خدا عشق آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا عشق آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

عناوین یادداشت‌ها

  • میلاد نور آسمان و زمین مبارک شنبه 26 بهمن 1398 10:58
    سلام میلاد نورانی و پر از خیر و برکت بانوی بی نشانه عالمین بر همه پیروان دوستداران ذریه و شیعیان و عاشقان و محبانش مبارک و خجسته باشد بانوی که بهانه ی آفرینش آفرینش است و خدا با آفرینشش به خودش آفرین بگفت بانویی که قبل از خلقتش امتحان پس داده است و مادر پدر خودش هست نور چشم رسول محبت و مهربانی و بهترین یاور امیر بیان...
  • هم نفسی با هم نفس چهارشنبه 23 بهمن 1398 20:27
    سلام باز هم هوای سرد بطوریکه مثل ژاپنی ها لباسای گرم بیرونی در اندرون پوشیدم وقت وضو و تازه جوراب هم همچنین از یکی دو کارم عقبم و ضمن اینکه قرار است کار جدیدی با تنگی فوق العاده وقت هم اضافه بشه با کلی امید و طفلکی بازی دلم گرم به عزیزانی هست که خدای خوبم برایم مقدر کرده است و هر کدام برای خودش دنیا و نگاه و توقعات...
  • سردی و گرما بخش ی ها سه‌شنبه 22 بهمن 1398 20:49
    سلام شب و است و حسابی سرد زمستانی بعد از چند هفته افتابی و چقدر متاسفم برای بعضی روحیه ها و چقدر مشعوف از داشتن عزیزانی که عزیزن برایم همیشه هر چی می گذرد خورشید گرما بخش وجودشون و مرام و موهبتشون بیشتر دلگرم و مدیون و ممنونم می کنند ممنونم از عزیزانی که بهترین ها و شایسته ترین چیزها را می خواهند ممنون عزیزی که بینظیر...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 19 بهمن 1398 19:26
    سلام خوبین/ عالی ترین ترانه ها و یاد ها و البته خاطرات هر روز رقم می خورد دیشب تولد حسنا بود البته دو باره در جمع خودمان چی عالی و چقدر رویایی و چقدر بازی مافیا کردیم و جالب بود همه چیز دیروز البته تو حیاط با تو پ جدیدی که گل قشنگم جایزه دومیدانی گرفته است، بازی کردیم که متاسفانه پی چپم پیچ خورد و فک کنم دو تا از این...
  • آخر هفته ی خوب پنج‌شنبه 17 بهمن 1398 21:51
    سلام و شامگاه جمعه و ارواح اموات و دعای کمیل و یا غیاث المستغیثین و ظلمت نفسی هایش در کنار کریمه ی اهلبیت بهترین و ناب ترین نعمات زندگی و بندگی را داریم چقدر خدای خوبان مهربانترین و ناب و بی همتاست و چقدر به وجودش و حضورش محتاجم و چقدر عزیزان زندگی ام را دوست دارم و هر چه هست خانه و خانواده و عزیزانی هستند که بخشی از...
  • بهترین در عشق چهارشنبه 16 بهمن 1398 08:46
    سلام و صبح است پر از نور و معرفت و عشق و البته انرژی برای تلاش و کار برای انجام ممنون خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک است و از مادر مهربانتر و او خدایی است که هر چی نیکی از اوست امروز کلی آملی گوش دادم هم از سحاب رحمت شبکه قرآن ساعت هفت و ربع و هم کانال ایتا که کلام و سخنان ش را با خوش ذوقی می گذارد و هم خواندم و...
  • چیزی شبیه هیچ چیز سه‌شنبه 15 بهمن 1398 21:49
    سلام و هزاران سلام نگو که از پنج روز پیش رساله را استاد ملاحظاتش را تمام کرده و ایمیل کرده طفلکی خلاصه هنوز نرفتم سراغش و چقدر قشنگ است وقتی کارت نتیجه میگیره بالاخره این خوان رستم رو رد می کنم و بعدش ببینم خدای قشنگم چی مقدر می کنه و البته تلاش من و برنامه ی من همچنان تنهایم البته عصر شامگاهی با حدیث زندگی ام کلی گل...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 14 بهمن 1398 10:49
    سلام صبح نزدیک به ظهرتون بخیر و متعالی من پر از تنهاییم چون فعلا تنهای تنهام آنقدر که صدای تایپ کردن و فن لبتاپم فقط فضا رو نوازش میده دست و دلم به کار و نوشتن اصلا نمیره ، این طرف و این طرف فقط سرگرمی و وقت گذرانی و البته تماس باعزیزان عزیزی که خدا کمشون نکنن و خدا حفظشون کنن که بهم قوت قلب می دهند در نوع خودشان و...
  • مدل مشکاتی از هستی شنبه 12 بهمن 1398 09:33
    سلام صبح است و صدا و سکوت در هم آمیخته و خاطره و آینده هم آغوش و در هم مخلوط امروز را با تنهایی آغاز کردم و کمی مستند طبیعت دیدم و چقدر از کلمه ی جفت گیری استفاده میکرد این راوی و کانال زدم به اصل لذت گرایی که یکی از دوستان معتقد بود و چقدر هم چیز به هم ربط دارد انواع و اقسام روابط و قوانین و سلسله هایی برای جفت گیری...
  • چادرت را بتکان روزی ما را بفرست یکشنبه 6 بهمن 1398 19:51
    سلام پدر رفت شهرستان و دهه ی فاطمیه و عزاداری شیعیان و خوبان و بتکان چادرت را بده روزیم را تسلیت و تعزیت می گویم شهادت مادر دو عالم به امام عصر علیه السلم و همه ی مسلمانان و شیعیان متن زیر تقدیم نگاهتون یاعلی متن چادرت را بتکان روزی ما را بفرست - به زبان عربی و فارسی و انگلیسی ای مادر، ای مادر، ای مادر (فاطمه زهرا) یا...
  • خود هدفی شادی بخشی ها جمعه 4 بهمن 1398 11:32
    سلام و صبح بخیر دوباره حلوا پزان این بار سه نفره و چی زیبا و صمیمی گردا گرد دیگ حلوا می گویند و می خندند...... بچه ها مسجد رفته اند و آقا بزرگ مطالعات فاطمی داره و دخترا هم با هم خوشن و پرتقالهای این فصل چقدر شیرین شده است و آرام و در آرامش پشت لبتابم می نویسم که نوشتن عشق است و زندگی کارهای پژوهشی را هی طرح و تدوین...
  • حلوا و بسراغ و زمستان پنج‌شنبه 3 بهمن 1398 16:19
    سلام امروز حلوا پزون هلن و دختراست چی حلوایی شده ، شیرین و خوشمزه از دست این دختر ا و شیرینی خوردنی هاشون و یک سری دخترای دیگر رو هم از اون محله دعوت کرده و حسابی بهشون خوش بگذره البته قراره همگی با هم مافیا بازی کنیم دیگه اینکه پژوهشیار رو به روز رسانی کردم کلی کلی کتاب و منبع چی همه وقت داشتن این بشریت که این همه...
  • بین خودمون بماند پنج‌شنبه 3 بهمن 1398 10:25
  • مردم و نظام یکشنبه 29 دی 1398 09:11
    سلام این روزها بحث های مخالفین و موافقین نظام حول محور مسائل اخیر کمی داغ شده استیک جایی از مشکلات و گرانی ها و جایی دیگر از خوشحالی با دشمنان گفته شده است. خواستم بگم که دوستان و عزیزان مخالف و موافق که مسلمان و ایرانی و غیر ایرانی و شایدم شیعه باشین. من سختی گرانی و اختلاس و سایر مشکلات را قبول دارم، اما این تنها تو...
  • خانه ی ما و فرهنگ های قشنگ شنبه 28 دی 1398 20:16
    سلام هوای بارانی و رحمت الهی و البته ورزش و کفشهای نو فوتسالی عصری رفتم سالن و چرا بعضی ها وقتی خراب می کنند سعی می کنند تقصیر را به گردن بقیه بندازن؟ و چقدر انسانها به رفتار و شخصیتشون شناخته می شوند. در سریال خانه ی ما سه خانواده مشهد نشین ، یک خانواده از مشهدی های با حال با لهجه ی شیرین یک خانواده افغانستان فک کنم...
  • یک سبد گزارش پنج‌شنبه 26 دی 1398 23:37
    سلام شبتون پر از آرامش و یاد خدا روز پنج شنبه و مثل همیشه اوقاتی گذشت و کارهایی به سرانجام رسید و رزق و روزی معنوی و مادی وصال و دیدار پدر و مادر و عزیزان و البته مشغولیت های مختلف نقد کتاب و البته بی معرفتی بعضی عزیزان که حتی یک سلام و علیک هم ندارند وقتی نزدیکشان می آیی و چقدر خنگولند بعضی ها اما دیروز جلسه نقد کتاب...
  • شیر توکل قطره چکانی کند دوشنبه 23 دی 1398 21:48
    سلام بالاخره آسمان اینجا بارید و رطوبت و باران البته زمستانی باریدن گرفتبوی هوای تازه و نم نم بارون کیف خودش را دارد راستی یک رمان کوتاه از حدیث اولشو شروع به خواندن کردم، خیلی جالب و با جملات کوتاه کوتاه روایت کرده استیادم باشه هر وقت خواستم بنویسم کوتاه و ویرایش شده بنویسم یک موسسه ای که بودم یک ویراستار آورده بود و...
  • های خودم : کار عبادته یکشنبه 22 دی 1398 20:31
    سلام قرآن که بخوانی دلت قرص می شود آرام می شوی که برنامه های خدا از چه قرار است هر آیه اش حکمتی است که هرگز خسته و تکراری ندارد اما انصافا سرداران سپاه مثل یک برادر بزرگتر و یک دلسوز از عمق دل و جان پشیمانی و توضیح و اعتذار خود را بیان می کنند و این خیلی قشنگ هست خدا حفظشون کنن. خدا از خطای انسانی شان بگذرد هوای قم...
  • از ماست که بر ماست جمعه 20 دی 1398 21:56
    سلام تازه از خانه مادر امدم طفلکی صورتی اسمانی و امیدی که به بچه هاش داره و مادر نازنینم دوستت دارم خانه آمدم و هلن هی می پرسه و توی حال خودم هستم در حالیکه کلی از این ور و اون ور و نقشه های پلید آمریکا گفتیم که فعلا عقب نشینی کرده ممکنه با اذنابش بشینه و طرح حمله ای را بچینهدیگ بعضی از دوستان مهاجرین تو پیشوا ورامین...
  • فدای عظمتت یا امیر المومنین چهارشنبه 18 دی 1398 17:36
    سلام عصری پر از موشک باران و انتقامی که با سیلی شروع شده است رهبر عزیز چی آرام و با اطمینان با مردم قم حرف زدند و فرمایشات متین و شمرده و با آرامش خوشا مردمی که رهبری چنین فاطمی و علوی و الهی دارد و شیطان تروریست هیچ غلطی نمی کند به فضل خدا از سردار قاآنی خوشم آمد که یاد خدا در کلامش بود انشاء الله که سپاه اسلام...
  • شهد و شهود و شهادت سه‌شنبه 17 دی 1398 09:54
    سلام دیروز و دیشبش بلوار اعظم که نزدیک خانه مان هست، غوغایی از تجسم عشق و وفا و قدر شناسی بود مردان و زنانی که گریه می کردند و اشک می ریختند و از ساعت دو و نیم تا هشت و نیم ، نه شب منتظر پیکر سردار دلها و یاران شهیدشدو بار منم سر زدم و تا نصفه های راه جمکران بدرقه کردم پا به پای مردم و جوانان قدر شناس و دهه ی هفتادی و...
  • اللهم ارزقنا الشهاده دوشنبه 16 دی 1398 09:18
    سلام و صبح بخیر دیشب خانه مادر بودیم چهره ی نورانی و مهربان مادر و گفته ها و صورت ماه پدر و دلسوزی های پدرانه که فداشون بشم دخترا هم خوش بودند و تا پاسی از شب هم بازی و با هم بودنشون تمام نمی شد دیشب طرح ثبت نام در گردانهای جهادی انتقام خون سلیمانی بود که هلن گفت که من تو گردانهای جهادی ثبت نام کرده ام و ثبت نام هم...
  • هم سخنی با سخنی شنبه 14 دی 1398 17:25
    سلام باز هم نظر یکی از دوستان که هم سخنی با سخنش صورت گرفت، گنجایش یک پست پیدا کردکه تقدیم می کنم: نظر ایشون: « با سلام.ضمن عرض تسلیت به خودم که سخت غمگینم و تبریک به خود سردار که ارزوی خویش را تحقق یافته می بیند.مادر دهر ،آیا چنین فرزندی به خود خواهد دید ؛دگر؟ ای کاشدر مورد نیاز زن و مرد به س.ک.س و تفاوت های...
  • پاسخ به یک نظر شنبه 14 دی 1398 17:12
    پاسخ به یک نظر سلامموضوعی بود تحت عنوان نظر مردان و زنان در مورد س.ک. س ، که تحت عنوان نقد یک نظر منتشر شد، بعضی دوستان نظرهای قشنگی در این مورد لطف کرده است، که به علت حزن و اندوه شهادت سردار سلیمانی حوصله ی توضیح و پاسخ نبود، اما از باب احترام به نظرات دوستان خواستم چند سطری نظرم را که البته مستند به آیات قرآن هست،...
  • همه ی شهر غمگنن شنبه 14 دی 1398 12:16
    سلام انگار شهر خالی شده است وقتی سرداری رفت و به خیل شهداء پیوست همه جا عکس و یادش هست امروز هم محزونی و افسوس و انشاء الله که خون شهدا این انقلاب را یاری کند و عدالت مندی بیشتر تازه از کتابخانه آمدم وسیله ام کمی خراب شده است داریم تعمیرش می کنیم با گلها عزززززززیزان عزیزی که هستین ممنون که هستین اگر چه گوشی را جواب...
  • شهادت گوارای مردان خدا جمعه 13 دی 1398 10:58
    بسم الشهدا و الصدیقین سلام امروز وقتی خبر شهادت سردار رشید و داعش کش اسلام و انقلاب را از رسانه ها شنیدم افسوس و اندوه عمیق و احساس حسرت از دست دادن این قهرمان واقعی و بیدار و رشید و بعد که آرزوی شهادتش را شنیدم و دیدم، به حالش غبطه خوردم که کاش عاقبت ما هم ختم به شهادت گردد و شهادت چقدر در راه آرمانها و راه اهلبیت...
  • نقد یک نظر پنج‌شنبه 12 دی 1398 16:45
    سلام داشتم می آمدم که بنویسم از امشب که عروسی دعوتیم سر راه تو صفحه اصلی بلاگ اسکای یک وبلاگ نظرم را جلب کرد، جالب بود رفتم و نظر جالبی بعد از نقطه ویرگول از زبان یک خانم در مورد مردها و واژه ای و واقعیتی به نام س ک س نوشته بود از این نظر جالب بود که در مورد مردها نظر داده بود و من اینجا بعد از پیست آن، می خوام نقد و...
  • شکر عملی تلاش بیشتره چهارشنبه 11 دی 1398 09:15
    سلام صبح است و باز هم نور و روشنایی اما در کنارش این تعمیرات و بازسازی خانه های همسایه و این صدای برشکاری ها رو اعصابه کمی خسته ام از هجوم افکارها و آینده ها و حرفهای نگفته و احساس می کنم پیچ توکل شل شده است با دیدگاه خوشبینانه خیلی چیزهایی که در زندگی داریم رزق من لایحتسب حسابش می کنیم و خواهیم کرد و هدیه و میوه و...
  • مسافرمان به مقصد رسید سه‌شنبه 10 دی 1398 18:31
    سلام و صلوات و درود دیشب میهمان در میهمانی داداش بودیم در خانه ی یک پسر عمو شب قشنگی بود و چی بحث های جالبی مطرح شد البته میزبان دلش خیلی حرف زدن می خواست و البته خیلی از کلماتش مفید بود و ما هم سعی کردیم توضیحاتی در این زمینه هایی که سر رشته داشتیم ارائه کنیم که با توجه به موضوعات گفتگو برای خودم هم تازگی داشتو امروز...
  • زاویه دید شنبه 7 دی 1398 21:48
    سلام ‎یک جلسه نقد بود رفتم و الان برگشتم ‎البته قبل شام یک مقاله رو به نقد گذاشتن از کسی که کلی تو این بحث خبره بود و البته استاد راهنمای من و دو تا نقد محترم قشنگ منصفانه و عالمانه نقد کردند و بعضی از دوستان هم به اقتضای علم و فضلشون نکاتی فرمودن که خب تفاوت از زمین تا زیر زمین بود منم یک سوال و تفکیکی را عرض کردیم...