خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

سرآغاز تکاپو در مبانی اندیشه ها

سلام و صبح تون عالی

و پر از لبخند خدا

روح و روان و لذت و لذت گرایی و فضیلت گرایی ، مطلوبیت گرایی، و خدا محوری، انسان محوری و ....... اینا مبانی تفکرات امروزه ی مکاتب مطرح جهان است، اگرچه مکاتب کوچک و بزرگ دیگری هم در این میان خودنمایی می کنند، ولی سر جمعشون به اینها می رسند، نمی خواهم بحث سنگین و فلسفی  خاصی رو مطرح کنم ، که نه در توانم هست و نه مجالش هست ، اگر چه گزیده و گلچین شده، و کلی گویی رو شاید خوب بلد باشم. پس تقدیم می کنم

ببینید عزیزانم، هر کسی در این وانفسای دنیای محدود و فانی به دنبال هدف و مرام و مقصدی در حرکت هست، همونی که به پوچی و نیهلیستی هم رسیده است، بالاخره به این رسیده است که هیچ چیز برایش مطلوب و ارزش مند نیست، بلکه هیچ و دیگر هیچ برایش مطلوب است، و اینکه سراغ دیگر گزینه ها غیر از هیچ نرود ، برایش مقصود است.

یادتون هست تو سوالات چهار جوابی شایدم کنکور ، بعضی سوالات گزینه هیچکدام بود، به هر حال فعلا این مقصود نیست، و آنچه می خوام با شما خوبان در موردش درد دل و صحبت کنیم، در انتخاب یکی از این گزینه هاست.

لذت گرایی محض، که همه چیز رو برای لذتش می خواهیم، و با یک شم لذت گرایی دنبال کارها و فعالیت هایی در هر مرحله از زندگی مون می رویم، حتی خدا رو هم که عبادت می کنیم، به خاطر لذتش و آرامشش مطلوب ما قرار می گیرد، پس اینجا خدا ملاک نیست، بلکه لذت ملاک است، و از دریچه مطلوب بودن لذت ، خدا هم لذیذ می شود.

مثلا گریه در مجلس امام حسین علیه السلام رو به خاطر لذتی که از حمایت از مظلوم و اعتماد بر شفاعت و آقایی آن حضرت هست بر اساس این مبنا می خواهیم، و برایمان لذیذ  و مطلوب می شود.

و فک کنم فضیلت گرایان که برای خودشان ارزش و خوبی مطرح می کنند، و در ساختار فضیلت انگاری یا فضیلت محوری حرکت می کنند.

همه چیز را به خاطر اینکه رنگ فضیلت مدعایی خودشون دارند،  قبول می کنند، معتقدند این کار، مثلا کمک به مظلوم، عدالت و... چون فضیلت هست، پس مطلوب ماست، البته در درجه اول کار به لذتش ندارد، حتی ممکن است در راه کسب فضیلت از لذت هم صرف نظر کند، و حتی حاظر باشد برای درک فضیلت عدالت و یا داشتن فضیلت عصمت و پاکدامنی از لذت های جسمی و جنسی دوری کنند و خودشون رو محدود کنند، و فشار غریزه رو به خودشون تحمل کنند، مثل بعضی راهبان مسیحی که تا آخر عمرشون ازدواج نمی کنند، که البته چون بر خلاف فطرت هست، و بر خلاف نظر سازنده اصلی جسم و جانشان هست، یک جاهایی به انحراف از نظر و مرامشون منتهی می شود.  

و دسته ی دیگر مطلوبیت گرایان هست، که این دسته رو بیشتر از مبانی انگیزشی اقتصادی وام گرفته ام، که می گویند، در هر فرایند و کار و عملیات اقتصادی و .... چقدر مطلوبیت گیرم می آید، و برای خودشان سازوکار اثبات ریاضی هم ترسیم می کنند که این کمیت مطلوبیت رو بر اساس یوتیل اندازه گیری کنند، و انجام پروژه ها رو بر اساس میزان حداکثر یوتیل و مطلوبیت به دست آمده پیش بینی و گزینش می کنند، که این هم برای خودشون عالمی و ساختار و سازو کارها و دنیای جالبی دارند.

و دسته دیگر که بر اساس محوریت مبانی و اصول رفتاری کارشون رو پیش می برند، انسان محوران یا اومانیسم هستند، که اصالت همه چیز رو به انسان و خواسته های انسانی می دهند، همانی که قرآن کریم از آن تعبیر به «من اتبعه هواه» می کند، یعنی هر چی دل انسان بخواهد و مطلوبش باشد، حتی اگر همجنس گرایی رو انسان دوست داشته باشد، چون منبع تصمیم گیری انسان و رای اکثریت آنهاست، به شرطی که به منافع دیگران لطمه نزند، این مطلوب است.

 البته این نظریه در خودش تناقضات و ابهامات خاص خودش رو دارد، که کدوم انسان ها ملاک است، و محدودیت تا کجا؟ مثلا الان اگر داشتن حجاب در فرانسه و برخی کشورها رو  چرا ممنوع می کنند، چون دسته ی از انسان ها دیگر می خواهد، و خواسته انسان های باحجاب، که اونها هم انسان هستند،  بر اساس دیدگاه اومانیستی و اصالت انسان خودشون   قبول نمی کنند.

یا مثلا این انسان کدوم انسان ملاک است، انسانی که قدرت دارد، و تبلیغات بالای می کند، و این ملاک قبولی رای اکثریت از کجا آمده است، و آیا اکثریت همیشه حق رو بیان می کنند، و اصلا عمقتر از اون ، اصلا حق چی هست؟

گلان خواننده ام، منو ببخشید، اینجا صرفا طرح بحث می کنم، و در یک تایم اوت زندگی که این نوشتار رو می خونید می خوام به گوشه ای از دغدغه ها و ذهنیاتم ببرمتون، صحبت از کارهای روز مره و خاطرات تلخ و شیرین یک طرف، و اینکه من چی کار کردم، و داداش و خاله ام و بچه ام و فلان عزیزم چیکار کرد در نوع خودش شنیدنی و جالب است، چون خواننده رو به فضا ذهنی و جغرافیایی و کیفی نویسنده می برد ، و با او هم ذات پنداری می کند، و در خوشیهایش خوش است، و در ناراحتی ها و مشکلاتش سهیم است، و احساس همدردی و همدرکی می کند، و دوست دارد که کمک کند.

 همون کاری که اغلب عزیزان و وبلاگ نویسان نازنین انجام می دهند، و به عنوان یک گزارش ناب با احساس و درج ریز و درشتهایش جالب و خواندنی هست، اما همش این نیست.  

از یک جایی خواندم که اگر با یک مرد صحبت کردی و او رو آگاه کردی، یک مردو آگاه کرده ای، ولی اگر با یک زن صحبت کردی و او رو آگاه کردی، یک جامعه رو آگاه کرده ای ، واقعا حرف قشنگی هست، زن و مادر مامن شکل گیری اولیه افکار کودکان وجوانان آینده و نسل جدید است، و به فرمایش بزرگان، از دامن زن مرد به معراج می رود، لذا صحبت من گویا چنین تقدیر شده که بیشتر با آینده پروران باشد، چون آن عزیزان لطف و عنایت خاص به نوشته هایم دارند و باعث دلگرمی و طرح مباحث مختلف و گاه بر خلاف ذوق و سلیقه شان کنم، چون من اینم و روحیات و احساساتم اینهاست.

ضمن اینکه در زندگی و درک زیبایی ها و لطافت ها و عشق و محبت هاست، ولی تفکر عقلانی و اصول و بنیادی که به عنوان یک نقشه راه و بینش و بعد گزینش مطرح می شود، نیز مورد دغدغه ام هست،  و دوست دارم دوستان نازم رو در این زمینه ها شریک کنم، و ازشون حرف بگیرم و ذهنشون رو قلقلک بدهم، که از این خبرا هم هست.

 و همش احساس که خیلی هم قشنگ است ،و یک بخش از زندگی و در جای خودش لازم و ضروری هست، نیست، و این می شود بیان از افکار و اندیشه ها، که در تضارب آن و رد و بدل کردن آن هر دو دو اندیشه داریم ،و بازی برد برد است، ضمن اینکه مردان کمتر استقبال می کنند، و دنبال مرام ها و دغدغه های ذهنی خودشون هستند.

از این جهت به خوانندگان ناز و با احساس و مومنم احترام و عشق می ورزم، چون مشوق من در درج و انتشار افکارم و دغدغه های ذهنی و بینشی و اندیشه ای منست، و از این میان همسر نازم که انشاء الله درساشو ادامه خواهد داد بیشتر و بیشتر هم مباحثم خواهد بود.

فک کنم پست طولانی شد،

ادامه صحبت در مورد نظر متعالی اسلام و مکتب اهلبیت علیهم السلام و در میان این مکاتب جهانی ، باشه برای مجالی دیگر

ضمن اینکه امروز شنبه است و باید به ورزش و فوتسالم برسم.

ممنونم از حسن توجه تون

خدایی و اسمانی و عاشقان خوبان و اهلبیتمون باشید و باشیم

یا حق  و یا علی ....... ادام الله توفیقاته ....... یعنی خدا توفیقات شما رو مستدام و ادامه دار کند.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
بیضا دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 15:08 http://mydailydiar.blogsky.com

سلام، انشاالله اجرتون با خدا باشه با این زیبا نوشتنتون. شاد باشید.

سلام و سپاس و تشکر از قوت قلب دادن شما، مممممنونم ... مستدام باشید
یا حق و یا علی
مژده نوشتنتون رو هم وقت کردید بفرمایید که مستانه سر بیاییم به وبگاهت.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.