خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

عنوان با شما

سلام 

عصر جمعه ی قشنگی پر از بودنها و دیدن ها و گفتن ها 

از مجلس ختم یک مادر خانم فلان دکتر آمدیم 

جالب بود در نوع خود و خاطراتی که از نوآوری ها به تعبیر دوستان در این مراسم دیدیم. 

خانوادگی شرکت کرده بودیم مادر و هلن نازنین چی شیک و عالی و صمیمانه و مادر دخترانه 

شرکت کردندیم 

امشب هم همراه پدر قرار است بریم دعوت یک ولیمه ی خانه خریداری شده 

و روز جمعه ی قشنگ سرآغاز تابستان را با کمی گرمی آغاز کردیم 

خیلی حس ها و آرزوها و امیدها به خدا و تصمیم های بعضی افراد در این لحظات داریم 

که خب قشنگی های خودشو داره 

مثلا همین بحث شیرین خانه و تمدید آن 

یا سرگذشت خانه خریدن این دوست عزیزمون و جریانها و پس اندازها و به قول خودش خطر از بیخ گوش 

گذشتن هایش و تغییر و تحولات اقتصادی و تحریم و دلار و خانه و سر بزنگاه تصمیم گرفتن هایش 

به قول ضرب المثل ها : فایده های نخورده زیاد است. 

مهم این هست که هر چه بوده خوب گذشته و افسوس نخوریم و آینده هم در راه هست 

حال را بهترین و قشنگترین و با خدا ترین و مرضی خاطرش رقم زدن مهم هست. 

دیروز ظهر میهمان مادر بودم ، دختران کوچک داداش آلمان رفته ، طفلکی ها خیلی دلتنگ پدر بودن 

خیلی دلم گرفت که این دنیا و فاصله ها گاهی با تصمیم های ما بی رحم می شوند 

و شبش هم که مجلس فاتحه مادر یکی دیگر از دوستان اصفهان نشین رفتیم که همه و همه باعث شد 

هلنم این نازنین وجود را بیش از 16 ساعت پیاپی نبینم و کلی دلتنگش باشم 

مخصوصا وقتی به عظمت حوری بودنش و این همه قشنگی و طراوت و لطافت رفتارش در لحظه لحظه ی زندگی ام 

فکر کرده و می کنم، بیشتر و بیشتر دوستش می دارم و این آرامش و این زندگی قشنگ و خدایی را مدیون 

روح بزرگ و خدایی و بینظیری های هلنی اش بوده و هستم 

وقتی مشکلات زندگی دیگران و برخوردهای خنگولانه ی بعضی ها را با همسرانشان و حتی وقتی بی عشق و بی احساسی 

خیلی از زندگی های اطراف  و اکنافم را می بینم، بیشتر و بیشتر وجودش و بودنش و عطوفت و مهربانی و خانمی هایش 

بیشتر و بیشتر که از روح بزرگ و خدایی و البته حوری صفتی اش ، نشئت می گیرد را درک می کنم و سعی می کنم قدر بدانم


دیروز با مادرم رازها و گپ و سخن ها گفتیم و عمیق نگاهش کردم و البته سعی کردم کمتر سربه سرش بذارم 

فدای صفا و صداقت و مهربانی مادرم بشم که با اون سواد اندکش ، روح بلند و معنویتی بزرگ و قلبی به بزرگی آسمان دارد 

و پدرم که در نوع خودش و سبک و سیاق خودش تدبیر و اخلاق مردانه و مغرورانه به معنی گلیم خودش را از آب کشیدن 

و به زحمت نینداختن دیگران را دارد. فدای هر دوشون که وجودم و سرودم و شادی و بودنم و موقعیتم و نگاه و هر 

برکت و نعمت و جایگاه و شخصیت ( البته زیاد نداشته ام ) را مدیون مهر و عطوفت و تدبیر آنان دارم. 

منظور از شخصیت بیشتر آن نقش کاریزماتیک در تغییر و تحولات اجتماعی کلانتر از سطح خانواده هست فعلا. 

با باشد که رستگار شویم 

صحبت با مردم و درک نظرات و نگاه و رویکردشان به زندگی از جهت الگو گیری یا عبرت گیری قشنگ و مفید فایده هست 

سعی کنیم با خوبان دوست و در پی کسب معرفت و نکته و سرمشق و ... باشیم که این رسم روزگار هست 

سعی کنیم اندوخته ها و کسب فضایل را بیشتر کنیم 

( دیشب پدر بهترین شغل را کسب معرفت و مطالعه و افزودن بر قدرت  و معنویت وجودی بیان کردن. ( البته اینا به تعبیر و برداشت 

من اینجا تقدیم شد.) ) 

کاش و انشائ الله که قدر لحظه ها و موقعیت و نعمت های بی شمار پروردگار را بیشتر و بیشتر بدانیم 

و لحظه ای از محاسبه ی نفس و مراقبت اعمال و رفتار و گفتارمان غافل نباشیم. 

به قول بهجت عارفان: عیوب خودم آنقدر زیاد بدانیم که فرصت پرداختن و گیر دادن به عیوب دیگران را نداشته باشیم. 

خودم را عرض می کنم کاش همیشه عیب های خودم را برطرف کنم وقتی مطمئن شدم که عیبی خاصی ندارم ، 

به دیگران هم در آن زمینه که بی عیبم ، تذکر و هدیه ی رفع عیب بدهم 

غروب عصر جمعه و دلتنگی دل امام زمانمان از تاخیر در ظهورش 

اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من المستشهدین بین یدیک 

کاش لایق دیدار شویم و کاش فدای نگاه قشنگش و آن سیمای ملکوتی و انسان کاملش 

اللهم صل علی محمد و آل محمد 

ممنون نگاهتون و حضور پر از صفا و عاشقانه تون 

یاعلی 

مرا عهدیست با جانان که هر جان جان جانانست

سلام 

حس و حال قشنگ این شعر قیصر رو دوست دارم: 

به طوریکه بعدش خودمان هم شعری به رسم ادب 

و تقدیم احساس و نگاه و دیدگاه 

بر صفحه ی سپید وبلاگ آمد . 


مشهورترین اشعار قیصر امین پور

حرفهــــا دارم اما … بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟

همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چــــه کنــم؟ حـرف دلــــــم را بزنــــم یا نزنــم؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیــــر قول دلــــــم آیا بزنــم یا نزنــم؟

گفته بودم کـه به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میــــوه‌ی حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشـــم تمنا بزنــــم یا نزنــــم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنـــم یا نزنـــم؟ هـــا؟! بزنـــم یا نزنـــم؟



و من میگم: 

بگذر از تردید ای دل 

پیش چشم عشق و جانان 

تو نشان صد غنچه ی گپ 

آنچه می خواهی بزن 

چی شک و تردیدی؟ چرا؟

حرف گل پروردن عشق

وصف آن دلبر شکوه 

عکس آن لبخند ناز 

نزنی پس چی کنی؟ 

حرف در دل مانده را 

سان خر گِل مانده است

منکه اهل گفتنم 

گفتن و لبخندها 

بوسیدن و دیدنها


تو بمان در تردید 

اگرش می خواهی 


منکه می گویم فاش 

عشق و مستی ها را 

خوشی و شادی ها را 

میشنوم از جانان 

جان و جانان ها را 

زندگی جز لبخند 

گفتن و شنفتن ها 

نیست در دل ما

جز ، الف قامت یار 

وصف این عیش و طرب را 

 به جهانی ندهیم 

حسن ختام شعر من 

هر لحظه می گویم 

بدان  :

مرا وصلی است با جانان 

که هر جان جان جانان را 

که از جان دوست دارم 

وصال روی جانان را 


ممممممممممممممممممنونم 

ببخشید تند تند شد و بی وقفه 

مهم محتواشه آره؟ 

و بعضی بی وقفه دوست دارن 

تازه و تنوری 


اما این شعر قیصر قشنگ بود تقدیم نگاهتون: 

لبخند تو خلاصه خوبی‌هاست

لختی بخند، خنده گل زیباست

پیشانی‌ات تنفس یک صبح است

صبحی که انتهای شب یلداست

در چشمت از حضور کبوترها

هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

رنگین کمان عشق اهورایی

از پشت شیشه دل تو پیداست

فریاد تو تلاطم یک طوفان

آرامشت تلاوت یک دریاست

با ما بدون فاصله صحبت کن

ای آنکه ارتفاع تو دور از ماست


و اینم شعر دیگر: 

برای دخترش

ای بوی هر چه گل
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو


مستدام باشید 

یاعلی 





برای دلم اندر گذر و تحولات

سلام 

بعد از مدتی کوتاه آمدم که بنویسم که عشق و زندگی و لحظات زیباست گرچه پیچ و خم هایی هم دارد 

مثل مسیری که همواری و پیچ هم دارد و این زندگی هست که از مناظر و اقامت گاهها و لحظه های آن 

باید لذت برد و با اطرافیان و مسیرداران خوب و کمی خوب و هر جور و هر شخصیت و هر مرامی خوب باشیم 

و قشنگترین لحظه ها را بسازیم 

هوای قم گرم و سوزش داره کم کم شروع میشه 

پدر آمد با حرفا و خاطرات و اخبار قشنگ و سوغاتی های رنگا رنگ و خوشمزه 

و بچه ها که هر کدوم مشغول به کارکی و گاهی در سه راهی تصمیم گیری 

وای این داداش کوچیکه چی تعبیری داره این روزها که در این ملک غربت سعی می کنم 

با شما عزیزان کمتر صحبت و رد و بدل احساس کنم که بعد از قطع تماس دلم نگیرد و بغض نترکد 

که چون شما را ندارم 

و از صدای قرآن خواندنش پشت گوشی، پدر گریه اش گرفت که تفسیرش برای خود پدرش هست. 

برای مادر اینترنت خریدم که راحت باشد و این طرف تماس و صحبت و چقدر آرزو دارد که 

حالا که داداش کوچیکه نیست ما نزدیکتر باشیم و بهش زود به زود سر بزنیم 

دیروز توت سفید خوشمزه میل شد که وقتی وقت رفتن بالای درخت نیست حداقل از این بی نصیب نمانیم 

هلن نازنین امتحاناتش جمعه تمام می شود و چقدر قشنگ است درس و امتحان و پیشرفت و آموختن 

برای دلم که بیشتر بنویسم اینکه 

دلم به داشتن عزیزانی خوش است که در پناه توکل و تلاش شون و توفیق و سلامتی شون، بزرگترین سرمایه 

و بزرگترین باعث آرامش و شادی و شادمانی هستند و خدا حفظشون کنند و آینده ای قشنگترین داشته باشن  و باشیم 

در کنار هم و در کنار احوال و حال خوبمون و رضایت خدایی که دیر یا زود باید از پل مرگش گذر خواهیم کرد . 

امروز صاحب خانه عزیزم پیام واتساپی گذاشته است که امسال را می مانید؟ این پیامش تا کنون که ده سال در این خانه هستیم 

سابقه نداشته است، چون ما معمولا خودمان خبر تمدید قرار داد را پیشش می بردیم. نکنه محترمانه می خواهد که برنامه ی 

خاص خودش را داشته باشد و از حجب و حیایش مستقیم مطرح نمی تواند. آخه خیلی نازنین و بهترین هست ، ازاده ای هست 

از آزادگان سرافراز و از شیرازی های متمدن و چقدر روحش لطیف و زیباست 

خدا حفظش کند. 

نمی دانم نکند که دلش نباشد و ما بگوییم که می مانیم و تو محذوریت گیر کند . 

دیگر این خبر جدیدی بود که امروز کمی تازه تر بود. 

مشغول تحقیقات و اندیشه در تکمیل و تدوین و تولید و کشف معارفی از قرآن و اسباب نزول آن هستیم 

و چقدر زیباست پژوهش و اندیشه و تامل و سرگذشت و عبرت تاریخ ها را خواندن و آموختن و یاد دادن 

دوستان که مرا یاد می کنید، ممنون نگاهتون 

اینم کمی برای دلم و عوض شدن هوای این روز سخت تلاش و مشغولیتم. 

پ. ن: تحولات آرام و قشنگ صورت می گیرند این ما هستیم که باید قشنگترین موضع و خاطره و نقش را عرضه کنیم. 

یاعلی 

کمی نوشتن

سلام 

زندگی می گذرد با تمام خوشیها و آرزوها و امید ها و قشنگی ها و تپش هایش 

امروز روز کاری و روز تلاش و حسابی گرم و جیلق گرمی و گرما و سوزندگی 

به کولر پناه آوردم و چقدر دلم به حال کارگران بیچاره ای که مجبورن کار کنند و نان 

حلالی را آنهم با این همه گرانی و سختی سر سفره ی عیالاتشان ببرن 

می خواستم سالن برم ولی به دلیل گرمی و کمی پیاده روی های این ور و اون ور 

منصرف شده ام 

از کارهای موسسه کلی عقب هستم البته قرار شده در ساعت کاری شان برایشان ارزیابی کنم 

پدر هنوز تشریف نیاورده است و مادر قشنگم کلی دیشب صحبت و صحبت کردیم 

دوست دارم بنویسم ولی دوست دارم یک قیلوله ی کوتاه بزنم کمی شارژ بشم 

هلن هم این روزها امتحان داره   و مشغول علم و معرفت و نورانیت 

ممنون نگاهتان 

و متاسف از این که نظری نیست که حداقل دلگرم باشم که بنویسم 

دیگر اینکه کارهای انجام نشده ی زیادی دارم و آینده ای که قشنگی ها و نگرانی های 

خودشو داره، خدا عاقبت همه مون را ختم به خیر کند 

یاعلی و مستدام باشید 


هدیه ی اخلاقی ناب

سلام 

بعد از یک عید مبارکی 

تو یکی از وبلاگها مطلب قشنگی هدیه آوردم تقدیم نگاهتون 

خیلی نکاتش برام جالب و آموزنده بود. 


ممنون که کمکم می کنید که خوب باشیم:


با کرامت به دیگران مراقب روابطمان باشیم و موجب آرامش خود و دیگران شویم

کرامت به دیگران را بیاموزیم:

 

1-حساسیتهای افراد برایمان مهم باشد و کاری نکنیم و حرفی نزنیم که ناراحت یا شرمنده شان کنیم............

 

آخ آخ بابام روی جبل و باغ و خونه اش حساسه حالا تو هی به فکر اون باش و اون رو ناراحت و شرمنده کن.

 

جلوی زنت از زنای دیگه نگی......

 

2-هیچگاه دیگران را قضاوت نکنیم اینکار موجب از بین رفتن آرامش ما میشود بجای آن با دیگران همدل و مهربان باشیم .

 

3-دیگران را زیبا ببینیم و دنبال پیدا کردن زشتی در دیگران نباشیم و اگر زشتی وجود داشت و آن زشتی خداداد بود هرگز بیان نکنیم و اگر رفتاری بود هرگز در جمع مطرح نکنیم تا قبح آن از بین نرود و فرد نیز شرمنده نشود.

 

4-شوخی، شوخی که به دیگران خندیدن باشد مسخره کردن و ضد آرامش است نه شوخی، هرگز تکرار نکنم.....

 

5-به غیر از خود به دیگران هم توجه کنیم، اولین مرحله رشد یک انسان بزرگ کردن خودخواهی و رسیدن به خودخواهی و دیگرخواهی است. مثل یک کودک فقط برای خود نخواهیم.........

 

3-رفتار مودبانه با همه افراد موجب ایجاد آرامش در ما می گردد حتی با افرادی که ممکن است از آنها خوشمان نیاید.

 

4-جذاب باشیم و دوست یاب نه دافع و دشمن ساز:

 

معنی جذبه یا کاریزما این نیست که خودتان را باحال‌تر از بقیه جلوه دهید. راز تناقض گونه‌ی جذبه این است که افراد نباید به اثبات بهتر بودن خودشان از بقیه بپردازند، در عوض باید کاری کنند که سایرین در مورد خودشان حس بهتری داشته باشند. جذبه‌ی واقعی آن است که وقتی اشخاص از پیش شما می‌روند احساس کنند فرد مهم‌تری هستند.

 

یک آدم معمولی اول از همه خودش را دوست دارد و علاقه دارد که درباره خودش صحبت کند. اما یک آدم دوست داشتنی و کاریزماتیک به افراد اجازه می‌دهد که درباره خودشان صحبت کنند. شق القمری که افراد دوست داشتنی انجام می‌دهند این است که روحیه‌ی مثبت گرایانه‌ای دارند، منیت را کنار می‌گذارند و با سکوت‌شان به طرف مقابل توجه می‌کنند!

 

پس همواره کاری کن تا دیگران با ارزش به نظر برسند و در کنار تو بهترین حس را تجربه کنند و هرگز اجازه نده دیگران شرمنده شوند.

 

5-روی خوش و با انرژی ما و سلام درود ما نشانه اهمیت ما به دیگران است.

 

6-همدلی با دیگران و اهمیت به نیازهای آنها نشانه اهمیت ما به دیگران است.

 

برای اینکه آرامش داشته باشی به دیگران مانند خودت اهمیت بده و دغدغه ها و نیازهای آنها را مانند خودت محترم بشمار. مثال می زنم چند روز پیش   دو تا کارگر در مورد 65 درصد از من سوال کردند و من خندیدم و گفتم انشاله می دهند......

 

آنها هم کلی لیچار بار من کردند که تو پولداری و برات مهم نیست و غیره و ذلک.....

 

در این مواقع باید به نیازها و احساسات و نظرات دیگران اهمیت بدهی و با آنها همدل باشی یعنی نیازهای آنها را نیازهای خودت بدانی (در این مثال تو هم باید بنالی ، اشکالی ندارد مگر تو کی هستی؟)نه اینکه دایم فکر کنی بقیه احمقند و من  از آنها بهترم و با آنها فرق دارم و من فقط می فهمم........

 

این رفتار خودخواهانه و غلط است و باعث دور شدن دیگران از ما و دافعه در ما می شود و اگر ما طالب آرامش و جاذبه هستیم باید به دیگران اهمیت بدهیم و با دیگران همدل باشیم.

 

متاسفانه من اصلا منعطف نیستم و به دیدگاهها و نظرات و حرفهای دیگران اهمیت نمی دهم و فقط روی حرف خودم پافشاری می کنم و مانند یک جسم صلب می مانم و لذا تمام فشارها را به خودم وارد می کنم و  آرامشم را از دست می دهم که اصلا برای سلامتیم خوب نیست.

 

مانند امضا نکردن صورتجلسه یا هامش گذاشتن روی آن و دافعه  بجای جاذبه و طرد شدنم و از دست رفتن آرامشم.

 

مانند اینکه تا پدرم  یا مادرم نظری می دهد من ناراحت می شوم و می خواهم حرف خودم را بزنم..........

 

مانند اینکه تا همکارم حرفی می زند می زنم تو ذوقش که تو هیچی بارت نیست............بابا خوب ما که قبلا نامه زده بودیم

 

مانند اینکه تا همسرم نظر می دهد از نظرش ناراحت می شوم و اخم و تخم می کنم...........

 

مانند اینکه در سرویس تا می گویند مجون بخر باهاشون بحث و جدل می کنم.......

 

مانند اینکه تا کس دیگری را انتخاب می کنند من ناراحت می شوم...........

 

مانند اینکه تا کسی در سرویس پشت سرم است و یا خرخر می کند من ناراحت می شوم......

 

همه اینها نشان می دهد که من هنوز رشد نکرده ام و بچه هستم.

 

7-پریدن وسط حرف دیگران یعنی من   بیشتر می فهمم و دیگران نمی فهمند....

 

8-زدن حرفهای غیرمهم و غیرضروری یا پرحرفی و زیادی حرف زدن نشانه این است که من به برای دیگران و وقت آنها ارزش قایل نیستم.

 

9-بی ادبی کردن و مسخره بازی کردن  و بی حرمتی نشانه عدم اهمیت ما به دیگران است.

 

10-گوش دادن به حرف دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

 

11-توجه ما به دیگران نشانه اهمیت دادن ما به آنهاست.

 

یادته  بهت گفت زمانیکه فلانی  اینجا بوده بچه های خانواده  چقدر آرامش کاری داشتند؟؟؟؟؟؟؟

 

12-وقتی برای دیگران ارزش قایلیم هرگز با زبان زور و تهدید با کسی صحبت نمی کنیم  مثلا:

 

ببین من چقدر فلانی را عصبی کردم که بهم قندون پرت کرد یا اینکه چقدر بقیه رو عصبی کردم که برام نامه زدند......

 

اگر برای دیگران ارزش قایل باشیم هرگز از انتقادهای آنها ناراحت نمیشویم بلکه اتفاقا از آنها تشکر میکنیم و خوشحال می شویم.

 

13-تشکر کردن در قبال لطف دیگران موجب جاذبه می شود.

 

14-غر غر نکردن در حضور دیگران باعث جاذبه میشود .

 

15-مسولیت پذیر بودن و خوش قول بودن و الاف نگه نداشتن دیگران موجب جاذبه می شود  

 

یا اینکه مسولیت اشتباه خود را بپذیریم و آنرا گردن کسی نیاندازیم چون با اینکار به خود توهین میکنیم که من گوسفندم و از خود اختیار ندارم و چون تو اشتباه کردی منم اشتباه کردم.

 

16-زیبا حرف زدن نه رک حرف زدن:

 

حرف هم مانند انسان نیاز به لباس دارد لذا ما باید برای ابراز خواسته هایمان آنها را زیبا کنیم یعنی حتما اول آنها را  با لباس زیبا بپوشانیم یا کادو پیچ کنیم بعد بزنیم و هیچگاه رک و پوست کنده و لخت و عریان حرف نزنیم.

 

مثال:

 

بابا خیلی بو می دهی....................غلط

 

پدر عزیزم اگر خواستی حمام بروید دکتر گفت شما میتونید پایین تنه را بشویید.

 

یا مثلا اگر بخواهیم از دیگران  انتقاد کنیم اولا در خفا و دوما کادوپیچ.

 

درست سوال کردن از افراد موجب ایجاد جذبه و آرامش می شود.(جذبه عادل فردوستی پور و علی ضیا)

 

در رابطه با دیگران متوقع توجه، محبت و .. دیگران نباشیم و مانند طلبکارها رفتار نکنیم و  برای  بدست آوردن اینها کار نکنیم و رابطه برقرار نکنیم بلکه  برعکس بایستی خود توجه و محبت به دیگران عرضه کنیم و موجب شادی  آنها شویم تا آنها در حضور ما احساس بهتری داشته باشند و لذا جاذبه و آرامش بدست آوریم.

 

 

 

17-هنر خوب گوش کردن موجب ایجاد آرامش در ما و دیگران می شود:

 

اول اینکه ما دچار عذاب وجدان اینکه مطلب را از دست دادیم نمی شویم و مجبور به پرسیدن از او نیستیم و در ثانی دیگری از توجه ما لذت می برد.

 

 

18-هرگز با دیگران بحث جدل نکنیم ما باید روش حل مساله را جایگزین اینها کنیم:

 

چه تقابل: چه منافع ما جور در نمی آید.

 

تعارض منافع : وقتی طرف با فکر و اندیشه ما 180 درجه مخالف است و پررنگ تر از تقابل است.

 

جدل: دهان به دهان و پررنگ تر از تعارض.

 

 

 

19-صبر در رابطه و دیگران و آرامش:

 

اگر بتوانیم در رابطه با دیگران صبر داشته باشیم آرامش بیشتری را تجربه می کنیم بطور مثال دیروز وقتی منتظر بودم ماشین جلوییم برود و نمی رفت متوسل به بوق و چراغ شدم که باعث شد چراغم روشن بماند و اعصابم خورد شود....

 

 

20-وقتی عزیز کسی فوت می شود:

 

اطلاعیه فوت را می بینیم که اگر طرف به ما نزدیک است  و امکان رفتن برای ما باشد(کاری در آن زمان نداشته باشیم) در مراسم شرکت نماییم و اگر امکان رفتن وجود ندارد که تلفنی تسلیت می گوییم.


به امید قشنگترین رفتارها در زندگی چند روزه ی دنیا قشنگمون 

یاعلی 

عید سعید فطر مبارک


علی

التماس تفکر و تذکر

سلام 

صبح قشنگتون نورانی 

آمدم که بگم حس قشنگ دوست داشتن و داشتن عزیزانی در زندگی که دوستت دارد 

آدم رو گرم و امیدوار نگه می دارد و اسلام دین خانواده محور است  و خانواده اساس 

سعادت و آرامش و همسر خوب و شایسته و سازگار و فداکار و عاشق و دوستدار همه چیز 

زندگی هست، و اگر چه انسان در کبد و سختی آفریده شده و قرار هست همیشه امتحان بدهد 

و ساخته بشود برای تعالی و پاکی و عبادت خدایی که عبادتش عین تعالی و تجلی هست. 

آمدم که بگم، اگر خوبی کنیم خودمان بیشتر فیض و لذت می بریم و اگر ذره ای بدی 

و بدجنسی یا هر چیزی که رضایت خدا درش نیست، به همان اندازه بی تاب و ارامش را 

از خودمون سلب کرده ایم. 

این روزها سرم حسابی شلوغ هست البته با روزه داری که خودش یک کار عظیم هست 

این روزها چشمان مادرم را زیارت نکرده ام 

این روزها قران زیاد بخوانیم که داره سفره ی  برکت ماه قرآن جمع می شود 

و دیگر یک آیه خواندنش یک ختم قرآن حساب نمی شود 

این روزها سلامتی سر آقامون و رهبرمون که سایه اش بر سر ایران اسلامی 

و شیعیان جهان مستدام باشه 

این روزها سعی کرده ام اول به امام زمانم بگم، اقا جان روزه ات قبول بعد خانواده 

این روزها را روزهای بیداری بیشتر و قشنگ شدن و بهتر شدن مان قرار بدهد 

این روزها همیشه امتحان و عاشقی و بندگی هست، فقط ثانیه هایش فرق می کند 

و به قول مولا با هر نفسی به مرگ و رفتن از این دنیا نزدیکتر می شویم 

این روزها داداش کوچکم دلش در سرزمین غربت گرفته است، سعی کردم باهاش حرف 

بزنم ولی فعلا مقدور نشده است 

این روزها ..... مثل روزهای قبل عاشقی ها برقرار هست اما دیگه اون جوان سابق نیستیم 

این روزهای خوب تقدیم خاطراتم برای سالهای بعدی که اگر عمری باقی بود بخوانمش 

ممنون نگاهتون 

التماس تفکر و تذکر و تدبر و توصیه های قشنگ برای آدم شدن و لایق جانان شدن 

یاعلی 

یک داستان قشنگ

سلام 

عصر پنج شنبه ی زیبای رمضانی 

عطر معطر افطاری و هلن بانوی آرامشم ، حوری بینظیرم و انتظاری شیرین 

برای یک دورهمی با مادر و بچه ها در پارک کودک زیبا 

آمدم که بنویسم از هر چیز قشنگی که درس می دهد و نکته می آموزاند

مرور یک وبلاگ رو داشتم که نویسنده به مطالعه کتاب و دیدن فیلم در کنار کار روزانه اش 

علاقمند بود و چقدر کتاب خوانده و نام بعضی هاشو نوشته بود، بعضی هاشو مرور کردم 

خلاصه ای خواندم، چنگی به دلم نزد

بیشتر بر اساس فرهنگ متعارف غربی و ادبیات فیلسوفان ممکن الخطای غربی که بارها 

پنبه شان را در رشته ی خودم اقتصاد زده ایم و می دانم که در روان شناسی و علوم اجتماعی 

هم چنین است، همان روش های ازمایشگاهی و ادبیات پژوهشی مبتنی بر تجربه و آزمایشگاه 

برای انسان و رفتارهای خاص او . 

با فرضیاتی که جای تامل و درنگ جدی دارند و  استفاده از روش بررسی جزئیات و فقط سفت کردن پیچ یک سیستم 

بدون اینکه به کلیت یک سیستم از بالا نگاه کنیم که اصلا این کل به کجا می رود و بر چی اساس و مبانی 

استوار هست. متاسفانه مبنای اصلی اومانیسم و انسان پرستی هست. 

داشتم فکر می کردم که جوان مملکت و اهل مطالعه ی ما با چی ادبیاتی رشد می کند  و چی تفکراتی 

به آنها در قالب فیلم و نوشته و رمان دیکته می شود 

اما از معارف قرآن و اهلبیت که اساس دانش و سعادت هست، به دلیل نبود روش و ابزار ارائه ی جذاب 

محروم می مانند و این قشنگ نیست 

خب بماند این قصه سر دراز دارد 

بذارین یک جریان رو براتون نقل کنم : برام جالب بود ، ضمن اینکه استفاده از تمثیلش قشنگه: 


مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر»
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند.
پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و .... اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم
یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو
پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد
مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم
مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»


خب تا اینجا ی قصه توقف 

به نظر شما این چی ربطی دارد؟ 

یک کم فکر بنمایید .... 

 اگر گفتین؟ 

حدسهاتونو بنویسن اگر زحمتی نیست که چی حدس زدین؟ 


خب حالا ادامه اش 

ادامه مطلب ...

سلام 

چند روز پیش یه سری رفتم توی بعضی وبلاگهای خوب 

چند تا سوغاتی پستی برای مون آوردم که جالب بودن 

آوردم که هم یادگار بمونه و هم نکته ی قشنگی اضافه گردد 

اولینش تقدیم نگاهتون: 

 

میگویند قانون است...

 

که زن بنشیند تا مرد نازش را بکشد..!

زن کم باشد تا مرد بماند....

میگویند مرد ها پررو میشوند از شنیدن دوستت دارم ...

من اما میگویم ....این قانون ها مفت هم نمی ارزد...

این ها یک مشت غرورهای ظریف است...

که بعضی ها چاشنی بی مهری اشان میکنند!

انقدر درگیر این این خزعبلات شده ایم

که هر چیزی غیر از این ها را رویا می پنداریم!

نه جانم صاف و ساده و صمیمی بودن رویا نیست !

حقیقتیست که ما قایم اش کرده ایم...

برای خاطر خیالات باطل خودمان ....

مرد و زن ندارد ... به نقطه ی ما که رسیدی

شور انگیز ترین باش...برای عاشقانه هایت

میان جمع رویش را ببوس...

میان مردم فریاد بزن دوستت دارم...

چه چیزی از این قشنگ تر؟....

و اگر کسی چشم غره ای رفت...

دعایش کن تا عاشق شود....

همین...


پ.ن: دوستی و دوست داشتن و ابراز دوست داشتن به طور مطلق برای مرد و زن در احادیث ما 

اشاره شده است 

این خیلی قشنگ هست که همیشه بینمون دوستی و صمیمت و فرزانگی حکم فرما باشه

همیشه آن سخنی به مردم بگوییم که انتظار داریم از دیگران بشنویم 

اگردیگران از این نکته یا غافلن یا جاهلن یا عمل نمی کنند ما با رفتار و عملمون 

قشنگی و لذت این کار را بهشون یاد بدهیم و یاد آوری کنیم. 

ممنون نگاه قشنگتون 

یاعلی 

شب قدر پر از تقدیر و لطافت ها

سلام 

عصر یک روز پر از باد و هواهای رنگارنگ و پروانه های عاشق 

پروانه هایی در حیاط 

پروانه هایی در باد 

پروانه هایی در کوچه 

و پروانه هایی در کنار درختان یک خانه 

و پروانه هایی که روی گل یار پروانگی می کنند 

بوی آبگوشت 

گوشت سردستی گرمی که سخت به خوردن و صرفش محتاجیم 

عطر یک آرامش و بچه هایی و نوجوان  و جوانهای نورانی روزه دار 

عطر یک سکوت و صدای احساس 

و سوسوی یک نگاه بر نقش بند یک خاطره 

گرمی یک یاد و تصویر یک چهره 

چهره ای تکیده در گذشت زمان و دوست داشتن ها 

انگشتانی بر کی بورد برای ثبت و گفتگوی همه ی چشم دیده ها

و دل دیده ها و دیده شنیده ها 

دخترکان هم با هم خوشند و هم حس حضور پدر  و مادر در کنار و آغوش هم 

دخترکانی یکی پر حرف و بی تعارف و برون گرا و پر از سوال 

و البته چند بار در روز افطار کننده و هر وقت گرسنه بود 

دستش برای افطار باز هست و این روزه چقدر قشنگ هست 

او در کنار بقیه روزه داران ، سحری هم نخورد روزه هست، 

صبح و ظهر و عصر افطار می کند. 

داشتم می گفتم که علی مولای عالمیان امشب شب رستگاری از شهادتش هست

چقدر قشنگ و عاشقانه و به موقع علی از میان آن همه بد و تعدادی خوب، به آسمان رفت

امشب از عظمت علی باید گفت و از عدل علی و از علم و سیاست و درایت و اقتصاد و حکومتش 

امشب از  تقدیر باید پر شد و در راه دوست پر پر 

امشب شب بیدار شدن حقیقی مان باشد و شب کنار رفتن پرده های نادانی و بی خبری 

امشب کاش مهدی این امت را زیارت کنم و سرسلامتی بدهم 

امشب کنار حرم یک معصومه، عصمت از گناه و ناپاکی نصیب مان گردد 

امشب پر از قدر لحظات گردیم و تقدیر بنشانیم که سال بعد شاگرد ممتاز و بهترین باشیم 

امشب سعادت و آرامش مسئلت کنیم که سخت بی قرار از پریشانی بادهای غرور و خودخواهی 

و غیر خدا دوستی اییم. 

امشب رزق ذکر طلب کنیم که الا بذکر الله تطمئن القلوب 

امشب شاهکاری بهترین آفریده شده را به اثبات برسانیم و خودی نشان دهیم 

که لایق و جمله جان و آن شویم که برایش آفریده شده ایم 

خواستن توانستن و رفتن و وصل و یکی شدن با معشوق و معبود را به تقدیر 

و به تصویر بکشیم 

امشب شاید تکرارمان نشود پس آخرین و قشنگ ترین نمازهایمان را در پرونده ثبت کنیم

امشب را دوست دارم و شاکرم با اعمالم که یکی از زیر سایه ی قرآن به سر گیران 

کویش و هزار صدا کننده ی نامهای بعضی اعظمش هستم. 

شاید نگفته باشم 

خوبست که بگویم 

امشب کاش همراه مولایم شهادت پر ثمر در راهش نصیبم شود یا در این چنین 

شبی مثل علی مولایم منم از درب شهادت به دیدار جانان بشتابم 

با رویی سپید و پرونده ای سفید تر و قلبی مالامال از عشق به محبوب و معبود 

و جان و تنی پاک و آسمانی 

اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی ( خطبه 215) 

خدایا جانم اول کرامتی باشد که از من می گیری. 

وقتی قرار است از این دنیا برویم و همه چیزمان گرفته شوند، 

جان اول چیزی باشد که گرفته می شود، قبل از آنکه سایر کرامتهایم 

مثل شرافت، عدالت، انسانیت، عطوفت، محبت، عزت، ابرو و شخصیت 

از من گرفته بشه. 

ممنون نگاه قشنگتون 

دعایتون می کنم در حد 

دعایم کنید که می دانم خوب و ناز و مهربونید 

ممنونم یاعلی 

برگی از رمضان

سلام 

عصر چهار شنبه و یک روز روزه داری و خبرها  و تفکرات و دیدگاههای قشنگ

از موسسه  و برنامه هاش راضیم هم علم افزایی هست و هم حس راهنما و استادی که 

می توانی نظری ارائه دهی و ثمره ی آن مقاله ای شسته رفته تر و عالی تر هست 

یکسری تغییر و تحولاتی از فرایند ارزیابی و سرگروهی و تعداد محققین اضافه شده است

که مشغولیت بیشتری را می طلبد 

به مادرم زنگ زد در حرم حضرت معصومه و حسابی مسرور از برنامه های قرآنی 

و شبستان نرجس خاتون و صدای ناز و مهربانش و التماس دعا از قلب مهربونش 

با هلن دکتر متخصص رسمی و نظام پزشکی دار و همزمان طبیب سنتی و اسلامی رفتیم 

خدا شفایش بدهد حرف از سودا و مراقبت غذایی و ورزش و پیاده روی و .. . بود 

تا باشد که با مصرف این گونه داروها چی شود؟ 

اسمشو زدیم اینترنت، کلی تحقیقات و طبابت داشت، البته به هر پزشکی نمی شود 

اعتماد کرد. 

کاش همه ی پزشکان کارنامه عملی و نظرات مراجعان و بیماران و ... را در سایت خودش داشته 

باشند که بتوانیم با آگاهی و انتخاب تصمیم بگیریم که جان و تن و سلامتی مان را به دستش بدهیم 

هر دارویی را مصرف نکنیم که بعد از مدتی عوارض دیگر داشته باشد و راه چاره ای نباشد. 

یک مستند بود که چرا در ایران پرونده ی پزشکی و تعداد عمل های انجام داده و درصد 

موفق بودن های آن در دست نیست، که شایسته ها تشویق شوند و بیشتر محل مراجعه باشند 

و سلامتی و جان مردم آزمایشگاه طبابت های اشتباه یا ناقص بعضی مثلا پزشکان قرار نگیرد. 

امروز به خواندن طب اسلامی و سنتی علاقه مند شدم، که اتفاقا خیلی هم مئونه ی خاصی نمی خواهد 

چرا یک حکیم ابن سینا نباشیم که نسبت به سلامتی مان بیشتر مراقب باشیم 

اما بحث شیرین روزه داری و پیاده روی  و بیان احساس ها و نظرات 

و عزیزانی که در زندگی قشنگم آرام بخش و عزیز   و مهربان تر شده اند از برکت ماه رمضان 

پدر جان عزیزم گزارش رسیده که در سفر تبلیغی اش حسابی مشغول و اتفاقا خانه باغ ی میزبان 

پر از میوه های متنوع زردآلو و انجیر و هلو و ... هست که حتما بی نصیب نیست از رزق مادی و معنوی اش

این روزها دم افطاری عجب انتظار برای افطاری می چسپد 

مخصوصا اینکه استاد راهنما گفت خیلی نمی خواهد که مباحث را طول بدهی 

کل رساله اگر در حد دویست صفحه باشد کفایت می کند، و انشاء الله بتوانم 

تا برج نه همه اش را جمع کنم. البته قبولی تافل هم باید بگیرم که انشائ الله می گیرم 

از اخوی خبر خاصی ندارم فقط می دانم که روزه داری در آلمان ساعاتش بیشتر است 

و چقدر ما از هم دوریم و هی دنیا که ارزش دوری هیچ نداری. 

تا چندین دقیقه قبل که پیاده روی با هلن نازنینم داشتم، می گفت: که استادش 

توصیه می کند، که خوب بخورید خوب بپوشید و خوب درس بخوانید و در حال زندگی کنید 

آینده خدا بزرگ است و چقدر این توصیه اش به دلم نشست 

اما باز گاهی دلمان رضا نمی دهد 

که یک کم به اینده فکر نکنیم 

البته بر اساس تعالیم اسلامی ، پس انداز برای آینده و مبادا را داشتن هم توصیه شده است 

اینکه سرمایه گذاری برای آینده داشته باشیم و اما حال هم نگذاریم سخت بگذرد 

اعتدال و قشنگی کارها و اهسته و پیوسته رفتن رهرو شرط باشد 

خب ممنون نگاهتون 

تا باشد که حضرت حق چی بخواهد بعد از تلاشهای انسانی ما 

هوای قشنگ چند نفره و عاشقانه در کوی و بزرن حکم فرماست 

و پروانه ها زیاد شده اند که قشنگ و رویایی هستند 

خب افطار  و التماس دعا 

امام زمان روزه ات قبول 

یاعلی 

برگی از رمضان

سلام 

عصر چهار شنبه و یک روز روزه داری و خبرها  و تفکرات و دیدگاههای قشنگ

از موسسه  و برنامه هاش راضیم هم علم افزایی هست و هم حس راهنما و استادی که 

می توانی نظری ارائه دهی و ثمره ی آن مقاله ای شسته رفته تر و عالی تر هست 

یکسری تغییر و تحولاتی از فرایند ارزیابی و سرگروهی و تعداد محققین اضافه شده است

که مشغولیت بیشتری را می طلبد 

به مادرم زنگ زد در حرم حضرت معصومه و حسابی مسرور از برنامه های قرآنی 

و شبستان نرجس خاتون و صدای ناز و مهربانش و التماس دعا از قلب مهربونش 

با هلن دکتر متخصص رسمی و نظام پزشکی دار و همزمان طبیب سنتی و اسلامی رفتیم 

خدا شفایش بدهد حرف از سودا و مراقبت غذایی و ورزش و پیاده روی و .. . بود 

تا باشد که با مصرف این گونه داروها چی شود؟ 

اسمشو زدیم اینترنت، کلی تحقیقات و طبابت داشت، البته به هر پزشکی نمی شود 

اعتماد کرد. 

کاش همه ی پزشکان کارنامه عملی و نظرات مراجعان و بیماران و ... را در سایت خودش داشته 

باشند که بتوانیم با آگاهی و انتخاب تصمیم بگیریم که جان و تن و سلامتی مان را به دستش بدهیم 

هر دارویی را مصرف نکنیم که بعد از مدتی عوارض دیگر داشته باشد و راه چاره ای نباشد. 

یک مستند بود که چرا در ایران پرونده ی پزشکی و تعداد عمل های انجام داده و درصد 

موفق بودن های آن در دست نیست، که شایسته ها تشویق شوند و بیشتر محل مراجعه باشند 

و سلامتی و جان مردم آزمایشگاه طبابت های اشتباه یا ناقص بعضی مثلا پزشکان قرار نگیرد. 

امروز به خواندن طب اسلامی و سنتی علاقه مند شدم، که اتفاقا خیلی هم مئونه ی خاصی نمی خواهد 

چرا یک حکیم ابن سینا نباشیم که نسبت به سلامتی مان بیشتر مراقب باشیم 

اما بحث شیرین روزه داری و پیاده روی  و بیان احساس ها و نظرات 

و عزیزانی که در زندگی قشنگم آرام بخش و عزیز   و مهربان تر شده اند از برکت ماه رمضان 

پدر جان عزیزم گزارش رسیده که در سفر تبلیغی اش حسابی مشغول و اتفاقا خانه باغ ی میزبان 

پر از میوه های متنوع زردآلو و انجیر و هلو و ... هست که حتما بی نصیب نیست از رزق مادی و معنوی اش

این روزها دم افطاری عجب انتظار برای افطاری می چسپد 

مخصوصا اینکه استاد راهنما گفت خیلی نمی خواهد که مباحث را طول بدهی 

کل رساله اگر در حد دویست صفحه باشد کفایت می کند، و انشاء الله بتوانم 

تا برج نه همه اش را جمع کنم. البته قبولی تافل هم باید بگیرم که انشائ الله می گیرم 

از اخوی خبر خاصی ندارم فقط می دانم که روزه داری در آلمان ساعاتش بیشتر است 

و چقدر ما از هم دوریم و هی دنیا که ارزش دوری هیچ نداری. 

تا چندین دقیقه قبل که پیاده روی با هلن نازنینم داشتم، می گفت: که استادش 

توصیه می کند، که خوب بخورید خوب بپوشید و خوب درس بخوانید و در حال زندگی کنید 

آینده خدا بزرگ است و چقدر این توصیه اش به دلم نشست 

اما باز گاهی دلمان رضا نمی دهد 

که یک کم به اینده فکر نکنیم 

البته بر اساس تعالیم اسلامی ، پس انداز برای آینده و مبادا را داشتن هم توصیه شده است 

اینکه سرمایه گذاری برای آینده داشته باشیم و اما حال هم نگذاریم سخت بگذرد 

اعتدال و قشنگی کارها و اهسته و پیوسته رفتن رهرو شرط باشد 

خب ممنون نگاهتون 

تا باشد که حضرت حق چی بخواهد بعد از تلاشهای انسانی ما 

هوای قشنگ چند نفره و عاشقانه در کوی و بزرن حکم فرماست 

و پروانه ها زیاد شده اند که قشنگ و رویایی هستند 

خب افطار  و التماس دعا 

امام زمان روزه ات قبول 

یاعلی