خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

"ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﺎ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ"


 ⛔گروهی ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﯾﻞ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ...
ﺳﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﻤﯽﺑﺎﺯﯼ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ ﺳﺎﻟﻢ، ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﺧﻮﺍﺑﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩ.
ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ... 
ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﯾﻞ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺟﺎﻥ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺷﻮﺩ،
ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺪﻫﺪ، ﻭ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺩ!!  ⛔گروهی ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ،

ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﯾﻞ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ...

ﺳﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﻤﯽﺑﺎﺯﯼ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ ﺳﺎﻟﻢ، ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﺧﻮﺍﺑﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩ.

ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ... 

ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﯾﻞ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺟﺎﻥ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺷﻮﺩ،

ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺪﻫﺪ، ﻭ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺩ!! 


ﺳﻮﺍﻝ:

ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ،

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﮐﻢ ﻭ ﺣﺴﺎﺱ، ﭼﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﯿﺪ؟


ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﯽ، ﺷﺎﯾﺪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺳﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ...؟


ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ، ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﻋﺎﻗﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ‏(ﺭﯾﻞ ﺳﺎﻟﻢ) ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ، ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ!! 


ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﯼ، ﻣﻌﻀﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ بخصوصﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﯿﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؛ ﺩﺍﻧﺎﯾﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺎﺩﯼ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ

ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﺍﺣﻤﻖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ!! 


ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﺒﻮﺩ، ﻃﺮﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﺮﺩﯾﺪ..!


ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺨﺖ... 

ﺍﻭ ﺭﯾﻞ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮔﺶ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻗﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ.


ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﮑﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ، ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺪ، ﮐﻪ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩند! 


ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﯽﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﻗﻞ، ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﺭﯾﻞ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﻗﻄﺎﺭ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ، 


ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ، ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ

ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺍﺣﻤﻖ ﻧﺒﻮد... 


ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﺗﺸﺒﯿﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺩ.


ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ، ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ، ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺍﺳﺖ... 


ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ،

ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ،

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺍﺳﺖ،ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ!! 


ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﻤﻌﯽ ﻭ ﻣﻠﯽ، ﺍﺯ ﺁﺭﺍﺀ ﺟﻤﻌﯽ ﻭ ﻣﻠﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﮔﯿﺮﯾﻢ... 

داستان اشنا


 روباه در حادثه‌ای دمش را از دست داد.

روباه‌های گله از او پرسیدند دم‌ات چه شد؟ روباه دم‌بریده با حیله‌گری گفت که خودم قطع‌اش کردم! همه با تعجب پرسیدند چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.

احساس راحتی می‌کنم! وقتی راه می‌روم فکر می‌کنم که دارم پرواز می‌کنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمی‌توانست تحمل کند، نزد روباه دم‌بریده رفت و گفت: تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی می‌کنم. من‌که بسیار درد دارم!

 روباه در حادثه‌ای دمش را از دست داد.

روباه‌های گله از او پرسیدند دم‌ات چه شد؟ روباه دم‌بریده با حیله‌گری گفت که خودم قطع‌اش کردم! همه با تعجب پرسیدند چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.


احساس راحتی می‌کنم! وقتی راه می‌روم فکر می‌کنم که دارم پرواز می‌کنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمی‌توانست تحمل کند، نزد روباه دم‌بریده رفت و گفت: تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی می‌کنم. من‌که بسیار درد دارم!


دم‌بریده گفت: صدایش را درنیاور!

اگر نه تمام روز روباه‌های دیگر به ما می‌خندند! هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ والا تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت... همان بود که تعداد دم‌بریده‌ها آن‌قدر زیاد شد که بعداً به روباه‌های دم‌دار می‌خندیدند و این حکایتی بسیار آشناست...


وقتی در یک جامعه افراد مفسد، دزدها اختلاس‌گر ها و خلافکارها زیاد میشوند

آنگاه به افراد باشرف و باعزت می‌خندند.

گاهی هم آن‌ها را دیوانه می‌دانند.

اشتغال زایی برو بچ

سلام 

بفرمایید انار و  سیب پاییز 

عجب اناری داره باغ کنار خانه مون 

مخصوصا اینکه با قیمت مناسبش سوا هم بکنی و با عزیز دخملی و مامان دخمل دخترانه میل شود 

اونم بعد از یک و نیم نوشتن و خواندن و وب گردی و اندکی آرزوها و وصف نعمت ها و همه و همه ی نعمت های جانانانه 

دیشب بر اساس یک توصیه دوستانه و بحث گوشی و اینترنت دنبال یک کسب و کار نتی برای بروبچ می گشتم 

از بیت کوین تا داچ کوین که کلی مقاله و فیل شکنی و درآمدهای کلیکی مطالعه فرمودیم. جالب بود البته اگر بشود 

موندم که اگر این همه درآمد دارن و جالبه پس چرا سایتشون را فیلتر کردن، کیا تو فیلترینگ تصمیم می گیرند که 

بعضی از کسا دنبال درآمد های اینطوری باشن و باید محروم باشن. 

فیس بوک و تویتر را فیل تر می کنند بعد خودشون تو صدا و سیما از آنها از دست اندرکاران داخلی استناد می کنند. 

خب اگر خلاف قانون هستند این معتبرانی که بهشون استناد می کنند، اول قانون شکنی هستند. 

مثلا تویت های ظریف و ... برو بچ مثبت دیگر را چرا بهشون در کوبیدن مخالفان آمریکایی به تویت و فیس بوکی که 

خودتان خلاف قانون می دانید، استناد می کنید. 

حالا این سایت های اینطوری که حتی مبالغ قابل توجهی درآمد دارند برای جوانان کنجکاو فیلتر می کنند؟ 

یادم هست دوران انتخابات آقای رئیسی کلی از اشتغال زایی انترنتی نام می برد که در حدود چند میلیونی 

می توان شغل انترنتی ایجاد کرد، نکنه اون شیطون که الان رئیس قوه هم شده، از این شغلها منظورش بوده است. 

به هر حال مانده ام در کار این مثلا دست اندر کاران. این فیلترینگ کاران بی مدرک و دلبخواه . یا قشنگ برای مردم 

شفاف سازی و توجیه سازی کنند که به این خواطر ها یا خاطرهای فلان تونستیم و می تونیم فیلتر ش کنیم. 

شما دوست داشتید فیل شکن استفاده کنید. 

خلاصه کلام اینکه سوالام زیاده خدا عاقبتمون را با افکار نسنجیده ی جهان سومی ، بخیر کند. 

داداشی و دوستان می گویند در آلمان و کشورهای اروپایی درختان میوه های رنگارنگ از گلابی و گردو و ... پر است 

توی خیابانها شون و پارکهاشون. همان دستور اسلامی که اونها در عمل به اسلام پیشی گرفته اند. 

اما اینجا چند مدتی هست اونم از برکت تذکر قرآنی اقای قرائتی جدیدا درخت توت تو بعضی پارکهای قم کاشته اند. 

و بقیه ی جاها انگار درختان میوه و نعمت و ثمرات بر ملت و بچه های بیگناه مردم حرام هست، امان از بی تدبیری 

امان از جهل و امان از غفلت های مدیریتی. 

اسلام اسلام کاش بهت عمل بشه، دلم به حال غربتت اسلام با  مدافعان خنگولت می سوزد. 

البته باز از خود شروع کنیم کم کم 

و چقدر دلم برای ظهور و آقای خوبان تنگ می شود که بیاید و حیات طیبه را رونق بخشد 

تا بلکم یک کم هدایت بشیم و آدم بشیم و یک کم مسلمان بشیم. 

از دیشب مناجات شعبانیه را فک کنم با صدای سماواتی رو گوش می دم، چی با حال  و نوا 

می خواند و پس زمینه ی صوتی لبتابم شده است. 

فعلا همین ها 

کربلایی ها هنوز نرسیده اند 

تا ببینم خدای خوبمان بهترین ها را برایمان بخواهد و بخواهد انشاء الله 

یاعلی 

هدیه ی دوستی

سلام 

یک پست جالب براتون آوردم که هم حرف دین و حضرات معصومین هست و هم حرفهای دلم 

از وبلاگ بهشت : 

تقدیم نگاهتون. 

دوستی و دوست یابی

ضرورت و اهمیت دوست
با توجه به این که انسان موجودی اجتماعی است و برای ارائه حیات خویش نیاز به ارتباطات در جامعه دارد. پس انسان در تمام دوران حیات نیازمند به رفاقت و دوستی با دیگران است. انسان ها نه تنها با هم انس می گیرند و با مصاحبت و هم نشینی وسایل شادمانی و شادی یکدیگر را فراهم می سازند، بلکه هر دوستی، به میزان ارتباط و هم نشینی، در روح و روان رفیق خودش نفوذ می کند و بر عقاید، اخلاق، گفتار، و کردار او اثر می گذارد.
بزرگان گفته اند «درباره هیچکس به نیکی یا بدی نمی توانیم قضاوت کنیم، مگر این که دوستانش را بشناسیم. آدمی با صفات همنشینان و دوستان صمیمی اش شناخته می شود. بر این اساس انتخاب دوست و هم نشین برای جوانان از حساس ترین مسائل دوران جوانی است.
امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «عاجزترین مردم کسی است که از نظر دوست یابی عاجز باشد و عاجزتر از او کسی است که دوستی را که به دست آورده؛ از دست بدهد.»
از این رو بهترین و مناسب ترین دوستان را انتخاب کنیم و همواره دوستی هایمان را مستحکم کنیم و آن را پاس بداریم.
ویژگی های دوست خوب:
این ویژگی ها به ترتیب زیر است.
1- اخلاق خوب و پسندیده
2- صداقت و راست گویی
3- راز داری و امانت داری
4- حسن مشاوره، راهنما و هدایت کننده
5- صبور و تحمل شداید و ناملایمات در کنار دوست
6- تواضع، فروتنی و نداشتن تکبر، غرور و حسد
7- شفقت و مهربانی
8- گذشت و فداکاری
9- همراهی و همدلی و وفاداری
10-انعطاف پذیری
11-جوانمردی و همیاری دوستان سالم
12-دارای رشد عقلانی و دانا
13-با ایمان و تقوا دوری کننده از گناه
14-دست گیری و یاری در حل مشکلات
15-بزرگواری و نجابت
16-اهل خیر و دعوت کننده به نیکی ها
17-دوستی برای خداوند نه مطامع دنیوی
روایت: مردی از امام حسین خواست که دوست و هم نشین وی باشد، امام سه شرط را برایش مطرح نمود و فرمود:
1ـ اول آن که از من ستایش و تعریف نکنی، زیرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم.
2ـ مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد.
3ـ مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.
چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت می خواهم از درخواست خود منصرف شوم. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: آری هر طور می خواهی انجام بده.
وظایف متقابل دوستان
1ـ احترام متقابل
2ـ درک شرایط همدیگر
3ـ محبّت و ابراز عشق و علاقه
4ـ گذشت و فروتنی در سختی ها و شرایط بحرانی
5ـ همدلی و هم دردی
6ـ مشارکت در حل مشکلات
7ـ صداقت و راز داری
8ـ و ...
شیوه های انتخاب دوست
1ـ آگاهی و شناخت لازم نسبت به فرد مورد نظر (دوست) و خانواده اش. این آگاهی می تواند به شیوه های پرسش و پاسخ از دوستان، همسایگان، همکلاسان، بستگان و آشنایان و غیره ایجاد گردد.
2ـ مشاهدات عینی رفتار های فردی و اجتماعی. این امر می تواند با مشاهدات غیابی و نامحسوس والدین، مربیان و مشاوران، در گروه های هم سن و سال، اردوهای تفریحی، اعیاد و مراسم اجتماعی، میادین ورزشی، مجامع مذهبی و حتی گردهمایی های خانوادگی بعمل آید.
نکته: نقش خانواده بعنوان مشاور دلسوز نمود ویژه ای دارد، به طوری که پدر و مادر می توانند با ایجاد جلب اطمینان و اعتماد به حرف های فرزند خود گوش کنند، با او همدلی نمایند و کمک کنند فرزندشان ندانسته از ناحیه دوستان کج اندیش و کوتاه فکر گمراه نشود. اگر والدین بتوانند خطر رفیقان ناصالح را به جوانان خود بفهمانند و با منطق شیوا و خیرخواهانه آنان را از زیان های جبران ناپذیر معاشرت با عناصر تبهکار آگاه سازند، توانسته اند موجبات خوشبختی و سعادت فرزندان خویش را فراهم آورند.
3ـ آزمودن دوست. راه های زیادی برای آزمایش دوست وجود دارد، از جمله این که مثلاً ببیند در سختی ها و مشکلات چگونه شما را یاری می کند و آیا شما را در چنین روزی تنها می گذارد یا همدل و همراه شما است. و یا مثلاً رفتار و برخورد او در سفر چگونه است، چرا که آدمی در سفر، لباس تکلّف و ریا را از تن خود می کند و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد؛ این جا است که می توان او را به آسانی آزمایش کرد.
عوامل فروپاشی و ترک دوستی:
1- دروغگویی
2- بی احترامی نسبت به یکدیگر
3- استبداد
4- بد زبانی و دشنام
5- عدم درک متقابل
6- کینه توزی و لج بازی، بگو مگو کردن و بحث و مجادله بیش از حد
7- تحقیر و شماتت همدیگر
8- بی توجهی به کمالات همدیگر
9- اسراف و تبذیر
10-حسادت، خساست و تنگ نظری
11-تعارض در احساسات و عواطف همدیگر مثل نفرت در مقابل محبت
12-سخن چینی و عیب جویی
رعایت موارد زیر موجب تحکیم دوستی شما با دیگران خواهد شد:
1- نسبت به نزدیک ترین دوستان خود، وقت شناس باشید.
2- با آن ها صادقانه برخورد کنید.
3- در برخورد با آن ها ادب را کاملاً رعایت کنید.
4- با آن ها مهربان باشید.
5- اشتباهات خود را بپذیرید و در صورت لزوم از آن ها پوزش بخواهید.
6- امکانات خود را در نظر بگیرید و از وعده و وعیدهای بی جا بپرهیزید.
7- راز نگهدار باشید.
8- تا جایی که ممکن است از دوستان وام نگیرید.
9- از آن ها توقع بی جا و بی مورد نداشته باشید.
10-نسبت به آن ها با گذشت و فداکار باشید.
11-در غیاب آن ها به نیکی یاد کنید.
12-زود رنج نباشید و هرچه سریع تر در صدد رفع دلتنگی های خویش برآیید.
13-از شوخی و مزاحی که به شخصیت آن ها لطمه وارد می سازد، اجتناب کنید.
14-عیب های آن ها را با رعایت احترام و در خلوت به آن ها بگوئید.
15-محبت و علاقه خود را همواره ابراز کنید و با آن ها خوش برخورد باشید.
16-هر از چند گاهی به همدیگر هدیه دهید.
17-نسبت به آن ها خوشبین باشید و به نظراتشان احترام قایل شوید.
18-در سختی ها و هنگام بروز مشکل با یکدیگر مدارا کنید.
جمعی از نویسندگان - با تلخیص از کتاب راهنمای آموزش مهارت های اساسی زندگی، ص 64 - 

مک منمن

سلام 

وقتی همه چیز آرام باشد و همه کس آرامشگرت و همه ی نگاههایت قشنگ و صلح طلبانه ( متنفر از بدیها) باشی 

ایا غیر از آرامش بیشتر و اطمینان خاطر و اما امیدوار به فضل و عنایت و بازهم خدایی خدای خوبت خواهی داشت؟ 

الان من این حالتم که در اتاقم با کوسن های رنگارنگ و ساخت هلن به انواع و اقسام رنگها و نرمها و طرحها 

آرام و مطمئن دارم در خدا عشق آرامش برای شما و خودم می نویسم که عشق زیباست و البته سروصدای 

تعمیر و تنقیش ( قشنگ کردن) ساختمان های همسایه روبرویی را بخشی از زندگی بگیریم که بیدارمان و هشدارمان 

باشد که زندگی در جریان هست و صدای ال ای دی و کارتون اختصاصای حسنا که شاید ده ها بار دیده باشدش، بخشی از 

شروع روازنه ی زندگی هست .

و ای وای بر من که تحرکم در حد تعرق کم است، چون مژده پور حسینی سفارش کرده که ورزش روزانه در حد تعرق بکنیم 

ولی خب نمیشه و بعضی پیاده روی را جزئی از ورزش حساب نمی کند. این هست آره قبولش دارم 

باید گروه فوتسال سر قرار فوتسالی دوشنبه یا سه شنبه بروم و فقط شنبه کافی نیست که اونم 

اربعین شد و تعطیل شد 

یک سفارش کاری را تمام کردم و واریزی شد که برم سفارشی برای همه انار از اون خوشرنگ و تپلا بخرم کارتونی 

و انارهای هلنی که از باغ روبروی موسسه اش می آورد هم حسابی خوشمزه است اوف دهنم آب افتاد 

مادر را هر چه به واتساپش زنگ زدم بر نداشت، پدر از تهران آمده و برم در آغوشش بگیرم 

از مک منمن آلمانی خبری نیست، تدارک برگزاری علنی و خیابانی اربعین را همراه با مسجدیان محلش در آنجا 

داشت، که به قول خودش صاحب مسجد و اکثر آن آدما شرایط را مناسب ندانسته اند که مبادا وهابی های کثیف 

بعدش انتحاری کنند. 

و مک منمن ما بروشورها و شرایط اولیه اش را تدارک دیده بود. البته با من و پدر هم مشورت کرد که چه کند 

چون احساس می کند فقط عزاداری داخل مسجد کافی نیست باید حسین اباعبدالله علیه السلام را بیشتر 

به مردم و آزادی بیان آلمان معرفی کند. و سعی اش تنها این نیست، که مبادا قیامت مدیون حضرت باشه 

همچین عاشق و عارفی هست این پسر . خدا حفظش کند. 

البته اون اوایل میگفت که از تنهایی به عرفان تنهایی رسیده ام. 

و انشاء الله بیاید و دخترانش را در آغوش بگیرد و برایشون بیشتر پدری کند. از نزدیک 

فعلا همین ها 

بفرمایین سیب های پوست کنده و قاچ شده هلن که چقدر حوری است این هلن. 

رسم میوه را آماده تر برای میل تا مرحله ی قاچ و دون انار و ... را اولین بارین ها رسم کرد که مادرم هم ازش برام یاد گرفت. 

اوایل ازدواج برا عروسی برادر زاده اش چون من درس داشتم، تنها نگذاشت و برادرش براش حرف درآورده بود که تو 

چقدر شوهر دوستی الان دیگه عشق و حال نامزدی و وابستگی نامزدی تون گذشته و صاحب بچه شده ای، هنوز هم از شوهرت 

دل کنده نمی توانی ، بابا تو دیگه کی هست. اینها و صدها و هزاران خانمی هایش در لحظات دیگر روز به روز عاشقترم کرد. 

خدا عاقبت همه مون را ختم به خیر کند و حیات طیبه و زندگی ایمانی و عاشقانه مون تا وقتی تقدیر مون بر بقا و عمل بود 

مستدام و خدایی گرداند و ممنون آن ذات احدیت که همه چیز داده است. 

امروز آیات قشنگی رو بعد از نماز تلاوت کردم که یکیش همین بود که به بعضی ها نعمت فراوان بدهد، اعراض می کند 

و یاد خدا را فراموش می کند و ... خیلی از بیچاره های مرفه به این درد امروزه مبتلایند. و متاسفانه متوجه هم نیستند 

که خسران ابدی در انتظارشان هست. 

چون ایمان و عمل صالح ندارند. سوره ی عصر 

ممنون نگاهتون 

دلتون گرم و چشمتون روشن و خاطرتون جمع و آغوشتان پر از مهر و محبت و ارامش 

یاعلی 


پاسخ به همه نیازها

سلام 
صبح پاییزی و باز هم تلاش و تکاپو و خیابان و حرم و پیاده روی 
یه جایی خوندم که گفته بود مجردا از متاهلا شادترند. 
نظر نوشتم که : 
شاد بودن بستگی به صنف و .. . نیست بیشتر 
بستگی به خود ادم داره که هر موقعیتی باشه عوامل شادمانی را داشته باشه 
البته یکی میگفت که سلسله ی نیازهایی که مازلو برشمرده و با آموزه های اسلامی هم 
هماهنگ هست، می بایست در یک زندگی نرمال و بی تنش بهشون پاسخ مقتضی داده بشه.
و البته تجربه و دانش علوم تجربی و  عقلانیت اینو می گه که اگر همه نیازهای آدمی را 
در نظر بگیریم هر وقت به تمام نیازها از جمله روحی و جسمی و  جنسی پاسخ داده بشه ادم شادتره. 
این موضوع زن و مرد و مجرد و متاهل نمی شناسه، به نظر من. 
و اسلام دین قشنگی هست چون صاحب کارخانه ی تولید انسان اونم تو بهترین حالت و تقویم
می داند که این بشر به چه چیزهایی نیاز داره، سعی کرده پاسخ آنها را هم در تبیان لکلی شی 
یعنی قرآن و روایاتش بدهد. 
و به طور کلی بگم این مطلب آتی ربط چندانی با تذکر قبلی نداره اینکه بگم: 
 اسلام با کسی تعارف ندارد و نیازهای مختلف زن و مرد را هر دو با توجه به فطرت و غرایزش 
در نظر گرفته است. حالا یه سفیهی بیاد و خلاف اسلام و دین مبین حرف بزنه چنانکه خود قرآن 
سفیه نامیدتشون که: 
 وَمَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ(البقرة/130)
جز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) روی‌گردان خواهد شد؟! 
ما او را در این جهان برگزیدیم؛ و او در جهان دیگر، از صالحان است.
خودش را از پاکی و درخشندگی آیین ابراهیم که همان اسلام هست، محروم کرده است. 
و چقدر قشنگ است که مسلمان باشیم، و البته مسلمان نما نباشیم. 
اسلام به ذات خود ندارد عیبی 
هر چه ناراستی است از مسلمان نما بودن ماست. 
ممنون نگاهتون 
قشنگترین و نازترین و ناب ترین اندیشه و عمل مخلصانه و عاشقانه را داشته باشیم . 
یاعلی 

کلام زیبا بخش

سلام 

تازه از مسجد محل آمدم 

خدا قبول کند از همه . فقط این نماز و این طاعت و این عبادت است که می ماند و باقی ماجراها بر عمرمان رفته است

گلها جدیدا ماست خمره ای آورده که در یک فکر اقتصادی ماست قیمتش جدا و خمره قیمتش جدا 

هر کسی خمره اش را نخواست پس می آورد در این فرایند ظرف پلاستیکی حذف می شود و در عوض 

مشتری یابی برای خمره می شود که هر کس خواست فلان قیمت. 

الان خمره را خریدارن و قرار است بعد از این ماست داخل خمره بزنن و میل شود . نوش جان همه 

در مسجد طفلکی ها خیلی از جوانها یا میان سالان سابق ریش سفید و مو سفید شده اند و پیرمردان آن 

زمانها الان از دور و حتی آمدن به مسجد باز مانده اند و از این کاروانیان زودتر به مقصد می رسند با طول عمر ، اگر 

از گیر حوادث جان سالم به در ببرند. 

چرا بعضی ها وجودشان پر از آرامش رسانی هستند و هر کار و حتی وقتی حال و روز طرف مقابل را می بینند

دوست دارن مهر بورزند و ایثار کنند، مثل نادره که در اون کودکی هشت سالگی حاضر می شود مشق های 

همکلاسی و هم نیمکتی اش را بنویسد که او گوشه کلاس روی یک پا نایستد. یادش بخیر ما هم گاهی از این 

نوع تنبیه شدن ها دیده بودیم، اما خب به سهم خودمان ازش شفاعت می کردیم، هیچ وقت راضی به اون حال 

اون طفلکی نبودیم. مخصوصا اینکه مبصر بودیم و کمتر کسی را تحویل می دادیم، یا اصلا یادم نمی آید که کسی 

را تحویل برای تنبیه داده باشیم. دوستانه صحبت می کردم و حتی خودمان ملایم اعمال قانون می کردیم به هدف 

رعایت نظم و دفاع از مظلوم. 

روز اربعین هم گذشت و کنار قدمهای جابر پای نگذاشتیم امسال هم 

امید که از همه مون زیارت اربعین مون قبول باشه و حضرت خودش هوای دل و جان و ایمان و هدایتمان را داشته باشد 

وجودمان پر از احساس آرامش رسانی به بندگان خوب خدا باشد چی در کلام و چی در رفتار و چی در نگاه و حتی 

بیان احساسمان، قشنگترین جملات و کلمات را داشته باشیم و تقدیم کنیم. که اینها همه نیکی و حسنه هست 

سعی کنیم در کلاممان و نحوه ی گفتارمان اوج احترام و مهر و محبت و مهربانی و ارامش رسانی را منتقل کنیم که 

همین کلام گویای نیت های قشنگ ما و بخشی از شخصیت خوب ما هست و می شود. 

و چقدر آرامش بخشی زیباست که در هر صورت خودمان بیشتر لذت و آرامش پیدا می کنیم. 

اگر احساس کردیم حتی کلام عادی مان قشنگ و قابل عرضه و زیبا نیست، مجبور نیستیم که بگویم 

ممنون نگاهتون 

ای خدای زیبایی بخش زیبایی هایت را بر کام و جان تشنه و زیبا دوست و زیبایی خواهمان ببخش. 

یاعلی 

اصل شکر و ازدیاد

سلام 

صبح است و روز اربعین در ایران و این همه حس و احساس در زندگی و بندگی 

و این همه شور و شرار برای خوب بودن و قشنگ بودن همراه با صبری که خدا خودش عنایت می کنه 

امروز را با قشنگ ترین عبادت و همسرانه ها شروع کردیم و پر از تواضع و پر از مقبولیت و پر از محبوبیت 

این عاشقانه دیدن ها را که می نویسم نه برای فخر فروشی یا هر چیزی هست، همه اش برای تشکر از خدا و

بندگان خوب خداست و از باب نقل نعمت های او که در واپسین های مابعدم بیایم و بخوانم که خوب و خاطره های 

خوبی از خدا و بندگانش داشته ام . و البته بگویم که قدر همدیگر را در هر شرایطی بدانیم و آنچه داریم می تواند 

بهترین هایی باشد که هست که از لطف خدا بهمون رسیده است و اگر شکر کنید لازیدنکم. زیاد می کند چی کمی چی کیفی 

به هلن میگم: می خوام زیاد شکرت کنم که خدا کثر الله امثالکِ . و می خندد که کیفی زیاد شود و  کمّی موافق و یار و شفیق را هم 

با حوری صفتی اش قبول دارد که از این جهت بینظیرم هست..... و واقعا بینظیرم هست. 

پس وقتی قانون شکر را داریم که زیادیش زیادی از آن نعمت می آورد چرا ازش استفاده نکنیم. 

مثلا از نعمت هایی که داریم از اخلاق خوب و خوشی هایی که خدا بهم داده، شکرش را بکنیم بر اصل شکر و زیادی 

خب زیاد می شود این قانون لایتغیر خداست و سنت خداست. و در سنت خدا هم هیچ تغییر و تحولی راه ندارد 

و هیچ تبعیض و خللی راه ندارد. پس شکر کنیم نعمت هایش را و صبر کنیم بر امتحانهایش و بکاریم و مهر بورزیم 

و خداوند برای بندگانش کافی است. برای بنده اش کافی است. الیس الله بکاف عبدَه . 

امروز باز هم آمدم که بگویم یار و دوست و همراه و مونس و رفیق را باید قدرش را دانست و احترام و نوازشش کرد 

چون با رفاقت و باهوشی اش همیشه هوای دلت و احساست و آنچه خواسته و مقبولت هست را می داند 

آنچه از هوش و توان و مرام و خدا دوستی دارد ، برای شادی و خوشبختی ات خرج می کند و در اصل برای خودش هم 

سرمایه گذاری مهربانی می کند و چقدر قشنگ است دادن و بخشیدن مهر و مهربانی که چون باز ستانی دو برابر گردد. 

سنخ نگاه من و مرام من مهر و مهربانی و اصل قوام عالم و زندگی ها بر اساس محبت و مودت است. اینم اصل دیگر 

زندگی هست. که از جنس شما برای شما شریک و همسری برگزیدیم که بین شما مودت و رحمت حکم فرما کردیم. 

و شکرت که ای خدا که با عشق  و عشق ورزی آرامش را مقیم آشیان دلهایمان کردی. 

خدا عشق آرامش سه واژه نام این وبلاگ هست که آیا راهی هست همه نوشته هایش را پشت سر هم در وُرد ذخیره کرد 

که مبادا روزی از دست برود؟ 

اگر راهی هست که بدون باز کردن تک تک پست ها، همه اش را یک جا تو هارد ذخیره کرد؟ 

ممنون راهنمایی های تون در مورد سوالهای قبلی ام. از سما   ور و چای و ... نادره و ... 

ممنون لطف و خوب ی های شما خوبان 

یاعلی 

هم سخن مادر یا مهمان مامان

سلام

روز پنج شنبه یک روز به اربعین عراق مانده است

در خانه ی مادر عزیزم این بانوی مهر و آیینه و مهربانی و خدا دوستی

از دیشب این جا هستیم و دخملا مسجد و هیئت اینجا رفتند و من ماندم که بنویسم

مادر مهربان هست و زن عمویی که همیشه ورد کلامش هست که من تو را بزرگ کرده ام و کلی خاطره

بعدش تعریف می کند هم این جاست، و منتظر عموی مهربان و خداییم هست که از کربلا بیاید.

پدر تهران هست و در مراسم فامیل و دایی مرحومش و صله رحم از اقوام

امروز را هم به اصرار مادر و ابتکار و شوق و ذوق هلن حلوا پزان راه خواهند انداخت، قرار است آردش را بیاورند

امروز در اتاق پدر روی میز کامپیوتر پدر نشسته ایم و به این خانه و ساختار این خانه و صاحبان این خانه و

آیندگانی که ما باشیم و عروسی بچه ها و خوشبختی و یک جایی همه مون فکر می کنم و گاهی هم رساله می نویسم، یا مقاله می خوانم.

دلم در جوار صحن نجف و در مسیر کربلاست که سال دیگر ما هم طلبیده می شویم آیا؟

هلن و حامد دفتر خاطرات سالهای قبل را پیدا کرده است، می خواند و ذوق کرده است، یاد آوری خاطرات

گذشته از سال 77 و 78 که 20 سال قبلی می شود. و چقدر اوضاع و زمان زود عوض شده است و گذشته است این عمری که یک روزی به پایان می رسد.

دوست دارم بعد از رساله یکسری از مطالعات و مباحثی که به درد اجتماع و چاپ می خورد را جمع و جور کنم و چاپش کنم که ملت و مردم استفاده کنند. البته یک طرح پیشنهادی از یک عزیزی هم داریم که

موضوعات مبتلی به این روزها را از قرآن و منابع به زبان روان و کاربردی و قابل فهم مخاطب عام جمع کنیم و تالیف و تدوین و هزینه ی چاپش را ایشان متقبل می شود. خدا خیرش دهد. کثّر الله امثالهم

مادر سبزی آورد و برویم یک کم کنارشان بنشینم و کمی صحبت و چشم در چشم تا خدای خوبان چی بخواهد

و مادر با تمام جان مایه می گذارد و خوشحال هست که خانه اش آمده ایم، ما هم سعی می کنیم کمک گارش باشیم و البته باعث مزاحمتش و به زحمت افتادنش نشویم.

خدا حفظش کند دو روز دنیا ارزش دوری و ناخوشحالی و ... ندارد. تا باشد که خدای خوبان چه بخواهد

ممنون نگاهتون یاعلی

البته قرار یک مصاحبه را هم با یکی از بزرگان در مورد زندگی اش و ... خواهم گذاشت که برای دانشنامه قرار است اسمی از ایشان برده شود و مدخلی تکمیل گردد.

خب حالا یاعلی 98   7   25 

کدامش خوبه؟

سلام 

صبح قشنگ و انار و لبان قرمز و دانه های قشنگ و دسته و دسته یک جا نشسته 

اوضاع امنیتی اطراف را بی خیال، مهم این است که خدایی هست و آرامشی و اناری و گلابی های خوشمزه 

مهم این است که سیب هست و مادر و حضور پدر و آبرو و عزت و امنیت و سلامتی و سرور 

مهم این است که تا حالا خدای بزرگی داشته ایم که بزرگی کرده است، بعد از این هم خداییش را خوب بلد است 

امروز مفصل نوشتم البته نوشته بودم، ویرایشش کردم برای رساله 

تا بلکم حجم بگیرد و تر گل و تپل بشه و برسه به دست استاد و استاد بگه مااشاالله چی زحمتی کشیده و 

این بشود پرونده ی علمی ما در سال آخر و جاری و بعدش هم خدا بازم بزرگه و درها و پنجره های بزرگتر و قشنگتری 

را به رویمان باز کند، هر چند که تحریم هست و بودجه های همه جا ته کشیده، بودجه ی خدا هیچ وقت ته نمی کشد 

با جوانان باید مهربان بود، جوانانی مومن و هیئتی و ناز که خدا میداند تو دلهای پاک و جوان آنها چی می گذرد 

الکی استرس زایی نکنیم که خدای همه بزرگ است و دنیا دنیا لبخندش و حجب و حیایش ارزش دارد و البته ادب و شوق 

و شرار و کم تجربه گی هایش که یاد نوجوانی و جوانی خودمان می اندازد . خدای آنها هم بزرگ است 

پدر تهران هست و مراسم امروز هست خدا رحمت کند دایی یا پسر دایی اش را که انسان شریفی بود با خدا و اهل هیئت 

و اهل حلال و حرام و ... و همه رفتنی هستیم دیر و زود دارد  سوخت و سوز ندارد 

آمدم که باز هم بگویم تا شقایق هست ..... خوشحالی و آرامش افزایی باید کرد 

دیشب مشاعره را نگاه می کردیم چی با شور و ذوقی دخترکان شعر می خوانند و چی با حال و بامزه می شدند 

وقتی شعری را یادشان نمی آمدند  و چی حافظه ای دارند بعضی ها و این همه شعر و ذوق و سرود و سرور 

اما واقعا مانده ام که بالاخره آب ولرم خوب است یا آب خنک؟ یا به تعبیر عزیزمون آب فطر خوب است ، 

البته اگر درست نوشته باشم، آبی که از حالت جوشیده ولرم شده باشد، که سفارش میل در ناشتا شده است

اونم در خیلی از جاها گفته است که شش لیوان صبح ناشتا میل شود برای خیلی چیزا خوبست و خاصیت داره 

و دیروز در مجموعه احادیث در کانال آقای جوادی خواندم که آب خنک بنوشید خوبه خاصیت داره. و البته منبع آن روایت هست 

دیگه مانده ام که کدامشو باور کنم؟ ایا 

شما می دونید آیا؟ 

و آخرشم متوجه نشدم که چای خوب است یا نه؟ 

و خلاصه کلی نادانسته ها داریم 

و کلی رفتارهایی که نمی دانیم کدامش خوبست؟ و فردا چی خواهد شد با این رفتار و تصمیم هایمون؟ 

دیگه فعلا همینا 

تا زنگ تفریح دیگر بدرود 

یاعلی 

دنیا کودکانه و همفکری های لذیذ

سلام 

من اگر ننویسم شهید می شوم 

باز هم عزیزی و با حال و با مرامی رفت از میان ما 

انگار همین محرم بود که برای من می خندید و برای امام حسین گریه می کرد و نذر می داد 

انگار همین چند روز قبل بود که برای بدرقه ام آمده بود و با دندانهای مصنوعی اش شیطونی می کرد با میزبانم 

هم کربلایی بود و هم زحمت کشیده و هم مهربان و خدا دوست و عاشق اهلبیت  و اباعبدالله علیه السلام

بعد از مدتی تحت نظر و سکته ی ناقص پری شب از میان ما رفت ، خدایش بیامرزد 

مگر چقدر از اطرافیانمان برود که واقعا باورمان بشود که رفتنی هست و باید رفت. 

هی امان از نفس اماره و جنگ و جدال با خودعاقلانه  و خوبیها که بهش عمل نمی کنیم

شکوه عشق و ترنم مهربانی زمزمه ی زندگی های قشنگتون که با یاد خدا عطرآگین هست 

دیشب با حسنا کلی فانتزی نمایش و تقلید صدا کار کردیم که از دل و جان می خندید و برایش 

خیلی تازگی داشت که اینجورش ندیده بود که براش تقلید صدای کارتونی و خطاب به خودش داشته باشم 

همان طوریکه پیش پری شب از دنبال بازی و قایم موشک ذوق کرده بود و پری شب قبل از غروب منتظر بود که 

باب جون بیا بازم مثل شب بازی کنیم، کاش زودتر هوا تاریک می شد و برقها خاموش و خیلی چسپید 

بعد می پرسه: اگر ما نخوابیم فردا صبح نمیشه؟ حتما باید بخوابیم که صبح بشه؟ 

و خنده و درک و تصور ما از دنیا ذهن کوچک و قشنگ و پر از سوال او 

یا یک دخترک دیگه که باباش مسافرته اونم چند سالی، به مامانش سفارش کرده که مامان قبل از اینکه 

بابا بیاد یک پسر بیار که وقتی بابا اومد ببینه پسر آوردی خوشحال بشه. خخخخخخخخخ

و نمی دانم مامانش چی جوابش گفته به دختر قصه ی ما 

عالم دختران و دخترکان و کودکان، مثل عالم خیلی از ماها نسبت به دنیای بزرگترمان خیلی قشنگ و جالب 

و شنیدنی هست، و چی ذوقی می کنیم وقتی چیزی برای ما مسلم است و می دانیم، دیگران یک تصور دیگری 

از آن دارند. البته گاهی اوفمان می گیره که چرا متوجه نیستند و گاهی حوصله مان اصلا نمی کشد که بازم 

توضیح بدهیم براشون. ( خب یک بار میگیم گوش کنید و درک کنید ای خنگول های روزگار خودتون) 

این جاست که جهان با تفاوت افکار و تمایز افکار هم قشنگ است و هم با همفکری و همشناسی ها قشنگتر 

می شود. مخصوصا وقتی یک آشنای فکری و مرامی و احساسی در کنار خودمون چشم تو چشم داشته باشیم

دنیا به کام است و سلطان جهانم به چنین روز غلام است. 

ممنون نگاهتون و دنیا به کامتون با بهترین افکار شادی بخش و سهل گیرانه و زیبا و خدایی 

یاعلی 

مشتری برای خدا

سلام 

تاب بنفشه می برد طره مشک فای تو 

دیگه اول نوشتن هر شعری آمد خوش آمد ، می نویسم چون از قدیم گاهی که حتی نوشتنم هم 

اگر نمی گرفت، می نوشتم که نوشتنم نگرفته ، بعد با نوشتن همین جمله نوشتنم می گرفت. 

و خدا در همین حوالی نه در جان و دل و از رگ گردن به ما نزدیک تر است. نحن اقرب من حبل الورید 

دیشب زندگی نامه ها یا معرفی بعضی از بزرگان و خوبان منطقه مون را از زبان یک دوست و یک فامیل 

و یک انسان با مرام می خواندم، جالب بود. هر جا پاک و خوبی گام گذاشته است، نورانی کرده است و 

مهر بخشیده و قشنگترین انسانها را نسل اندر نسل هدایت کرده است، کاش ما حداقل خودمون را بتونیم 

هدایت کنیم، بقیه انشاء الله یاد می گیرند. 

کار ما مشتری جمع کردن برای خداست، از قول یک استاد 

و خدا را وقتی داشته باشی، همه چیز داری، عشق و عاشقی و محبت و ذکر و آرامش فقط با خدا میسر است

خوبانی که عطر خدایی می دهند برایت محبوب می شود، و باز هم آنها را به خاطر خدا دوست خواهی داشت 

این خیلی قشنگ است که به همه چیز رنگ خدایی بدهیم. و از لنز محبت خدا به مناظر و انسانها و خوبیها و خوبان 

بنگریم و دوست داری و عشق ورزی داشته باشیم 

این خیلی قشنگ است که هر کس لایق فضل و رحمت و محبت و لطف خداست، محبوب و معشوقت باشد و به 

ازای هر کلام و هر عمل و رفتارش که منطبق با دستورات الهی هست، محبوب و معشوق تو باشد ، البته اونم 

باز هم به خاطر خدا و رضایت و لبخند خدا. 

من فکر می کنم این طوری خیلی از کارها و معادله های چندین مجهولی زندگی حل می شود، و مردان خدا همیشه 

ارامش دارند چون همیشه به منبع نور خدایی وصلند و شاکر و عامل و فرمان بردار و عاشق خدایند. 

خدایا این مهر و محبت و گاهی که لیاقت خلوت با خودت را در هر لحظه از زندگی مون بهمون می دهی، همیشگی 

جان و دل و زندگی و لحظه هامون قرار بده. 

صبح قشنگتون اسمانی و دلهاتون پر از مهر خدای مهربان 

یا علی 

آرامش بخشی یکدیگر

سلام 

صبح است و صدا و صوت و صنوبر و صورت و صداقت ها 

اول از همه بنویسم که در چی حالی هستم. 

حالی بین امید و ارزو و داشتن ها و نداشتن ها و خواستن ها و هوای داشتن و خواستن 

و البته مقایسه های نسبی بین شغل ها و شرایط ها و کمی مقایسه ی آرامش داشتن ها 

داشتم یک تبلیغات شغلی را در کانادا با میانگین درآمد سالانه و درآمد ساعتی شغلی در آنجا را 

تبلیغاتا مرور اجمالی کردم و البته ناخودآگاه رفرنس به شرایط زندگی خودها و داشتن هایی که دارم 

و آنجا آیا یک فرد در شرایط تلاش و شرایط ذهنی و استعدادی من آیا خواهد داشت؟ 

مثلا بالاترین درآمد شغلی را روانشناس بالینی کسب می کرد با سالی 165 هزار 

و سایرین مثل مهندسی و علوم کامپیوتر و سلامت و ... که سالی از 77 شروع میشد تا 113 و 

با سالی 111 هزار دلار و ساعتی از 24 شروع میشد تا 65 دلار که البته بازم مربوط به روانشناسی بالینی بود. 

جالب بود برام، مهندسی عمران و  پزشکی که مربوط به سلامت عمومی بود 1

.. که در کشورهای جهان سومی مثل ایران و ... حقوق بالایی دارد در آنجا حقوق متوسط بود و روانشناسی که 

مربوط به حوزه علوم انسانی بود حقوق بالایی داشت. 

البته دلایلش را کمی می شود تحلیل کرد که نیازهای مادی و .. سطوح اولیه آنجا بیشتر حل شده است و نیازهای 

بالاتر و روحی و روانی بیشتر وجود دارد، اما متاسفانه اینجا ها هنوز در سطح نیازهای اولیه هست، ضمن اینکه معتقدم 

نیازهای روانی و روحی با دین و مذهب و آموزه های والای دینی در بیشتر موارد مردمی حل شده است یا اقناع موقتی 

صورت گرفته است، یا شایدم خیلی احساس نیاز و زمینه بروز ندارد یا هر چی که فعلا وارد ش نمیشیم. 

اما روانشناسی که علمی از علوم مربوط به انسان شناسی و نیازهای روحی و روانی انسان هست، آنجا درآمد  و بازار 

خاص خودش را دارد و جای دوستان روانشناس که اینجا متاسفانه بازار چندانی ندارند آنجا خالی هست. 

داشتم فکر می کردم که چه چیزهایی داشته و دارم که با مهاجرت به غرب و یا جاهای دیگر ندارم 

و اولین چیز آن ارامشی هست که همراه خانواده همراه با همسری صالحه و باهوش و عاقل  و آرامش دهنده 

نصیبم شده است، اگر چه دنیا جای تطابق صد در صد و بهشت برین نیست، و هیچ کسی بدون عیب و معصوم 

نیست، اما احساس می کنم بهترین و نزدیک به حوری نصیبم شده است  و خوشبختی دنیایی که من می شناسم 

نصیب شده است، خیلی از چیزها و احساسهای نگفته را می داند و در حد خودش و تلاش خانمانه ی یک همسر 

سعی خودش را کرده است، همین قبول داشتنش و مقبولیت و نگاه مهربانش دنیا دنیا دلار و درآمد خارجه می ارزد برایم

دیروز و پریروز میهمانان شریفی داشتیم مادر و بابا و ... و زن  عمو و دختر عمو که هر کدام شرایط خاص خودشون را 

دارند، از زندگی و زحمت و خانمی های هلنم تعریف و قدر دان بوده و هستند ، این سعادت و شیرینی هست و ممنونم 

در عشق  و زندگی همین که برای هم آرامش بخش باشیم و به تعبیر قرآن چشم روشن هم باشیم خودش نهایت 

سعادت هست و بچه ها که میهمانان چند روزه ی زندگی مان هستند، خواهند رفت و خدا به همراهشان 

آنچه می مانیم همسرانی هستند که خاطره ی خوب در خاطر یک دیگر گذاشته باشند، و برای هم خیر و خوشی و 

رضایت خداوند را بخواهند این خیلی قشنگ هست. 

ممکنه گاهی من و گاهی همسر هلنم، به دلیل شرایط جسمی و فیزیکی  و تبعی دل و دماغ عالی نداشته باشیم 

اما برگشتن و خوب بودن و غرور و تکبر را راه ندادن، صمیمیت و همدلی را حکم فرما کردن، خیلی عالی و دلنشین هست

برای زندگی هایی که از نعمت محبت  و مودت وعده ی خداوندی بی نصیب یا کم نصیب هست، برایشان می خواهیم از خدا 

و دو روز دنیا خیلی زود می گذرد مثل همین روزی که ساعتش به نه رسید و من هنوز سر وظیفه نرفته ام. خخخخخخخ 

فعلا همینا 

تا باشد که سال بعد این روزها کربلای معلا قدم زنان به سمت حرمش یا در حرمش باشیم. انشاء الله 

و فدای نگاه مهربان خوبان زندگی ام که گرما بخش دل و جان و آرامشم هست

و ممنون خدای آرامش بخش که یادش و امید به عنایتش و رزق های بی حساب و بی گمانش همیشه غافلگیرم کرده است 

و البته انتظارش را داشته ام چون خودش خوش باور به عنایتش کرده است. 

ممنون نگاه شما خواننده ی مهربانم که یک روزی نظری خواهی داد. 

یاعلی 

گفتی بخوان می خوانمت

سلام 

دستم به کار باید برود 

باید رفت و باید نوشت و باید بود و باید شادی کرد و شادی بخشید 

باید زندگی کرد و باید سفر سلامتی داد و باید همکاری کرد 

و باید قشنگترین ها را برای دیگران ساخت 

و بلال مکزیکی عجب شیرین و خوشمزه است 

وقتی تو آبجوش با سرکه و نمک سوده شود و با اشتها و اشتیاق در کنار عزیزان 

میل شود و امید به آینده و خدای خوبان و رزق مقدر و روز جدید و تلاش جدید و روزی جدید 

مگر در این همه عمر نساخته است؟ قطعا ساخته هست و الیس الله بکاف عبده را شعار قرار داد 

امروز یه جایی جلسه ای بود صحبت شد و انگار بعضی ها در چارچوب افکار خودشون اسیر هستن. 

شاید مثل خودم، فقط آن حرفهایی را می گیرد که در ساختار فکری اش تعریف شده است 

امروز از رساله  و پایان نامه براش توضیح دادم، و قشنگ مشخص بود که از زاویه نگاه خودش و تخصص خودش 

به موضوع نگاه می کرد. بازم شاید مثل خودم 

امروز را با خدا و تلاش خودم شروع کردم و شب است و ارامش 

و فردا مهمانی قرار است برگزار شود البته قبل از ظهر دیدن یک پیر طریقت باید برویم با حاجی 

گلها حال و هوای طراوت و تلاش درسی و طبع و تربیت خودشان را دارند آرام و مودب . البته مقتضای 

جوانی و نوجوانی که هر مرحله ای خصوصیات خاص خودش را دارد. 

شهر داره خلوت میشود همه اربعینی شده است خیلی دلمان می گیرد 

خدایا از ما این یاد و مهر و محبت را از راه دور نسبت به مولایمان بپذیر 

هر کسی شرایط خاص خودش را دارد تا باشد که عشق و محبت ها و آرامش و یاد خدا 

در زندگی هامون با تمام سختی های امتحانش ، بیشتر و پر رنگ تر باشد

آمدم به خودم و شما دلداری بدم که گرچه ایام در گذر است، اما همیشه می توان خندید و عاشق بود 

همیشه می شود خدایی باشیم و مهر بورزیم و همیشه شادی و شادمانی کرد 

همیشه البته باید رفت به سمت خوبی ها و ادای مسئولیت ها و مهر ورزیدن ها و قشنگ بودن ها 

امدم که بگویم دوستی و وصال و محبت و مودت و آنچه قشنگ و ارزش هست، واقعا زیباست و ارزشش را دارد 

که برایش فداکاری و صبوری و استواری و تلاش کرد... وظیفه و حتم داریم که خدایی باشیم 

عاقلانه و مدبرانه هست که در پناه رضایت خدا همیشه گام برداریم و خدای خوب و مهربان هم 

قشنگترین عنایت و رحمت و لطفش را خواهد داشت ، همان طوریکه همیشه داشته است 

خدایا از هول نداشتن در روز آخر و لحظه ی آخر رفتن می ترسم که مبادا دست خالی باشیم 

خدایا از پرونده تهی از خیر و درس و عشق می ترسم که هر چی زور بزنیم چیزی فراهم نشود 

خدایا از حسابرسی دقیقت می ترسم که مبادا با فضل و عنایت خودت حساب نکنی. 

خدایا عشق و مهرت را فریاد می کنیم چون خودت گفتی که : ادعونی استجب لکم 

الان تو را می خوانم که آرامش و یاد و امید و عنایت و رزق بی کرانت از علم و معرفت و قدرت و عزت 

و هر آنچه شایسته ی بخشیدن توست، به جان و دل و قلبهای همه ی ما و عزیزانم ببخش و عطا فرما. 

در مسیرت و در رسیدن به خودت و در عطر اگین شدن به مهر و یادت و خدایی و کبریایی ات 

بیش از پیش کمک و عنایت فرما که راهوار در مسیرت قدم برداریم. 

الهی آمین 

الهی العفو 

الحمدلله رب العالمین 

یاعلی 

چشم روشنی

سلام 

سریال پدر رو از شبکه نمایش گاهی نگاه می کنم. 

حرفهای قشنگی می زند پدر 

مخصوصا اینکه آخرش آیه قرآن داره که همسران و فرزندان باعث چشم روشنی یا قره اعین باشند

از خدا بخواهیم که وقتی می بنمشون روشنایی چشم و چشممون و دلمون آروم و روشن بشه 

چقدر قشنگه این طوری باشه همیشه و در همه زندگی ها 

عصرها به خاطر پدر پیشش می روم که ببنمش که نشود روزی حسرت نداشتنش را بخورم 

و مادرم که فردا شب به همت هلن خوبم میهمان خانه مان خواهد بود به همراه زن عمو و زن داداش 

چقدر خوب است میهمانی و دور هم بودن 

هوای اربعین به سرمان زده است 

هم می خواهیم برویم هم محذوریت هایی هست. مثل درس و بحث و واجبی درس 

امشب با صاحب خانه ملاقات داشتیم قرار داد را دوباره جدید کردیم البته با شرایط ایشون

که خدا خیرش بدهد انسان خدایی و محترمی هست . ما هم سعی می کنیم مدارا و جبران محبت کنیم 

و چقدر همه چیز این روزها روتین می شود ، مخصوصا وقتی کار پژوهشی ات پیش می رود 

فردا یه مصاحبه دارم که البته هر چی قسمت بود. و همیشه خدا از راستی و صداقت خوش است 

البته راست گفتن گاهی واجب نیست ولی دروغ گفتن حرام است. 

کانال تریز رو در تلگرام دنبال می کنم چی فکرهای خوب و برتری و نو آوری هایی 

و امشب رهبر از نمایشگاه دانش بنیان دیدن کرد، خدا کنه همه ی این توصیفات و تعبیراتی که 

می کردند حقیقت داشته باشه، آخه بعضی تو چاخان خیلی تیار هستن. 

دیده ام که می گم، مخصوصا اون زمانهایی که بعضی ها می خواستن گزارش به مقام بالاتر بدهند. 

خدایا دوستت دارم به امید به فضل و رحمتش زندگی را پیش می بریم مخصوصا اینکه خزائن همه چیز 

بی نهایت پیش اوست و همه چیز برای مقدرات قشنگ برای انسانهای قشنگ فراهم هست، حالا بیا و قشنگ باشیم 

امان از گناه و امان از نافرمانی که به تعبیر علامه بدترین چیز روح گناه آلود و ناسالم هست. 

فقر و بیماری جسمی در درجات بعدی بدی قرار دارند، اما روح ناسالم و گناه آلود ، خیلی بده 

کاش روزی مان همیشه رزق و روزی معنوی و معرفتی باشد که این خیلی توفیق بالایی هست 

زیارت اربعین خیلی ثواب دارد اما بالاتر از اون حرکت در راه حسینی و حسینی زندگی کردن هست. 

ممنون نگاهتون 

دعا کنیم قدر نعمت هایش و امید قشنگ به بزرگی اش و توکل و تلاش برای عبودیتش را همیشه 

داشته باشیم 

 و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب 

کاش همیشه رزقهایمان بی گمان و بی نهایت دنیا و آخرت نصیب مون گردد که می گردد. 

کاش خدایی باشیم و ذکر و یادش و اطاعتش را سرلوحه ی تک تک برنامه های زندگی مون باشد 

رسیده آدمی به جایی که به جز خدا نبیند 

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت.. 

این روزها دخملا خیلی به دهنشان افتاده که نی نی بیارن مامانشون براشون 

و خیلی های دیگه ذوق داشتن نی نی را دارن و قشنگ است آمدن نی نی از دربار پروردگار 

و داداشی معذرت خواهی کرده که ببخشید داداش جان که تنهات گذاشتم ، که نشان از 

قلب پاک و روح لطیفش هست. خدا حفظش کند و توفیق اطاعت خداوند بهش عطا فرماید... 

ممنون نگاهتون 

دوستتون دارم به هر اندازه که پاک و خدایی هستید ، دوست داشتنتون بیشتر 

یاعلی شبتون پر از لبخند خدا 

رزق رضایت دوست

سلام 

و عصرگاهی تون پر از لبخند خدا  و آرامش نابش ابدی جانتان 

عصرها که هلن حوری زندگی ام این روزها موسسه می رود، با خودم تنهایم و البته مشغول 

گلهای زندگی قد می کشند و شیرینی خاص خودشون را دارند و هر روز روز خدا  و شکر خدا 

و عطر ارامش و آسایش و عشق و عاشقی هایی که هر لحظه اش خاطره است

دیشب از خاطرات قشنگ نامزدی و سالهای قشنگ و نگاهها و برداشتهایی از خودمون می گفتیم

و چقدر قشنگ است داشتن و بودن و عشق و رزیدن به سبک هلن و صفا و اخلاص و سادگی های هلن 

فقط همین قدر بگویم که یک جان و دلی هست که مثل خودم و برای خودم و آرام جانم شده است 

و چقدر خوشبختی را در تک تک لحظه هایش حس کرده و لذت داشتنش را همیشه چشیده ام 

این روزها مثل یک فرشته و حوری مراقب حال و دل و جانم هست و چقدر نگاه و کلام و حضورش آرام بخش هست 

این روزها چهره ی تکیده ی مادرم و نگاه گرم پدرم و البته پژمردگی زن داداش و دو دخترش ، تابلو های مقابلم هست 

این روزها مثل روزهای قشنگ خدا امید که در پناه و رضایت خالقم و خدایم به بهترین وجه بگذرد و توشه ای 

در خور و مقام کرامت نابش نصیبمون شود. 

این روزها امید و سلامتی بیشتر را قدر می دانیم و چقدر مشعوف الطاف حضرت دوستم 

سریال پدر را به کوشش گلها گاهی می بینم جالب هست ، صداقت و پاکی پسرانه و دخترانه 

و چقدر دلم برای زمان ظهور حضرتش تنگ می شود که همه با هم مهربان و خدایی باشیم 

و چقدر دلم می خواهد که در دولت کریمه و حیات طیبه بدون جنگ و درگیری و عدالت کامل و عالی 

را با کمک فرهیختگان جهان و مردم عدالت تشنه ی جهان برپا کنیم. 

در یک جلسه هیئت مدیره که چهار شنبه داشتیم، چقدر می شود خوب تصمیم گرفت و کار جمعی قشنگ هست 

اما کاش همه اش مملو از رفاقت  و برای هدف رضایت و ایفای وظیفه و مسئولیت خدایی مون باشد. 

بهترین ها رو برای همه از خدای ناز و نازنین می خواهم . امروز در مورد نیت و عمل و ... ( ببخشید دیشب) مطالعه 

کردم چی نکات قشنگی آقا مجتبی مصباح گفته بود در مقاله ی ارزشهای اخلاقی اش . 

اللهم وفقنی لما تحب و ترضی. 

خدا هر روز و هر لحظه رزق معرفت و ارزشمندی و رضایتت را به ما ارزانی دار 

ممنون نگاهتون 

حی علی خیر العمل

سلام 

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو 

این مصرع همین طوری خودش تشریف آورد. اما 

واقعا یعنی چی؟ این مصرع واقعا؟ ) 

از علامه گوگل پرسیدم یکی گفته که بنفشه از روی حسادت ( العیاذ بالله منها و منهما) پیچ و تاب می خورد به 

خاطر آن گیسوی مشک سای تو. 

اما از آنجاییکه از حسادت خیلی متنفرم، واقعا اول حسود را می کشد و بعد موجب آزار و ناآرامی دیگران 

می شود، این معنی را نپذیرفتم. اصلا . چی تعبیر ناصوابی  اه اه 

چی کاریه، که بنفشه ، به این قشنگی و نازنینی ، بخواد به طاعون حسادت مبتلا بدانیمش، 

اصلا به بنفشه نمیاد که حسود باشه. 

اصلا به هیچ کسی نمیاد که حسود باشه، همه اولا و بالذات فرشته و حوری و بی حسادتن. 

پس بیاییم و قشنگترین تعبیر مثبت و ناب را بیاوریم. 

بیاییم این طوری بگیم، که بنفشه چون همیشه دنبال خوبی ها و خوب بودن هاست

همیشه دوست دارد که زیباترین ها صورت و سیرت را داشته باشد و این که یک کار 

قشنگ و ناز و دلنشین را دوست دارد خودش هم داشته باشد و الگو گیری و سرمشق از خوبان و حوریان 

بگیرد، و کنار عطر بنشیند تا معطر شود. 

 بگوییم که بنفشه از طره ی مشک سای تو که این قدر قشنگ و پیچیده و نرم و ناز پیچ خورده است، 

بنفشه هم تاب می خورد و به ساقه و دستاش تاب می دهد و می پیچد و از طره ی مشک سای تو یاد می گیرد. 

این طوری هم خوش آموزی دارد و هم بنفشه دیگه دنبال خوبیهاست و هم طره ی مشک سای یار عامل و راهنما 

و معلم بنفشه هست. ببنین این طوری همه چیز قشنگ می شود. هم بنفشه و هم طره ی مشک سای یار 

و مسلما هم حافظ این منظورش باشه قشنگ تره . 

اما حیفم آمد ادامه ی شعر را اونهایی که قشنگ و ناز هست تقدیم تون نکنم. 


تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو

دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار

گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو

خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند

این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر

کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو

شاه‌نشین چشم من تکیه گه خیال توست

جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن

حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو


در این شعر قشنگ حافظ، از بعضی کلمات حافظ 

حال نکردم، مثل دریدن، و ملول گشتن و ... فقر و ... 

یک زمانی فرصت شد و طبعی خدا داد  به ما شاید شعری تقدیم 

کنیم که همش شور و شرار و شکوه و شعر و شعور باشد. 


آمدم که بگویم تا شقایق هست با شقایق باید بود و زندگی می گذرد 

اینم نقد به علی اسفندیاری سهراب سپهری، که چرا وقتی شقایق هست 

برایم سراغ زندگی، خب همون شقایق را باید .... زندگی رو میشه بعدا هم .... کرد. 

الهی توبه 

آمدم که بازم بگم دوستان از خوبی چی بدی دیده ایم که خوبی نمی کنیم؟ 

خوبی خوبی می آورد و عشق عشق می آورد و مهربانی مهربانی می آورد

جو ز جو روید گندم ز گندم. 

واقعا اگر این اصول ناب و ناز را قبول و باور و عمل و رفتار کنیم، 

خخخخخخخخخخخخخیلی از دغدغه های ریز و درشت زندگی مون 

حل میشه. 

تا باشد که عاشقانه ترین و صمیمانه ترین و ناب و ناز ترین و قشنگترین 

رفتار را برای عزیزترین ها و عزیزانمان داشته باشیم 

که تا عزیزان هست، عزیزشان داریم که ناگه ز یکدیگر نمانیم. 

این جهان کوه هست و افعال ما ندا 

چقدر میراث کهن و اصیل و ناب داریم، اما عمل نمی کنیم. 

حی علی خیر العمل را همیشه داشته باشیم. 

ممنون نگاهتون 

یاعلی 




جوال دوز به دیگران ( بی سوزن به خود)

سلام و هزاران درود 

بر صداقت و مهربانی و واقعیت و حقیقت ها 

در سکوت عصرگاهی می نگارم در حالیکه همسایه ی روبرویی بغلی ( خانه دو نبش دو ردیف روبرو دارد) 

از دو هفته است که سرمان را با سروصدای تمام و کمال روزانه برده است به پریشان آباد 

امروز قیرگونی دارد که متاسفانه درها و پنجره ها را که بسته ایم هیچ، کولر را هم نمی شود روشن کرد. 

چون دود و بوی قیر اندودگین می کند فضای صمیمت و آرامش و مهربانی مان را 

عصری بعد از کمی استراحت یعنی حدودای کمی کمتر از پنج یک بحث شیرین داریم 

و بعدش کتابخانه  ای مجهز به همه چیز مخصوصا چای و آب جوش فراوان و رایگان خخخخخ 

با دوستانی محقق که همچنان می محققد و بعضی هاشون طفلکی ها از این مینی لب تابهای 

قدیم هلن هست که واقعا به چشم فشار می اورد. ولی مگر میشه تو این اوضاع لبتاب خرید؟؟؟ 

یکی از چهره های قشنگ زندگی ام را چند روزی است زیارت نکرده ام، فقط صدایش را شنیده ام 

و چقدر زود دیر می شود برای ندیدن ها و قدر یکدیگر ندانستن ها 

اما وای از رساله که چقدر زود در مطالب غرق می شویم، اگر غواص ماهری نباشیم ، با جریان 

هر مطلبی می رویم به آن ور رود و شایدم دریا و ساحلهای بکر 

به هلن میگم، بحث بررسی وجوه ناسازگاری جان و دل زنان با حکم تعدد زوجات ( عقد موقت یا دایم) ، 

برای رساله ات بردار، سوال اصلیت این باشه که اگر این حکم ، حکم به مقتضای فطرت و همراه با حکمت 

خدای خوبان هست، چرا بعضی  از خانم ها نسبت بهش فوق العاده حساسیت و مخالفت دارد. 

یعنی وقتی حکم خداست هم باید آرام بخش باشه و هم   خانم ها ضمیرشان آرام باشه  در حالیکه 

اغلب این طور نیست. این موضوع جالب، چالشی و جواب برای خیلی پرسشها در این زمینه هست. 

و البته ضمیر زن به مردش وصل هست، و تمام قد و حصر و مطلق توجه مردش را طلب می کند 

و دوست دارد شش دانگ محبوب همسرش باشد، و چی زیباست که از دریچه ی رضای خدا 

توجه مردش را طلب کند، و چی زیباست که حتی همسرش را هم به خاطر خدا دوست داشته باشه 

و چی زیباست که همیشه معامله اش با خدا باشد، چون خدا خواسته تسلیم و همراه همسرش در اطاعت 

و بندگی خدا باشد. نعم العون علی طاعت الله فرمایش بلند امیرالمومنین علیه السلام 

و چی زیباست در زندگی های قشنگمون کار شیطون که عجله هست، انجام ندهیم 

بلکه فاستبقوالخیرات و سارعوا الی مغفرت من الله را انجام دهیم. 

و چقدر شیرین هست ادای قرضی که چندین سال بر دوشمان بود، امسال حقش تقدیم شد 

در مورد سفر کربلا هم بنا به فرمایش مراجع عزیزم که واجب درس خواندن و زیارت مستحب است 

در ایام درسی صلاح نیست که درس تعطیل شود که زیارت اربعین برویم. انشائ الله سال دیگر که 

اول اول مدرسه هاست شاید این مستحب با واجب تزاحمی ایجاد نکند. 

ضمن اینکه ملاحظه ی کسان دیگری که شرایط رفتن به کربلای معلا را ندارد هم بشود. 

ممنون نگاهتون 

و ممنون نعمت ها و رحمت های زندگی که عشق و عاشقی و محبت و مهربانی همیشه زیباست 

کاش روزی در جهان حیات پاکی با ظهور مولایمان برقرار شود، که هیچ کینه و کدورت و جنگ و 

ناپاکی کوچک و بزرگ در دلها و زندگی هامان نباشد. 

طعنه و کنایه و مچ گیری و بیشتر از خود به دیگران پرداختن ها نباشد، 

قول بهجت عارفان که عیب هایم خودم آنقدر زیاد است که فرصت نمی کنم عیوب دیگران را بشمارم

و چقدر عمل به آموزه های دین قشنگم زیباست 

اللهم وفقنی لما تحب و ترضی 

یاعلی 

حکم خداست

تسلیت شهادت و دعای آخر

سلام 

سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام آن امام دعا و نیایش و ذکر و بسیار سجده کننده را بر پیروان 

و شیعیان تسلیت و تعزیت عرض می کنم. 

کاش پیروان خوبی در اخلاص و عبادت و ذکر و معرفت از امام زین العابدین باشیم. آمین 

امروز با حسنای قشنگم تنهایم ، تنهایی که خلوتی ناب با خودم و خدایم و اندیشه هایم فراهم کرده است. 

نازنین دختر بابا یکم کارتون نگاه کرد، امد دور و برم صحبت و لبخند و آخرش خودش پیشنهاد داد که بره 

برام دمنوش درست کنه. البته بدون روشن کردن اجاق ، تنها از آب نیمه جوش سماور 

الان فداش بشم آورد با لبخند و افتخار که کاری کرده و بهش شخصیت میدم و ازش می پرسم 

چقدر طول میکشه که دم بکشه، می خندد و میگه: نمی دونم 

دختر است و رحمت و پر از عطوفت و مهر 

الان مقابل با چهره ی گرد و ناز و چشمان و بینی کشیده اش نشسته و نگاهم می کند 

الهی که خوشبخت و عاقبت بخیر باشی و باشیم 

ممنون خدای خوبم به خاطر این همه مهر و نعمت و رحمت و سلامتی 

می پرسه: ( با آهنگ می خونه ) ماماااااااان چ را  منو   مهد کودک نمی برههههههه؟؟؟ 

و چقدر اعتماد به نفسش بالاست میگه: مااامان دوست ندارم پیش دبستانی برم. می خوام 

یک راست برم کلاس اول . 

و می خونه: ااااای خدا چیکار کنم ؟؟ مامانمو پیدا کنم..... 

خلاصه جاتون خالی دمنوش هم صرف شد ، آخرشم نفهمیدم دمنوش چی بود؟؟؟؟ خخخخخ 

ولی خوشمزه و خوش طعم بود . خدا خیرت بده دختر 

تو کانال عشق و عرفان آقای جوادی آملی حفظه الله چی تعبیر قشنگی از اامام سجاد علیه السلام 

دارد که طلب محتاج از محتاج سفاهت است. یعنی ای خدای خوبم اگر غیر از تو عشق و طلب داشته باشم 

این سفاهت منو میرسونه. 

چون غیر از خدا همه محتاجند. آنهم محتاجی که ظرفیت و فهم و معرفت هم نداشته باشه ، که واویلاست

محتاجی که خدا رو نمیبینه و هر چی می بینه خودخواهی و انحصار و هوای نفسی هست که هیچ رضایت خالقی 

در آن نیست. 

و چقدر تعبیر قشنگی و چی رهنمود نابی ، که اگر کسی را هم دوست داشته باشیم 

به خاطر خدا دوست داشته باشیم ، که در   گاه  سوء تفاهمات بار گناهمان را سنگین تر نکنیم

و کسی که خدا را  دوست داره ، دوست داشته باشیم باز هم به خاطر خود خدایی اش 

و هر کسی خدایی دارد و خدا نگهبان و حافظ آن کسی هست که در راه او قدم بر می دارد. 

  وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ(العنکبوت/69)

و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.


و این جهاد البته با امتحان همراه هست. 

که از بزرگی شنیدم که روایت را نقل کرد که در قیامت حتی از طفل صغیری که در دنیا در کودکی از دنیا رفته است، 

آنجا ازش امتحان گرفته می شود که چقدر خدا را اطاعت می کند. بهش دستور می دهد که فلان کار طاقت فرسایی مثل 

آتشی که به ذهنش می آورد که سوزنده است و در مقابلش وجود دارد، را خودش را داخلش بینداز. 

اگر اطاعت کرد که در امتحان پیروز شده است و بهشتی می شود . یعنی امتحان اونا تک سوالی و تگ گزینه ای هست 

اا ما امتحان هزاران گزینه ای و قابل جبرانی در دنیاست. 

چقدر عدالت و معرفت و پیروزی در امتحاناتش قشنگ هست 

و چقدر بوی خودخواهی و تهمت و اتهام و نفس اماره ، زننده است 

خدایا به خودت پناه می بریم از نفس اماره ای که بر خلاف دستورات تو فرمان می دهند. 

و هر کسی را به شرایط و موقعیتی که قرار دارد امتحان می کند، زن را به زنانگی اش و حسادت نداشتنش 

و جهاد شوهرداری اش 

و مرد را به وظایفی که دارد و جهاد اکبر و اصغرش و جهاد مسلحانه اش و .... 

و چقدر دوریم از تعالیم الهی که همه چیز بر اساس معیار و خواهش خودمان و نادانی هامون از 

معارف و رضای خدای می سنجیم. 

و چقدر زود قضاوت می کنیم و چقدر زود تهمت و اتهام می زنیم و چقدر زود سقوط می کنیم. 

ممنون نگاهتون 

خدا به ما معرفت و محبت و عشق به خودت را بیش از بیش عنایت فرما . 

یاعلی 


دنیا و مردن و رفتن و پایداری

سلام دوباره 

امروز به اینجا بازهم پناه می آورم که درگیر وبلاگی شدم که خیلی قشنگ و مستند 

از مرگ و مردن و ادای حق خدا گفته و نوشته است. 

و چقدر روزانه و برای هر درگذشتی مستند گفته است و چقدر خوب است که 

یاد قشنگ مرگ همراهمان باشیم که اینقدر غافل و جاهل به واقعیات این جهان نباشیم 


امروز به قول برو بچ حسش نیست یا حسش پرید که رساله بنویسم 

مثل بقیه ی روزها می خوام غیر آن بکنم 

واقعا بعضی واقعیات و بصیرت و عبرت از خیلی چیزها و درس زندگی و ادامه ی زندگی گرفتن 

خیلی قشنگ و آرام بخشن است. 

و چقدر خواهیم خندید به حال آن طفلکانی که برای هیچ و پوچ و برای هر چیزی غیر از واقعیت یا 

واقعیات های خدایی و این جهانی و آن جهانی وقت تلف می کنند و گاهی هم به هم ناسزا می گویند 

و البته بار گناه و پشیمانی خود را سنگین تر می کنند. 


من از آن روزی این روزها می ترسم که هیچ راه جبرانی برایش نیست، و هیچ وقت بخششی هم نیست 

چون طرفین سخت به ثواب و خیر نیازمندند. 

و حتی در به در دنبال کسی می گردند که بار سنگین و طاقت فرسای گناه را به گردن آنها بیندازند 

و البته که شیطان ملعون قبول نمی کند چون بارها در قرآن از قولش بیان شده است که می گوید: من فقط وسوسه 

کردم و شما خودت چهار نعل به سمت به دست آوردن آن خودخواهی و خلاف رضای خدا تاختی و هیچ خدایی را 

بنده نبودی 

امروز را رو برای خودم و برای آن دنیایم و برای عاقبت بخیری ام می خواهم کمی وقت بگذارم که کاش بتوانم 

امروز باز هم شاید بنویسم و دلم سیر آرامش بیشتر می خواهد 

امروز کاش بتوانم از مخلصین به فتح لام باشم. که شیطون کارم نگیرد 

کاش همیشه این رشته ی دل به نورانیت نور خدا وصل و مشتعل باشد 

و کاش بتوانیم و بخواهیم که بهترین باشیم 

و بتوانیم آنچه رضای اوست قدم برداریم 

و دنیا همه هیچ است و ای هیچ از بهر هیچ در هیچ مپیچ 

آنچه باقی است ارزشها و خوب بودن ها و خوبی ها 

و آنچه ماندگار است خوب بودنها و ادب و احترام ها 

و البته هر کسی تعریف خاصی از هر کدامشان می تواند داشته باشد 

و کاش تعریف هایمان با تعریف های خدایی یکسان باشد 

ممنون نگاهتان که این دنیا را به خواهندگان آن واگذار کنیم 

یاعلی و مولا نگهدارتان

دردم ز او و درمان نیز هم

سلام 

بعد از مدتها نیامدن و این همه نبودن اینجا 

در این روز قشنگ سه شنبه چند کلامی اگر ..... بشود نوشت 

که نمی شود و کلا الان با حضورش برنامه عوض شد. الهی که چی 

برنامه های قشنگتری 

خب بعد از نیم ساعت 

آری از جان و جانان می گفتم که به هیچ این دنیا باور و بقاء  و اعتماد نیست 

و هر چی آن خالق زیبا بپسندد و اراده کند فقط همون هست و گر درد و گر درمان 

هر دو از اوست 

و چون این جهان جهان ماندن نیست، به هیچ خوشی و خوشگویی و خوشخویی اش نباید اعتبار کرد 

فقط رضایت او را در هر حال باید طلب کرد. 

فقط کلام او و فقط راه راست او با همه ی سختی ها و وسوسه های و اغواهای دیگرش را باید رفت 

این روزها اوضاع زمانی و جسمی چندان براه نیست ، چون سرم برای رساله و بعضی کارهای دیگر 

کمی یا خیلی شلوغ هست و ورزش هم عقب افتاده و .... بماند باقی که بین خودم و خدایم هست 

امسال محرمش خیلی خیلی پر از فیض و عاشقی و عشق بود 

و کمی گریه و از عمق جان برای غربتش اندوختیم که چقدر سبکبالی می آورد ، اوردگاه حضورش 

و آدمهای مختلفی که دیدیم و خود را با بزرگی آنها سنجیدیم و چی آدمهای حقیری را شنیدیم 

که خود را شکر کردیم که خدا روشکر کمی معرفت داریم و اینقدر کوچک و بی باور و بی عمل نیستیم 

که فقط خود را ببینیم و خود را و بالاتر از خودخواهی خود چیز دیگری طلب نداشته باشیم 

و گاهی چقدر کوچک می شویم که رضای خالق را به خوب گفت مخلوق می فروشیم 

و خدا عاقبت همه مون را ختم به خیر کند. 

ممنون نگاهتون 

یاعلی