دیگر و حادثه ها در کمین 

دیشب مراسم ختم جوانی تازه نامزد کرده در حد 25 ساله بودم که سالم سالم بوده 

و سینه اش درد میگیره و میره بیمارستان و سی سی یو و گودبای اون دنیا 

به همین راحتی و به همین ناکامی 

گفتم که حلالم کنید همه ی دیکتاتوری ها و هر چی شما اسمش می گذارید 

ممنون نگاهت 

بدرود اگر زنده برگشتم 

یاعلی 



تقدیم حسنا و حدیث

سلام 

عصر تون عالی 

امشب در سر شوری دارم 

امشب در دل نوری دارم 

باز امشب در اوج آسمانم 

با شم راضی/رازی با ستارگانم 

امشب شوق و شورم 

از این عالم گویی دورم 

از شادی پر گیرم که رسم به فلک 

سرود هستی خوانم در بر حور و ملک 

در آسمانها فکنم 

سبو فکنم ساغر شکنم 

امشب یک سر شوق و شورم 

از این عالم گویی دورم 

با صدای اصفهانی چی با حال و با حس و کمی غریبانه 

همراه با کمی رویا 

با ماه و پروین سخنی گویم 

وز مه خود سپری جویم 

می کاهم از غم ها 

از خود بی خبرم ز شعف دارم 

نغمه ای بر لبها 

امشب یکسر شوق و شورم 

از این, عالم گویی دورم 

یاد همه زندگی هایی که توش متاسفانه مهر و محبت و نوازش نیست 

زندگی هایی که فقط تحمل هست و زندگی هایی که قفل شده اند 

زندگی هایی که زبان همدیگر رو نمی فهمند به هر دلیلی 

زندگی هایی که بلد نیستند همدیگر رو 

زندگی هایی که حتی صاحب نوه هم باشند خیلی راحت طلاق عاطفی را سالها 

اصلا بگم که اصلا از اول ازدواج نکرده اند عاطفی . 

و چقدر سخت زندگی هایی که توش نفهمیدن هم باشند 

مثل فلان و فلان . چی کار داری کیا هستن.. همین قدر که هستن و گفته و نگفته می دانی 

که هستند و رفته اند و فاصله ها و سکوت ها و بعد مردن ها فهمیدن ها ، همه و همه 

ناشی از ندانم کاری ها و ندانسته کاریهاست و نخواستن کاری هاست 

و نفهمیدن ها و بلدنبود ها 

چقدر قشنگ هست دوست داشتن 

چقدر قشنگ هست بلد بودن هم 

و چقدر قشنگ هست برای هم تپیدن 

و برای هم بال بال زدن 

و برای هم پیام دادن  و پیام گذاشتن  و برای هم بودن 

چقدر قشنگ هست برای هم آرامش بودن 

و برای هم سرودن و برای هم زن بودن و مرد بودن 

چقدر قشنگ هست عشق و عاشقی و با هم بودن 

چقدر قشنگ یادم تو را    ( نه فراموش) 

چقدر قشنگ است یادم و احساسم تو را بودن 

فردا تهران می روم، مراسم یک تجلیل از یک استاد یک محاسن سفید 

مراسمی که همه خواهند آمد 

مراسمی که در نوع خود نوآوری و جدید هست 

پدر  و مادر را خداحفظشون کنه 

چقدر خوب است بودنشان 

و چقدر شکسته و دلشکسته و در حال خاص خودشون هستن 

پدر و مادر هر کدوم خودشان و فقط خودشان هستند 

شخصیت هایی در کنار هم با آینده ای نامعلوم برای همدیگر 

خدا حفظشان کن 

الان هم تلفن زد که برای دعوتی امشب هم برم دنبالش و با هم بریم 

اونم 45 متری کارگر ،اووووووه وسط خیابان امام هست 

خب خاطره ای می شود و به خاطر خدا و دل او باید رفت 

و حسنا می پرسه: باباجون وقتی حواستون به صفحه هست، چطوری این جوری 

دکمه ها رو می بینی؟ ( منظورش تایپ کردن ده انگشتی بدون نگاه کرده به کی بورد هست) 

میگم: دکمه ها رو حفظم 

دوباره میگه: آها 

و مشغول بازی با پلاستیک هندزفری هست که چند وقت پیش خریده ام

راستی حسنا و حدیث تازه از اتاقشون ( زیر زمین رویایی و پر از نقاشی شون آمده ) 

و حدیث میگه: بابا جون داره همینها رو می نویسه 

و حسنا می خنده و هر دو شون با هم می خنده. 

و یک روزی حدیث و حسنا این جا را خواهند خواند که از همین جا تقدیمشون می کنم. 

خب ممنون نگاهتون 

و حسنا بازم می پرسه: هر حرفی هم که مامان زد هم می نویسید؟ 

میگم: بستگی داره 

و حسنا اسمشو روی صفحه ی لبتاب نشون میده 

آخه تازه سواد دار شده و به جمع باسوادان پیوسته

دوستشون دارم 

و خدا حفظشون کنه ، خیلی با هم صمیمی و با محبتن 

البته هر دوشون منتظر نی نی هستن. ( که بیاد) 

خب با اجازه 

یاعلی 

باور تلاش تبلیغات

سلام 

صبح دل انگیز و قشنگ دیگری از خدای خوب و مهربان در کمال سلامتی نصیبمون شده 

بخیر و سلامتی خوب استفاده اش کنیم. 

به همراه بچه ها فیلم متری شیش و نیم را نگاه کردیم . جالب بود 

ترکیبی از واقعیت محض به همراه اعتراض به وضع موجود و البته بی طرفانه 

که هر دو طرف حق دارن. هم پلیس و هم خلاف کار و هم حاکمیت 

نخ نما طرفدار یک طرف نیست و ضمن اینکه من احساس کردم قضاوت را به عهده ی بیننده گذاشته است

در پایان دیدن فیلم نظر خواهی کردیم و روش کمی بحث کردیم که خب نظرتون چی بود؟ 

هر کسی به فراخور مطالعه و جهان بینی اش چیزی گفت و هر کسی بر اساس تخصص و رشته علاقه مندی اش 

صحبت کرد که بماند شخصی می شود 

دو تا مقاله ام در دو شماره موسسه چاپ شده است و اینم جالب بود که خیلی وقت بود مقاله داده بودم 

خدا قوتی گفتم و درج در پرونده پژوهشی و از این جور برنامه ها که خدا خیرشان بدهد

اوضاع عراق نگران کننده است دوباره به کنسولگری ایران حمله کرده، کار این وهابیت کثیف 

و خنگولهای داخلی و مردم کم تجربه ی عراق هست که مثل کوفیان سابق هر دم بیلی هست 

و به قول مولوی ، شیرن ولی شیران علم     حمله شان از باد باشد دم به دم 

دیروز روز قشنگی بود ثمرات و برکات خاص خودش را داشت 

در سالن فوتسال از رفتار بعضی خنگولا خوشم نیماد به گمان خودشان دارن شوخی می کنن 

در حالیکه به مسخره بیشتر شبیه هست و این جالب نیست باید تذکر اخلاقی جدی بهشون بدم 

بالاخره آقای رحیمی مرد خوش اخلاق و مودب زمین و هر کسی برای خودش شخصیتی دارن 

بنا نیست از اخلاق خوب و ادب دیگران سوءاستفاده بشه . 

و لا تنابزوا بالاقاب بئس الاسم و الفسوق بعد العصیان ( اگر آیه را درست خوانده باشم)

ویل لکل همزه لمزه 

وای بر هر مسخره کننده ی عیب جوی 

حضرت معصوم می فرماید: ( همون یکی از معصومین علیهم السلام ) 

کسی که عیب های خود را فراموش کند و به عیب های دیگران مشغول باشد، دچار مکر الهی شده است. 

دیروز یک گروه تحقیقاتی در پی یک جستجوی مطلب دیگر گیرم آمد که جالب بود برام 

یک سایت تشکیل داده و نظر خواهی و تشکیل خانواده ی فرهنگی مجازی و جذب عضو 

بعد کتابهای مثلا پیشبرد موفقیت و ثروت اندوزی اش را ازقیمت  کم به سمت خدا تومن برا فروش گذاشته 

در حالیکه یک راننده تاکسی بیشتر نبوده و کتاب اولش را به عنوان هدیه مثلا داد خواندیم 

از یکسری شعار و کمی ادبیات شروع کرده ، که البته تلاشش جالب و در خور تقدیر  هست 

گفتم خدا مردم از چی راههایی قراره یا واقعا پول در میارن و در سرزمین کوران، یک چشمه پادشاست

کارش و تلاش و پر رویی و تبلیغاتش برام جالب بود یعنی سه فاکتور امروزی باور تلاش  تبلیغات

تا باشد که رستگار شویم 

ممنون نگاهتون یاعلی 

بینش و باور به خدا

سلام 

صبح بخیر 

امروز کتابخانه نرفتم آخه خانه و اتاق و انترنت که هر چیزی نمی دونی مراجعه می کنی 

به علامه گوگل و ... جالبن 

باز هم این صدا ی ساخت و ساز همسایه روبرویی 

و هلن و حسنا و نارنگی و ال ای دی و آینده و مهربانی 

باز هم شکوهمندی گفتارها و باور به آنچه باور کردنی هست 

علامه جوادی می فرماید: در رحمت خدا که هیچ وقت بسته نیست که مبادا بمانیم 

اگر شیطان بزرگ و صهیون و وهابیت توطئه می کند و تحریم می کند، در رحمت و تلاش  و توفیق 

و رزق من لایحتسب خدا که همیشه باز هست . 

و این خانه و بارگاه و محل رجوع همه ، عجب مأمن و  عشق و عشرت و محبت و امنیت ابدی و جاودان هست 

ممنون خدای بزرگی که همه چیز را به اندازه و بی منتها نزد خودش قرار داده است 

و ممنون خدایی که عادلانه و فراوان و بی حساب و دقیق حساب و پرداخت و بی تخلف پرداخت می کند و می بخشد 

و ممنون خدایم که تبعیض ندارد،  و باور و معرفت را در دلهایمان آفریده و تداعی کرده است 

و ممنون خدایم که لبریز از مهر و محبتش هستیم 

و ممنون خدایی که قلم و آنچه می نویسد را آفرید که خلق گفتار و باور و سخن کنیم و بفهمانیم و بفهمیم 

و درک کنیم و به کار ببندیم و پیشرفت و تعالی داشته باشیم 

تا در آغوش خودش و عند ملیک مقتدرش آرام تر گیریم 

کمال و تعالی رتبه ای و درجه ای هست و رشد پایدار و رو به صعود دارد . همان طوریکه پیروی از 

گامهای شیطان هم گام به گام هست و سقوط هم به سمت از حیوان پست تر شدن هم ، تدریجی هست 

و توفیق نعمت قشنگی هست که نصیب هر کس نمی کند که توفیق بیابیم و درک کنیم 

و ممنون نگاهتون 

و خوشحالم که جان و سلامتی و تلاش به سمت نور و معرفت و شادمانی و شادمان کردن عزیزان داریم 

و می توانیم مهر بورزیم و بیافرینم 

و انسان سازی کنیم و انسان باشیم و انسانیت را گسترش دهیم 

یک بنده خدایی ما را واسطه ی خیرش قرار داده و به بعضی افراد نیازمند وام می دهد

وقتی می شنویم که با پرداخت هر قسطی دعا می کند هر دومون را خیلی احساس قشنگی به 

آدم دست می دهد که بخشیدن و رفع مشکل و شاد کردن انسانها چقدر قشنگ و لذت بخش هست 

و لبخند نشاندن بر لبی اثرات دو طرفه و چند طرفه دارد. 

و این خیلی قشنگ هست 

خب یاعلی 

پ. ن: 

کاش علی وار و علی گونه زندگی و بندگی کنیم. 

و خدا را باور کنیم چون خود حضرتش فرموده: من خدایی را ندیده ام و باور نداشته باشم، نمی پرستم. 

چی میشد ما هم بیشتر خدا رو باور کنیم و باور داشته باشیم و خدایی زندگی کنیم 


حوریانی در دنیا

سلام 

آقا امروز با هلن رفتیم کتابخانه دو کوچه بالاتر مون 

باحال بود چون حسابی چسپید و رساله پیش رفت کمی 

عصری هم یعنی از ساعت یک و نیم هم سالن رفتیم و اونم چسپید 

خواب عصرگاهی بعدش چسپید 

کلن امروز همه چیز می چسپید و ممنونم خدا که روزی و روزانه هوامون را داری 

از این طرف اون طرف شنیدم که میشه از طریق انترنت بعضی پروژه های تحقیقاتی و انواع اقسام 

پروژه ها را داشته باشی و به اصطلاح فریلنسر باشی و هم کارفرما و عامل پروژه باشی 

جالب بود کلی کارفرما و کلی پیشنهاد دهندگان از ترجمه و تحقیق و کارهای مختلف بسته به تخصص افراد 

هم سایت های خارجی و هم سایت های داخلی ..... که میشه یک کار خوب در خانه و انجام پروژه با پیشنهاد و 

ارتباط . .... جالب بود 

شما هم در این مورد اقدام کنید بسته به تخصص تان ، ثبت نام رایگان کنید و بعدش مثلا پونیشا براتون 

پیشنهاد می فرسته . 

هلن هم داره طرح اجمالی شو با کمک من، پیش می بره . موضوعش در ارتباط با چند همسری هست 

اینکه حکم خدا در این زمینه با شرایط و زمینه هاست و در پایانش قراره راهکار اجرای آن را بدهد.. 

اینکه این حکم موافق فطرت زن نیست چون حکم خدا همیشه موافق فطرت ماست. اما شرایط و زمینه ها 

و رفتارها و عدم مدیریت کردنها باعث آسیب ها این حکم الهی میشه. 

انشاء الله که پایان نامه قشنگ و نوآورانه ای شود... 

چند سال قبل تو یک وبلاگی در این زمینه مفصل با مخلفان این حکم بحث می کردیم 

و یک مقاله ی خوب در این زمینه پیدا کردم که جالب بود  و راهکارهای قشنگی داده بود 

از جمله اینکه با هر مانعی جدا جدا می بایست راه حل ارائه کرد. 

از جمله رفتارهای بی ملاحظه ی اقایان که باعث مشقت کار میشه 

از جمله اینکه فرهنگ سازی بشه 

از جمله اینکه شرایط و زمینه هاش باید درست تبیین و سنجیده بشه 

از جمله اینکه خانمها احترام و هوای احساس و بزرگواری همدیگر را داشته باشه

با محبت و مهربانی و نیت خدایی و خواهرانه و صمیمانه همشوهری داشته باشند. 

این طوری شد میشن حوری  ،همان حوریانی که در بهشت هیچ حسادتی ندارند 

و به خاطر رضای خدا  هوای یک همنوع خودش را هم دارد. البته به شرطی که 

زندگی خودش خراب نشود و شوهر هم اصل مراقبت از زندگی اول را سرلوحه ی کارش 

قرار دهد. و ازدواج مجددی که با رضایت همسر اول باشد، شیرین و درست و مطلوب اسلام هست 

در غیر این صورت همسر اول آسیب می بیند و احساس میکنه که به قلمروش تجاوز شده است 

و همسر اول با بزرگواری که دارد و ملاحظات خداپسندانه و عاشقانه و صمیمانه این رضایت را 

اعلام بدارد و البته هستند این چنین حوریانی ، دیدم که میگم ها 

که کثرالله امثالها .... خدا امثالش را زیاد کند. 

آمین یا رب العالمین 

البته مردان حوری هم داریم که همیشه هوای همسرانشان را دارند مخصوصا 

آن همسرانی که محبوب خدایند و در پاکی و عشق و محبت و مهربانی 

و بزرگواری بینظیرند  و عاشقانه رفتار می کنند همیشه و همه جا و ... 

دیگه فعلا همینا 

دیشب وقتی از خانه مادر آمدیم با اینکه نزدیکیم . این فرشته گریه اش گرفته بود 

و اشک از چشماش از رفتن ما حلقه زده بود... 

الهی که عاقبت و دل مهربونش بخیر و گرمی باشه 

خب ممنون نگاهتون 

یاعلی 


بعضی چیزا دست خودمون نیست

سلام 

روز جمعه و دعای ندبه و دیشب تازه شم دعای کمیل خواندیم و زمزمه کردیم و 

چقدر خوب و باصفاست تو جمع صفای عزیزانی که داریش و انشاء الله قدرشو بدانیم

پدر و مادر که خوبی و محبت دارند و هر چی دارند برای ما و خوشبختی ما

راستی از اوضاع ایران و عراق نگرانم 

از اوباش و دشمنان خارجی و وهابیت و صهیونیسم که همه دستشو تو یک کاسه که شیعه را تضعیف کنن

دلم داره هم به مردم فشرده شده زیر بار گرانی هم می سوزه و هم به بعضی دلسوزانی که می گویند و 

حرفشان خریدار ندارند. و البته اقای عالی گفته که در اطرافیان دولت و سطح مشاوران قطعا خائن هست که 

اوضاع را به بحران بکشند . این حرفش خیلی حقیقت است یا .... 

خدا عاقبت مسلمین و شیعیان را به خیر کند 

آمدم که بگم باید ساخت با خراب کاری کاری درست نمیشه 

البته اعتراض حق مردم هست در قالب مسالمت آمیز و عاقلانه 

و هوا آفتابی و خانه آقا بزرگ زمینش زیاد هست ولی استفاده ی مفیدی 

که آنطور که باید یک نقشه ی جادار تر باشه، صورت نگرفته 

به حاجی گفتم ، که فلان فلان میشد قشنگ تر بود حرف قشنگ و غریبانه ای زد 

که مال شماست هر طور که می خواهید بسازید . ما که چند روزی کنارتان هستیم 

گفتم: زندگی با وجود شما و در کنار هم قشنگه 

میگه: دست خودمون نیست که  ، وقتی موهای ریش و سر سفید شد ، هنگام رفتنه 

و چقدر حرفش هم غریبانه بود و هم محبت آمیز 

و چقدر از دیدن نوه ها ذوق می کنه و چقدر بابا بزرگ و مادربزرگ هم خوب و هم مهربون و هم 

اخلاق خاص خودشون را دارند که اجابت و رضایت آنها ، رضایت خداوند را به دنبال دارند 

و چقدر لبخندشان و رضایت و حرف گوش کردنشان آرام بخشن . خدا حفظشان کنن. 

پانتومیم گروهی بازی کردیم، حسابی چسپید . من و گروه دخملا با هم بودیم 

و شده بودیم چندتا دخترا ( خودمم هم کسب تانیث و دختری کرده بودم و ...... سردسته ی 

دخترا بودم خخخخخخ ) 

و شیرینی اش این جا بود که با اختلاف چهار تا امتیاز بردیم. ... گروه نینجا در مقابل الماس 

ما نینجا بودیم. 

و قشنگ هست همه چیز 

و خدایی هست در همین نزدیکی 

و خدایی که آرام بخش هست 

و خدایی که زمان را آفرید و انسان را از خون بسته 

و خدایی که قشنگ است و قشنگ افرین 

ممنون نگاهتون 

اذان  و یادقشنگ خدا 

آنچه می ماند نام و یاد نیک و عمل نیک هست 

حی علی خیر العمل 

یاحق و یاعلی 

آزادی در باور و قبول ایده ها

سلام 

یکی از دوستان گفته که فلانی یعنی آقای جوادی می تونه سایت و کتاب داشته باشه 

ولی حرفاشو توقع نداشته باشیم که همه شو قبول داشته باشیم 

اما من میگم که بالاتر از آقای جوادی 

 اصلا خود خدا هم می تونه رسانه داشت و کتاب داشت 

و خودش تو کتابش گفته: هیچ اجباری تو پذیرش حرفای این کتابم نیست. 

سایت و افکار آقای جوادی رو می تونید با سرچ نام ایشون و سایت اسراء به دست بیاورید 

 

این دو اصطلاح دمکرات و سکولار هم  جالبه... فرصت شد در موردش 

یا بیشتر بگویید  یا بذار بگم 

یاعلی 

حقوق زن و مرد

سلام 

یه توضیح کوتاه در مورد حقوق زن و مرد بگم که 

منظورم از حقوق جنسیتی ، حقوقی که مرتبط با جنسیت انسان هست 

مثل حق نفقه که مخصوص زن هست 

یا مثل حقی که برا مرد هست که همان حق تمکین هست با شرایطش . 

مثل حقوق دیگر که مربوط به جنسیت و جایگاه مرد و زن در زندگی و در ارتباط با یکدیگر مطرح هستند

اما حقوق مشترک مثل حق حیات، آزادی مشروط، حق ازدواج و ... مربوط به هر دو جنس و مربوط به نوع انسان هست.

امیدوارم تونسته باشم منظورم را رسانده باشم. 

کتاب زن در آینه جلال و جمال الهی را از آقای جوادی آملی بخونید جالب هست در این زمینه 

ممنون  

خدا مگه نامحرمه

سلام 

همین طوری آمدم که بنویسم 

راستش به خواندن بیشتر شوق داشتم تا نوشتن 

می نویسم به خاطر عزیزانی که می خوانند 

و هم گزارشی باشه برای بعد 

حسنا میگه 

مگه خدا نامحرمه که سر نماز باید چادر بپوشیم و موهامون دیده نشه؟ 

قابل ذکره که این چند مدتی سر وقت میان با من یا مامانش نمازشو که تازه پنج سالشه ، می خونه 

تازه یاد گرفته کلشو حتی قنوتشو 

بلال دوست داره و هر چی بیارم با حجب و حیا و شرم و سپاس ازم میگیره و به استقبالم میاد 

خدا همه ی گلها رو حفظ کنه و عاقبت بخیر و خوشبخت 

فعلا 

همینا 

حال جلسه هیئت مدیره شرکت کردن را نداشتم چون با این برنامه های فعلی شون و 

برخی طرز فکراشون و بعضی برنامه ها شون موافق نیستم 

البته این هیئت مدیره از اون هیئت مدیره ها نیست که توش پول و درآمد باشه. 

بلکه این هیئت مدیره 

از اونهایی هست که بر اساس مقبولیت و لطف دوستان و بر اساس رأی گیری در یک  مجمعی با 90 عضو و 

انتخاب هیئت مدیره ی  15 نفره ای  به سرانجام رسیده است با اساس نامه و 

در یک جمع پر از ایده و نظر و دوستانه و گاهی رقیبانه هستیم .

 که با اهداف بلند مدت و خدمت و خدایی

 و انجام وظیفه و آنچه باید تصمیم گیری شود... 

دیگه اینکه با مادر کلی تلفنی صحبت کردیم الهی که عزیزمی مادر 

دیگه حرفم نمیاد 

ممنونم 

یاعلی 

وقتی بعد یک هفته به جهان و آدماش وصل میشی

سلاممممممممممممممممم 

ووووووووای نفسم برید از این همه ............. 

خدا باعث و بانیاشو   لعنت کند . این لعنت کردن سنت خداست که بارها در قرآنش ظالمان را لعنت کرده است 

لعنت یعنی از رحمت خدا دور باد 

خب خوبین خوشین 

در این یک هفته حسابی حرص خوردیم و حتی فوش دادیم و کلی غصه خوردیم و کلی نگران بودیم 

و البته گذشت و گذراندیم و خدا از بدتراش نجات بده 

داشتم فک می کردم که چقدر سخت است اداره کردن و چقدر سخت است همه چیز 

و چقدر سخت می گذرد وقتی همه چیز به هم می ریزد و انسانها عاجز می مانند و مردم و محرومین فشار تحمل می کنند 

و چقدر امنیت شیرین هست و چقدر اختلاف بد است و چقدر ظلم و دزدی و نا امنی وحشتناک هست

فعلا ذوق کرده ایم و کلی کارهای عقب افتاده و چقدر به این انترنت محتاج و معتاد بوده  و هستیم. 

اشتباهی خیلی از برنامه هام از جمله پژوهشیارم پرید و کلی افسوس خوردم که کاش بک آپ می گرفتم از منابع پژوهشی ام 

و البته با پول بچه ها یک هارد دو ترا گرفتم که کل یادداشتها و عکسها و فیلم های خاطراتی هایم از خود و خانواده را بهتر 

حفظ کنم و چقدر دلبستگی بد است که نشود ازشون دل کند. 

و چقدر دم مردن سخت است که از خیلی چیزها دل بکنیم و چقدر شیرین است که همه کارهامان در آن دم آخر به سامان باشد 

و چقدر شیرین است یاد قشنگ خدا و داشتنش و روزی بخشی و مهربانی اش و فرمانهای قشنگش 

و چقدر عدالت و امنیت شیرین هست اگر انسانهای ضعیف نباشند و آنها را به کار بگیرند. 

و چقدر نیازمند پند و عمل به خوبیها و اولویت ها هستم 

هوا کمی سرد شده است و پانتومیم این روزها در غیاب انترنت نقل محفلمان بود 

هم سخت بود فهماندن به هم تیمی هات و هم شیرین بود وقتی آنها کلمه ی مسابقه را حدس می زدند و می گفتند 

خیلی از عزیزانم را ندیده ام و دلم براشون تنگ شده است مخصوصا برادری که قرار هست به زودی بیاید 

فعلا همین ها بروم که رساله داره پیچ در پیچ می شود البته امروز عصری و صبحی کلی تو کتابخانه فسفر سوزوندیم و پشت اچ پی 

حال دادیم و حال کردیم با نوشتن و رتق و فتق عناوین و کلمات 

تا ببینم خدای خوبم برایمان چی می خواهد 

آنقدر از دست این مسئولین بی کفایت امشب حرص خوردم که می گفتند می توانند جلوی گرانی را بگیرند و تضمین می دهیم 

که گران نمی شود ولی همان فردایش خیلی از چیزها گران شد. 

می دانستم که دروغ می گویند و بی عرضه تر از این حرفها هستند 

به قول آقای جوادی خیلی از آدما که عرضه ی اداره ی مملکت را ندارند به درد دعای کمیل می خورند. 

وقتی مصلحت اداره کشور را نمی دانند خیانت کار و ضامن و ....... هستند. چقدر این کلام حکیمانه است 

نمی دانم نگرانم برای آینده ای که داره خیلی چیزها به هم می ریزند و موافقان و مخالفان هر دو طرفشان فقط به نفع جناح خودشون صحبت می کنند

و چقدر باید مراقب باشیم که اول حق را بشناسیم و چقدر حرفهای مفت می زنند. 

هر دو طرفشان فقط برای منافع جناحی و منافع خاص خودشان خیلی از حقایق را می پوشانند و انصاف ندارند و صداقت ندارند 

و چقدر این بی خدایی انسان را آزار می دهد و تشنه تر برای ظهور اقایی می شویم که همه کارهایش عدالت است و مهربانی و تدبیر 

و البته خدایی هست و ذکر و یاد و آرامشی که در سایه ی اطاعتش نصیبمان می شود. 

یاعلی