خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

تعریف عارفانه ی عشق

 

عشق واژه ی قشنگ و پر از معنی و اسراری هست که ممکنه هر کسی با جهان بینی و مبانی فکری اش برای آن معانی و مفاهیم متعددی تعریف کنه.

منم به عنوان یک انسان مسلما یکسری تعاریف و توضیحاتی برایش شاید داشته و دارم. که  خلاصه توضیح می بدم

 عشق به معنی علاقه و خواستن و داشتن و مانوس و محشور بودن با محبوبی که همه چیزش برایت زیبا و خواستنی و دلنشین هست.

چون خوب و خواستنی هست خواهان بودن باهاش و داشتن و جاودانه داشتنش هستی.

که به خواهنده عاشق و به خواسته شده معشوق می گوییم.

حالا اگر وارد مقولات و مولفه ها و علل و عوامل و زمینه های وجودی این عشق بشیم بازم به طور خلاصه می توان گفت که :

انسان چون با فطرت و روح الهی خواستار خوبی ها و ارزشها و زیبایی ها و لطافت هاست، همواره زمینه ی شکل گیری عاشق بودن و عشق ورزی به یک چیزی که آن فاکتورها و ملاکها را دارد، در نهاد خودش داشته و دارد.

این ها می تواند به عنوان  علل و عوامل شکل گیری و داشتن و عاشق شدن را توضیح دهد.

حالا اگر اینجا منابعی مثل وحی  و چراغهای تشخیصی مثل عقل کمکمون کنه که بتونیم خوبی ها  و ارزشها و زیبایی ها را شناسایی کنیم و باهاشون آشنا بشیم به انتخاب مون در برگزیدن یک معشوق کمکمون می کنه و قطعا با کمک این دو معشوق مان زیباتر و با ارزشتر و خوبترین خواهد بود.

خب وقتی از معشوق این صفات و ویژگی ها را داشتیم و برای خودمون تعریف کردیم می رویم دنبال مصداق عینی آن معشوق.

خب چون انسانیم هم می توانیم معشوق آسمانی برگزینیم که مصداق اتمش خداست و هم مصداق و معشوق زمینی که خوبان و نازنینان روزگار هست.

این خوبان و نازنینان هر چه به آن ارزشها و زیبایی ها و خوبی ها نزدیکتر باشه و با یک نگاه طیفی و تشکیکی و یا حداقل کمی مقدار بیشتری از آن آرزشها و خوبی ها را داشته باشد، به معشوق بودن و لیاقت و برنده شدن برای معشوق شدن نزدیکتر می شود.

البته خب اینجا برای معشوق نمی شود انحصار قائل شد می شود به مصداق معشوق طیفی و تشکیکی  نگاه کرد.

و می شود معشوق هایی با حداکثر امتیاز از خوبی و زیبایی و خدایی بودن داشت و هر کسی را به اندازه ی لیاقت و مرتبه اش دوست داشت و بهش عشق ورزید، که همان خواستن و داشتن و محشور بودن با آن هست.

اینجا چون خدا مظهر همه ی زیبایی ها و ارزشها و خوبی هاست ، بقیه ی معشوق ها هم هر چه قدر ارزشهای خدایی و خوبی داشته باشد، جانشین در معشوق بودن زمینی و ماسوی الله بودن می شود.


و هر جا اسمی از معشوق بیاید بعدش رمز و رازی مستور و مخصوص نوشته آمده است. 


نگاه کن و به هوش باش و بخوان و بمان و بدان در گذشته ی مان

ممنون م 

یاعلی

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
kimia جمعه 23 آذر 1397 ساعت 13:45

اینکه تو خودش هم غم داره هم ناراحتی هم نفرت هم خیانت قشنگ ترش میکنه

سلام
شاید..... این طور باشه که شما می فرمایید.
ولی عشق واقعی توش نفرت و خیانت نیست.....
پسندم آنچه را جانان پسندد هست.....
درست نمیگم؟؟
بذار یه پست در موردش بنویسم.
ممنون آمدنت

سمانه دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت 00:15

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

بازی عشق مگر شاید و اما دارد...


تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد...


عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد


فاضل نظری

عشق همیشه ودرهرحال زیبا ودلنشین است حتی غمها وغصه هاش

سلام
مممممنونم
فک کنم وقتی عشق آمد دیگه جایی برای غم و غصه نمی مانه
ممنون شعر خدایی ات
یاعلی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.