سلام
زندگی می گذرد با تمام خوشیها و آرزوها و امید ها و قشنگی ها و تپش هایش
امروز روز کاری و روز تلاش و حسابی گرم و جیلق گرمی و گرما و سوزندگی
به کولر پناه آوردم و چقدر دلم به حال کارگران بیچاره ای که مجبورن کار کنند و نان
حلالی را آنهم با این همه گرانی و سختی سر سفره ی عیالاتشان ببرن
می خواستم سالن برم ولی به دلیل گرمی و کمی پیاده روی های این ور و اون ور
منصرف شده ام
از کارهای موسسه کلی عقب هستم البته قرار شده در ساعت کاری شان برایشان ارزیابی کنم
پدر هنوز تشریف نیاورده است و مادر قشنگم کلی دیشب صحبت و صحبت کردیم
دوست دارم بنویسم ولی دوست دارم یک قیلوله ی کوتاه بزنم کمی شارژ بشم
هلن هم این روزها امتحان داره و مشغول علم و معرفت و نورانیت
ممنون نگاهتان
و متاسف از این که نظری نیست که حداقل دلگرم باشم که بنویسم
دیگر اینکه کارهای انجام نشده ی زیادی دارم و آینده ای که قشنگی ها و نگرانی های
خودشو داره، خدا عاقبت همه مون را ختم به خیر کند
یاعلی و مستدام باشید
برای دلتون بنویسید
سلام
سلام
چشم الان شروع می کنم
ممنون که گفتین . نگاه قشنگ به زندگی