مقیم بهشت

سلام 

من شهید گمنامم 

در بهشت با حوری و فرشته هام 

حوریا نگفتم که بعضی این دنیایی ها حساس نشن که چرا حوریا رو جمع بستی؟ 

الهی که شمام حوری بشین که دیگه جمع و مفرد براتون فرقی نکنه. 

شاید جمع بسته بشین خوشحال تر باشین. 

دیگه اینجا پر از گلها و میوه های ناب لذت و معرفت و ترنم و شعر و موسیقی و زلالی و صفاست 

آن تایم همه چیز ردیفه و حتی این قسمت و محله ای که من هستم لازم نیست دستتو دراز کنی تا بگیری 

بلکه خودش با حوری میاد و به وقتش و قشنگ به موقع 

این نظم و ریتم و این همه چیز ریلکسی و ریلی و قشنگی ، قشنگترین هست 

اینجا معرفت موج می زند و هر خزینه ای که بگشایی البته با تنها سرانگشت اشاره ات، زلال معرفت موج می زند 

البته یک کم باید زحمت بکشی که نیوش کنی، چون در زحمتش هم رحمت و لذت است چون بعدش اسانی و ریلکسی میاد 

یه فرشته دیروز اول قول داد که باهم فوتبال قالینی بازی کنیم بعدش قول داد که ماساژم بده 

بعدش با هم پاهامون رو کردیم تو کشی که از سقف آویزان کردیم و چقدر تاب تاب پاها قشنگ و لذت بخشه ( این از اختراعات خودمون هست متوجه هم نشدید 

دفعه اول اشکال نداره، دست به گیرنده هاتون نزنید از مرکز همین طور خارق العاده و بکر و نوآورانه است) 

دیگه از جانم براتون بگم که جانان همیشه عاشق جان و کلوچه هس و دم نوش هایی که به حسابت واریز می شود 

صبح ها آملی از سحاب رحمت باران طراوت قرآنی می باراند و چقدر این جا همه چیز قشنگترین هست 

این جا بهشت است 

علی اسفندیاری 

نو خبرگزاری ، بلکه مقیم همین جا 

یاعلی