خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

آرامش و فرمولش

سلام و ممنون از نگاه گرمتون و قلبهای مهربونتون 

روز سه شنبه را در حالی آغاز می کنم که سحرش خدا بازم توفیقم داد 

که در نجوای عاشقانه ای سیصد بار العفو و هفتاد بار استغفار و چهل بار اللهم اغفر للمومنین و المومنات 

و هفت بار هذا مقام عائذ من النار و کمی هم دعا مخصوصا دعا برای سلامتی مولایم بنمایم. 

اره گفتم که هم یادگار بمانه و گاهی بعضی گفتن ها ریا نیست، حدیث و نقل کردن نعمتی هست 

که در سحر ناب بندگی اش با عشق و خلوتمون برده ایم. 

شما هم غبطه میل بفرمایید و بزنید زیر ......... خواب  و بیایی که چی کیفی دارد 

وقتی همه ی چشمهای حریص دنیا پرستان و غافلان خوابیده و بسته است 

تو داری با معشوق اونم بهترین و قشنگترین و عالی ترین معشوق راز و نیاز 

و عشق بازی می کنی. 

خدایا شکرت و از صمیم دل و جان و ضمیرم و با تمام وجودم 

می گویم خدایا دوستت دارم و ممنونم که سلامتی و توفیق دادی که بیام پیشت 

در آغوشت نصف شب آرام گیرم 

خدا ممنونم که مرا با خودت همنشین و همدم می کنی و به خلق بی خودت 

واگذار نمی کنی، که اونا را خودت اونایی که قابل هدایت هست 

از می ناب مستی حضورت بنوشانی 

امشب ساعت هشت و نیم می خوام برم با پدر گرامی به مسجد امام حسن عسکری علیه السلام 

برای اعتکاف و همنشینی و میهمانی که آرزومندم قسمت همه تون بشه 

یکی از عزیزان گفته بود تو قسمت نظرات که آرامش گوهر نایابی هست  و خوش به حالتون که دارید. 

هم تشکر می کنم که گمان خوب و قشنگی دارید و هم یه توضیح کوچولو بدم که این 

آرامش بدست آوردنیه به شرطی که فرمولش و قانونش را رعایت کنیم. 

ببین عزیز دل برادر  

همین نماز شبی که میگیم چهل مومن مخصوصا از اطرافیان را هر شب در دل شب 

با اخلاص و آرزوی خوب براش دعا کن و طلب بخشایش از درگاه حق براش داشته باشیم 

این یک اصل برتر روانشناسی و مثبت بینی را در ذهن و جانمان تزریق می کنه که در 

برخورد با آنان بدون هیچ توقعی از برآورده شدن خوبی تون ، ( چون به خاطر اطاعت خدا و تقرب به خدا ) 

آنها را داوطلبانه دعا کرده اید، یک حس مثبت و خوش آیندی بهمون میده که 

هم صلاحشون را بخواهیم و هم حس خوبی از بودن باهاشون داشته باشیم 

و این مقدمه میشه و یک عامل خیلی قوی میشه که رفتار مثبت و نیک ما 

بازخورد مثبتش به خودمون برگرده و با اراده ی خدا و تدبیر الهی و عمل به دستور و یاد خدا، 

قلبمون آرام بگیرد. 

یا همین حدیثی که بارها براتون عرض کرده ام که: وقتی دو نفر به هم می رسند 

آن کسی پیش خدا محبوب تر است ( جایزه و انگیزش برای خوب بودن) که طرف مقابل را بیشتر دوست 

داشته باشه، این فرمول اگر عمل بشه ، خیلی آرامش آوره. 

وقتی طرف مقابل را بیشتر دوست داشتی از آن مقداری که شما رو دوست داره، 

طبعا کاری می کنید که خوش آیندش باشه، چون دوستش دارید، بی ادبی و بی احترامی 

نمی کنی و بهش انرژی مثبتی تزریق می کنی که باز به خودت بر می گردد. 

بر اساس قانون بقای ثبات ماده و انرژی فیزیک که یادش بخیر ، این انرژی خوب از بین نمی رود،

 از قلبی به قلب دیگر منتقل میشه. 

بر اساس قانون فیزیک انیشتین که ای ام سی دو بود، این انرژی قابل تبیین و اثبات هست 

که ما تولیدش کرده ایم ، چون خودمان از برکت روح خدایی که در وجودمون هست، 

جنبه ی آفریدن و خالق بودن پروردگار در آفرینش محدود خوبیها و انرژی مثبت ها را داریم 

و این است که از لحاظ انرژی بخشی و تولید انرژی مثبت با قلب پر از محبت مون 

یک مولد و ثروتمند آرامشی هستیم. که ارامش را برای خودمون و 

عزیزانمون تولید می کنیم. 

این مگر جز این است که کل دنیای اقتصاد سرمایه داری و زورمندان ظالم عالم 

به دنبال آن آرامشه هست، که ما با فرمول الهی و عمل به بهترین نسخه ی 

شفا بخش و آرامش بخش، به دستش آورده ایم. 

و اینجاست که باید بگویم 

یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم 

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم. 


تا باشد که با یار و یار و یار قشنگ و در خانه مان که خدای قلبها 


همیشه آرامش و سیراب عشق و معنویت و لذت و شور و شرار 

و باز هم آرامش باشیم...... و باشید . 

تا سه روز فرصت دارید که نظرات قشنگتون را داشته باشم 

عاشق و آرام بخش و دوست دارنده و پر از شو ر و انرژی مثبت و خدایی 

باشیم و باشید..... همه ی شما و خوبان و عزیزان عزیزم 

یاعلی 




التماس اطمینان و آرامش

سلام 

این روزها طراوت بهاری است با اینکه کمی سوز زمستان قلقلکمان می دهد 

اما خب سخت به دل تکانی محتاجیم 

خواب دیدنهایمان هم عالمی دارد 

جور و واجور 

انگار برای خودش یک زندگی جداگانه است 

صبح که بر می خیزیم به بعضی هاش می اندیشیم که کاش میشد 

و بعضی هاشو هم میگیم خوب شد که خواب بود 

خواب ، برادر مرگ 

خواب و دلیل اسایش 

خواب و دنیا و قانون هایش 

دوست دارم این توکلم و این ایمانم به منبع آرامش آنقدر قوی شود 

که وقتی هر ناخوشایندی حتی چند برابری قیمت ها را می شنوم 

مثل حالت شوخیم و پاسخ های معکوسم ، بگویم فدای سرت ، خوب شد که بدتر نشد. 

یا اگر هلنم گزارش می دهد که فلان جنس چندین برابر شده، با لبخند روبنایی می گم 

اا إ إ چی ارزون ، خیلی خوبه . خوبه که ده برابر نشده و این طوری به قول هلن شدت ضربه را 

می توان گرفت و البته هنوز واژه هایی اختراع نشده که بیان اون حالت تزلزلک توکل و تسرسر 

استرسک های کوچک و .... مون را توصیف کند. 

اما خب چیزهای قشنگتری برای خوشحالی داریم، مثل سلامتی، امنیت، ایمان ، خداوند بزرگ که همیشه 

یار و یاورمان، دقیق در دقیقه ی نود و قشنگ سورپرایزمون کرده است. 

از جان و دل برایتتون بگویم : 

ما اگر بنده های خوبی باشیم اون جل و علا   خدایی اش را بلد است. 

فقط کافیه موج دلمون را با نوایش تنظیم کنیم. 

یکی از دوستان والا مقام سخت به استخاره ایمان آورده، علتش را ازش پرسیدم 

که بالاخره دلیل قانع کننده ات چیه برای این همه اعتماد به استخاره: گفت: 

دلیل خاصی ندارد این طوری نتیجه گرفته ام و تکیه دلم شده است. 

باحال بود برام 

با اینکه به خیلی کارهای خانوادگیش اما و اشکال دارم، ولی خیلی 

چیزاشو هم قبول دارم، مثل ریشه یابی های خدایی در اسباب و علل 

بعضی کارهای روزمره و اتفاقات خاص زندگی. 

دیگه که بگویم 

دیروز کارت اعتکاف را با پدر گرامی گرفتم یعنی کارت هر دومون را گرفتم 

ذوق خلوت دارم 

گاهی پر از فریادم 

و قشنگ می نالم و البته جان و دلم نفرین می کند 

کسانی رو که خواسته یا ناخواسته دلم را می شکنند 

مثل همین الدنگی که هفت ماه هست با دروغهایش 

حرمت قول و مردانگی را به فنا داده است. 

نمی دانم شاید شاید شاید حق داشته باشد 

باز هم به خاطر خدا صبر می کنم. 

شکوهمند باشید 

و عاقبت بخیر 

دوست دارم در این سه روز اعتکاف فقط بگم خدا 

و التماسش کنم که بگذرد و بگذارد قشنگترین یادش را در دل و جانم 

التماسش می کنم که خودش برایم آنچه خوبترین هست رقم بزند 

اللهم وفقنا لما تحب و ترضاه ... 

وای  چقدر ممنون خدایی اش هستم 

راستی میگم: حضرت ابراهیم با اون مقام اولی العظمی اش ، زنده شدن مرده گان  

را می خواست برا روز قیامت ببینمت، ( یعنی ایمانش کامل نبودی؟؟ آیا ) 

اونوقت ما با این ایمان نصف و نیمه مون، خداییش زیاد نیست که 

قلبمون به غیب هایش مالامال باشد؟؟؟ ( ببخشید تشکیک می کنم) 

و خدا وقتی پرسید برا چی می خوای ببینی، 

ابراهیم جواب داد: لیطمئن قلبی. 

و خدا هم ازمایشگاه چشمی براش مهیا کرد و 

پرنده های بیچاره را خورد و خمیر و سرکوه و .. . آموزش و پرورش 

و اطمینان حاصل شد به سلامتی 

حالا ما هم خب دل داریم می خواهیم این اطمینان را که خیلی خیلی 

به مراتب کم داریم نسبت به آن پیامبر والا مقام . 


حالا مام می خواهیم 

این اطمینان و آرامش بالاترین  جایزه و بالاترین و ارزشمندترین 

خواسته ی ما می تونه باشه . 

البته بعضی خوش ذوقا می گفتن: از خدا خودشو بخواهین. 

چیییییی جاااااااااالب ( با آهنگ خاص حدیث) 

دیگه همیانا 

ممنون نگاهتون 

اگر چه سرتون مشغول خانه تکانی هست و شلوغه 

خب وقتی اعتکافم ونیستم برام نظر بذارید 

یا علی مدد 

شربت شهادت گوارایتان باد



آه دم

سلام 

و چقدر  مرگ و رفتن به ما نزدیک هست و  ما مشغول بر سر عروسکهای اسباب بازی روزگار 

امروز روز دفن یکی از سادات بزرگوار که جوان و میان سال بود، هست. چهار روز پیش با وانتی تصادف کرده 

وانتی فرار کرده و بعد از چهار روز در کما، دیروز صبح جان به جان آفرین و تمام . به همین راحتی 

سیدی باهوش و باحال و خانم بیچاره اش و چند فرزند یتیم. 

می خواستم بگیم که همه مون آه دمیم 

آه مان بالا بیاید و پایین نرود ، خلاصیم 

به همین راحتی و با کلی ناراحتی و برای بعضی ها با کلی خوشحالی و سعادتمندی 

ببخشید صبح را با خبر ناخوشایند آغاز کردم 

می خوام بگم که ان الانسان فی کبد 

انسان در سختی و همراه مرگ افریده شده است 

توقع همه چیز گل و بلبل همان لیوان دنیا را سرچپه و سرو ته  گرفتن است 

که نه در دارد و تهش هم سوراخ می شود. 

دیشب زیارت چشمان مادر بودیم 

و دو دختر داداش  خیر سرش آلمان رفته و بازی و دنبال بازی تو خونه ی بزرگ آقا بزرگ 

و چت تصویری با کربلایی داداش و دنیاهای ما و  اون طرفیها و تنهایی ها و آزادی ها و بی خدایی ها 

و بالاخره ساختن روح و آدم شدن و انسان زندگی کردن و رفتن 

سر راهی آمدن به اینجا ، عنوان به ضرب 13 گلوله در کربلا را خواندم 

که نویسنده ی شهیر عراقی را دو موتور سوار شهیدش کردن

اینم از جنایات جلادان صهیونیزم و بدترین موجودات 


خدایشان رحمت کناد 

عاقبت بخیر و رو سفید همیشگی باشیم 

یاعلی 

می بوسم و با ارادت و عشق 

و سپاس از حضور گرم و نگاه قشنگتون

بدرود 

آرزو به دل

سلام 

شام آدینه و این سال هم خیلی زود گذشت مثل سالهای قبل 

و این جمعه هم گذشت و منتظر جمعه ای دیگر، روزی دیگر و انگار فکر می کنیم و مطمئنیم که تا ابد زنده ایم........ 

در حالیکه ناگهان از راه می رسد و یک بار هم بیشتر نیست مگر اینکه بریم کما و یکم فرصت داشته باشیم 

مثل استاد کاراته مون که 25 روز تو کما بود و کلی برای خودش گشت و گذار و عشق و زیارت و بالاخره رفت ... 

فقط گاهی عکسهای دو نفره و کیوکوشینی که چقدر 180 درجه می خواستم باز کنیم و سن سی ری کردیم. 

و کمر بندهای رنگ و ارنگ ... و چقدر عرق می ریختیم در مبارزه و مشتهای آهنین به گمان خودمان 

و این روزها چقدر آرزو به دل خواندن نمازی هستم که در آن حداکثر حضور قلب باشد 

تا شاید مشمول حدیثی باشم که اگر حتی یک نماز با حضور قلب و اینکه بداند چی می گوید و در مقابل 

کی سخن می گوید، بعد از نماز انگار تازه از مادر متولد شده ای و گناهی نداری.. 

چقدر دلم می خواهد که این نماز را بتونم بخوانم 

باز هم امسال اعتکاف طلبیده شدم به بارگاه عشقم و سرای دوست 

ببینم امسال چی می کند این بازیکن ، آیا گل به خودی می زند یا دروازه های 

رقبا و هزار خوانهای دنیا را می تواند یه چند تایی فتح کند. 

می روم که کمی التماس اشک داشته باشم از این چشمانی که 

گاهی خیلی بهش خوش می گذرد ( البته انشائ الله حلالش ) 

مسجد امام حسن عسکری ، سه راه بازار قم، کنار مضجع شریف خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها 

که بارها قسمش داده ام که اگر چه همسایه ی بدی هستیم، اما تو کریمه ی اهلبیتی 

تا باشد که چی قبول افتد 

این روزها پر از تفکر و صبر و انتظارم ... برای همه چیز 

این روزها بوی بهار و عطر رجب سال جدید را معطر کرده است. 

خدایا شکرت که این همه نعمت و شوکت و آبرو و سلامتی و عزیزان عزیزی بخشیده ای 

خدا یا شکرت که در اوج نیازمندی به عنایتت ، با گنج قناعت به مادیات، عطشان معنویت 

و به دنبال لقاء و وصال و جوار حضرت دوستیم.... 

و چقدر دل شکسته در بازار کویت خریدار دارد 

و چقدر نگاه قشنگ و لبخند زیبا بر خوبی و خوبان درگاهت، قشنگ و قیمتی است. 

آرزومند آروزهایتان 

و ممنون و سپاس گذار آرامشی که به این دل با خواندنتان می بخشید. 

دیگه  خوبتر می دانم که درخواست نظر ننمایم که می دانم وقتتان گرانبهاست 

لبخند قشنگتون وصل به چشمان نگار و مرام و خوبترین روزگاران 

یا حق و یاعلی 


آرامش و ستایش

سلام 

صبح آدینه تون آسمانی و پر از آرامش 

یه عکس نوشته تو پروفایلم تو تل هست که خیلی قشنگ بوده و هست 

اونم اینه که: 

هر کس که برایت آرامش بیاورد مستحق ستایش است. 

عمق این جمله خیلی زیباست 

کاش بتونیم تو عمقش بریم  

این طوری بر اساس نظریه تشکیکی و مراتبی بودن وجود ملاصدرا ، هر کسی هر قدر آرامش بیاورد ، همان قدر مستحق آرامش هست. 

و مسلما خدا از همه بیشتر آرامش می آورد 

بعد از حضرت دوست هر یک از بندگان خوبش که دوستت داره، قطعا بیشتر به مراتب و درجه ای برایت آرامش بیاورد ، 

ستایش و احترام  و سپاس تقدیمش باد 

می ستایمتان خوبان روزگار 

و ستایش ناب تقدیم محضرتان به آن مراتبی که آرامشی از جنس ارامش خداوندی ارزانی مون دارید. 

ممنون نگاهتون و ممنون دعاهای خوبتون که همه ش آرامش بخش هستن. 

در اوان سال جدید هم پیشاپیش تبریک تقدیم به قول هندیها، کرداهه 

هم اینکه آرامش ناب برایتان و عاقبتی تاپ برای همه مون آرزومندیم 

سال فرج مولایمان و آرام بخش دلهایمان باشد انشاء الله 

ممنون و سپاس 

یاعلی 

پست جدید مقوول ( قول داده شده)

سلام 

صبح است و صدای جیک جیک گنجشک های سرمست از هوا و ترنم بهاری به گوش می رسد 

در اتاق قشنگ و رویایی و پر از خاطراتم نشسته ام 

این جا مامن خاطرات قشنگ و بهترین لحظات عمرم هست در بهترین محله ی قم و در بهترین نما و فضای هم کف مشرف به حیاط 

مثل همیشه آمدم با خدا با عشق و برای آرامش و با آرامش 

دوستان و عزیزان نکات قشنگی در مورد پست قبلی اشاره فرمودن، قول دادم که در مورد نکاتشون که فوق العاده ارزنده 

و متین هستن، توضیحاتی عرض کنم که دیالوگی باشه بر مشارکت افکار و احساس 

گفتم بازی یا بودن آنچه واقعا نیست هنر هست، این را از حدیثی گرفته ام که فرموده: شادی مومن در چهره اش و غمش در درونش هست 

یا حدیث دیگر که فرموده: مرد وقتی به منزل می آید غمها و مشکلاتش را پشت درب خانه می گذارد و با روی باز و گشاده وارد خانه و کاشانه می شود. 

این دو رو مبنا قرار میدم که همیشه شادی نما باشم برای عزیزانی که یک لحظه هم دوست ندارم غمی و نگرانی و استرسی در چهره و قلبشان ببینم 

حالا بعضی دوستان اگر این را یک جور ، ناجور می دانند می تونن دلایلشون را بفرماین. 

و البته می دانم که خانمها از حقیقت و واقعیت و هر کسی از واقعی بودن خوششون می آید، مخصوصا خانم و همسر که واقعا می خواهند 

احساس و لذت و اقعی بودن از همدیگر را درک کنند 

و این خیلی مهم هست که واقعا و منطقا از هر چیز واقعیش خوش آمدم می آید و مطلوبمان هست........ 

و خانماها روی این مسئله هم بسیار حساس هستن که این لبخند واقعا از ته دل هست یا این رفتار واقعا واقعی هست، و حق هم دارن 

چون اونها بر اساس احساس و عاطفه ی خدادادی که در وجودشان نهفته است ، احساس وظیفه و آرامش واقعی و لذت واقعی را وقتی می برند که احساس کنند که طرف مقابل مخصوصا همسر و همدم و محرمشون، احساس واقعی لذت و دوستی را داشته باشن. 

این خیلی قشنگ هست و البته در این زمینه منظورم نبوده و نیست، چون همسر و همدم به عنوان یک فرشته و حوری باهوش و منطقی و با دوستی واقعی و ناب ، همیشه در جستجوی نشاندن حس واقعی لذت و شادابی و خوش آیندی واقعی بر لبان همسر و محبوب و معشوقش هست. 

اما یک نکته ی ظریف رو که باید ضمن اقرار به داشتن احساس و لبخند و ابراز واقعی احساس و خوشایندی، بدون هیچ بازیگری و بازی سازی، اشاره کنم اینکه: همسر یا خانم های فرشته خوی،  ضمن اینکه احساس واقعی می خواهند، همزمان هم مشتاق هستن که نقص و کمبود کارشان را برای بهتر شدن رابطه و رضایت مندی های بعدی و استمرار این رضایت مندی، صمیمانه و محرمانه و در حضور فقط خودشان و با صداقت باهاشان در میان بگذاری. 

چون این طوری من فکر می کنم که بیشتر قانع می شوند که کارشان برای لذت رسانی و خوش آیندی و محبوب بودن و محبوب ماندن، دوام دار تر و ارزنده و ماندگار تر و شیرین تر می شوند. 

چون آنها همواره دوست دارن که بی نظیر و آخرین و بهترین فرشته ی لذت رسان و آرام بخش دوران باشن. و این خیلی مهم هست که همیشه جایگاه اصلی و واقعی خودشان را در قلب همسر و محبوب و معشوقشان از دست ندهند. 

نمی دانم چقدر تونستم منظورم را توضیح بدم و تفکیک کنم بین بازی و دلبری  برای بعضی عزیزانمان مثل کودکان و بزرگسالانمان و بین عزیزان باهوش همسرانی که همه چیز را واقعی می خواهند و حق دارن که همه چیز برایشان واقعی باشن. 

و چقدر این رابطه ی واقعی و بدون هیچ تأتر و بیان بعضی کمی ناخوشایندی ها برای آنها شیرین هست، چون می دانند که با رفع آن ناخوشایندی در رفتار و گفتار، روابط عاشقانه قوی تر و پایدارتر و عمیق تر می گردد. 

موقع اذان هست و ممنون نگاه تون 

زهی روزگار و غفلت و تنبلی های بر کارهای نیک مان 

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 

یاعلی 

گاهی بازی و باختن ، هنر و بردن است

سلام 

و صبح بخیر 

خدا رو شکر و ممنون خداوند نازنینم که چقدر مهربان و بزرگ و زیباست 

و چه نعمت های پر از عشق و محبت و لطافت بهمون بخشیده 

دیروز با حسنای 5 ساله که خودش میگه 6 سالمه و بزرگ شده ام ، تو حیات فوتبال بازی می کردیم. 

چقدر باختن به دخترا و بعضی ها قشنگ و شیرینه 

توپ را جلوی شوتش با مهارتی که نفهمد از قصدی بوده، قرار می دادم که گل بزند 

و گاهی که گل نمی شد  خیلی هم صادق و راستگو و با انصاف هست ، توپی که از روی تیرک 

دروازه رد می شد را گل قبول نمی کرد. 

دوست داشت خودش و قشنگ از وسط گل رد بشه 

و چقدر ذوق می کرد که وقتی با بازی من گلش به ثمر می رسید. 

دو تا کلمه یا جمله ی کلیدی برای خودم و شما بگم: 

برای بعضی ها باختن ، عین برد و لذت و لطافت ناب هست 

بعضی وقتا باید بازی گر خوبی باشی که لذت را به قلب و جان آن مهربان و عزیزت منتقل کنی. 

و دنیامون چقدر قشنگتر می شود که برای بعضی ها قشنگ بازی کنیم گرچه آن حالمان واقعی نباشد. 

مثل بازی برای حسنای نازنین شیرین زبونم و بازی برای پدر و مادر که چقدر .... برامون عزیزن. 

شاید این نگاه مخصوصا بازی برای آدم بزرگا مثل پدر و مادر جالب نباشه ، یا اخلاقی نباشه 

ولی من مطمئنم که آنها قشنگ ما را از خودمون بهتر می شناسند اما دوست دارن که خوشحالی و شادی مان را ببنید و این جاست 

که هنرمندی ما را می رساند که قشنگ بازی کنیم که چقدر شاد و شادمان هستیم. 

فرض مثال میگم عزیزم برام حرف درنیارین که شاد نیستم. در مثال هم مناقشه نیست. 

و اینکه همیشه شادی بخششون باشیم قشنگه 

اصلا حدیث داریم که شادی مومن در چهره اش و غمش در دلش هست... 

کاش همیشه شادی بخش باشیم 

و این توصیه من به خودم هست 

که وقتی می شود : شادی بخش باشیم و شاد باشیم ...... چرا لحظه هامون را برای غیر آن 

صرف و سرمایه گذاری مسرفانه کنیم. 

در وقتمون اسرافه وقتی که این سرمایه ارزشمند را در راه غیر شادی و شادی بخشی 

و خدایی نگاه کردن و قشنگ و ناز و ناب نگاه کردن صرف نکنیم.. 

ممممممممممنون 

نگاهتون 

گاهی باختن و بازی خودش برد و هنر است...... خوشکلای شیرین گفتار 

دعا کنید برای بعضی ها و گاهی ببازیم و بازی کنیم که عزیزمون باور کند که خودش گل زده است 

و خودش بهترین هست.... و البته واقعی و صادقانه بگویم که عزیزان من واقعا بهترین و ناز و نابترین 

و بینظیرترین و هر چی خوبی و طراوت و لطف و محبت و مرام هست، هستند....... و 

ممنون و سپاس ابدی بر وجودشان و جودشان و سرود و طراوتشان 

یاعلی 

پارک کودک

سلام 

امروز و دیشب با دخترا رفتیم پارک کودک 

پارکی جالب و منحصر به فرد که زمین ماسه ای خاکی برای بچه ها و امکانات جور و واجور داره 

و البته چون در منطقه مرفه نشین هست هم خلوت هست و هم امنیت جالبی داره و از نابهنجاری ها خبری نیست..... البته ما خوشبختانه 

ندیده ایم. 

به دخترای نازنین من  و داداش حسابی خوش گذشت 

و یک لحظه آرام و قرار نداشتند 

دختران حسابی نازن و از دیدن یک گل کوچولوی ریزه میزه هم کلی ذوق و احساس در می کنن 

خیلی باهاشون خوش می گذره و پسرها ریتم و اخلاق خاص خودشون رو دارن 

پیش مادر نازنینم نرفتم 

و دعای ندبه را  به دلیل بعضی مسائل توفیق برگزاری نداشتیم 

از جمله به دلیل اینکه ساعت سه سحر دعای پر فیض کمیل خواندیم

در مسجد المصطفی در خیابان بقیه الله و کلی حال و معنویت با جوانان ناب و ناز که آن لحظه

 البته با شور و ذوق آنجا در آن تاریکی و نورانیت ماه و قشنگ سحری حاضر بودند. 

شکوه قامت جان می شود غبار تنم 

دیگه اینکه خوشحالم و خوشبخت و انشاء الله که بتوانیم خوبترین و قشنگ ترین پیش محبوب و خدای خوبان باشیم 

سیرتی زیبا  و قلبی مهربان و آنچه زیبایی هست را داشته باشیم 

ممنون نگاهتون 

دلم  نمیاد این پست رو هم رمز بزارم اگر چه نظری از عزیزان عزیزم نداشته ام. 

راستی دیشب یه رستوانک مشتی با دخملا داشتیم که حسابی خاطره آفرین و ماندگار بود ... با پیتزای آقاجون 

جان و جانان و نگاه قشنگ شما را می بوسم 

و لبخند زیباست و عشق پر از قشنگی و زیبایی هست 

آرزو مند بهترین ها برایتان 

یاعلی 

:: آدمی مرکب از       آآه  و دمی هست... اگر آه باشد و دمی نباشد... فقط  آه می ماند و گذر از پل به جهان آخرت 


کاش باز هم  مثل کودکان ، دنیای پر از صفا و صداقت و صمیمت داشته باشیم 

و کودکی دوران قشنگ بازی و شادی و طراوت است 

با کودکان کودک باشیم و تحسین شان را بر انگیزیم... 

به پارک کودک باز هم برویم... 

دیشب آخرای شب پارک خلوت بود و حسابی کودکی کردیم با دخملا .... البته یک دختر بزرگ جمع مون کمی یخ کرده بود.. 

تا طولانی نشده بدرود و خدانگهدارمان 


شادی در کشتزار قلب دیگران

سلام بر خودم که تنهایم و برای خودم می نویسم 

و اگر چه تنهایی سخت است ولی خب خوبان و عزیزان کارهای مهمتر دارن و خدا یاور جانشان 

امروز را با آرزوهای قشنگ شروع می کنم 

و می خوام از پست بعدی برای نوشته های ناقابل خود رمز بذارم این طوری سنگین تره ، چون کسی حتی یه نفر ناقابل هم 

زحمت نظر و گلواژه های مهربانی نداره. 

پس برای خودم هست و تنها کسی که رمز خواست بهش تقدیم می کنم 

شکوه آرامش نابم 

چی بگویم که شاکر نعمت های خوبش هستم 

و نکات ارزنده و صحنه های بی نظیری از معرفت  و آرزو و آینده و خوبی و آرامش دارم 

این روزها برنامه عصر جدید را گاهی نگاه می کنم، جالب است 

استعدادهای نوآورانه ای که از هر کوی و برزن اعلام حضور می کند. 

یکی اش قشنگ بود که اگر زاویه ی دیدمان را از زندگی و مشکلات و شادی ها تغییر دهیم 

قاب زندگی مان تغییر نخواهد کرد. که البته به گفته ی حامدم از برنامه ی خارجی تقلید و کوپی برداری شده بود. 

به هر حال برایم جالب بود. 

و اینکه هر کسی دنبال استعدادش باش و گاهی نیاز مادر ابتکار هست.. مادر خلاقیت و نوآوری و اختراع است. 

از قشنگی های هر چیزی که بگویم اینکه ، قشنگ دیدن آرامش بخش است 

و بذر شادی در کشتزار قلب دیگران کاشتن، خودش یک تکثیر شادی دو طرفه هست 

و این خیلی زیباست که شادی بکاریم و شادابی و شادمانه ی بیشتر درو کنیم. 

ممنون نگاهتون . گرچه ...... 

بعد از این برای خودم هست.... و رمز دار خواهد شد. به فضل الهی 

یاحق و یاعلی 

فقط بدرود 

سنت های اجتماعی

 سلام

یکی از  مقوله هایی که قرآن و اسلام روی آن بسیار تاکید کرده است، بحث سنت های اجتماعی هست. سنت یعنی اصل تغییر ناپذیر الهی که قانون رفتارها و عکس العملهای خدایی  و طبیعت تکوینی خدا در قبال رفتار  و سرنوشت ما وضع کرده است و اصول فراگیر و همه گیر خدایی می باشد.

دیده ام که می گویم و شنیده ام که می گویم در بسیار از احادیث بهترین آدما که خدا با سنت هایش با ما رفتار می کند.

یکی از سنت های الهی سنت با صابران بودن خداوند است. و یکی از سنت های الهی و سفارش های معنوی خداوند خوب بودن و محسن بودن ادماست که خدا با نیکوکاران هست.

دوست دارم این دو اصل و توصیه و نما را در زندگی ام همواره داشته باشم. چون خوشبختانه ذاتم و خوی و رفتار و شاکله ی وجودی ام تا جایی که خودم را امتحان کرده ام، بر این اساس شکل گرفته است، چون اول انتخابم این بوده است که صبر کنم و خوبی و نفع یک کار  و احسان یک کار را بسنجم و به سمت عملی کردنش گام بردارم.

و خدا را شاکرم که بر اساس نعمت پاک فطری ام از ظلم و حق خوردن و از اینکه بخواهم دلی را برنجانم، گریزانم و عمیقا متاسف می شوم که دلی ازم رنجیده شود و عمیقا متاسف می شوم که حقی ولو اندک ( البته اول اون حق برام ثابت بشه ) از کسی ضایع کنم.

خدای را شاکرم که تا الان غریق نعمت های مادی و معنوی و سلامتی و اخلاقی که سعی کرده ام به اخلاق انبیاء و ائمه نزدیک باشه و سعی کرده ام که رضایت حق را داشته باشم.

امروز هم که دارم برای دلم و برای بعضی از عزیزان خواننده ام می نویسم ، این نوشته و وبلاگ را تقدیم می کنم به گلهای زندگی ام، که شاید یک روزی بیاید و بخواند به دختر و دخمل و پسران نازم که امید باقیات صالحاتم هستند.

این نوشته را با یاد خدایی می نویسم که به خدایی اش عمیقا اعتقاد دارم و همیشه و در همه حال هوادارم بوده است و بر عهد و سنت خودش که : من یتق الله یجعل له مخرجا ( هر کس تقوای الهی پیشه کند ، برای او راه گریز از مشکلات اندیشده می شود، اعتقاد داشته و دارم می دانم معجزات قشنگش در حد خدایی خودش در راه است و امید است که در لحظه لحظه ی زندگی ام نصیبم گردد.

پناه می برم از گمان بد و خطوات شیطانی که گام به گام ما را به بدی و پستی و قضاوت های نا به جا نزدیک می کند، و کار شیطان و سلاح او چیزی غیر از وسوسه و قضاوت های بد نیست، اما در دلهای مخلَصین و خواص و ابرار قطعا راهی ندارد.

کاش به مقام مخلَصین و پاک ترین درگاهش نزدیک و نزدیک تر گردیم.

در دنیای قشنگ خودم ، همه چیز را زیبا می بینم ، اما از عزیزانی که دوستشون دارم ، بدی و ناجالبی می بینم ، صبر می کنم و متاسفانه از چند بار توضیح دادن خوشم نمی آید.

از اینکه یک مسئله را چند بار توضیح دهم، ولی باز آن عزیز خنگولی به خرج بدهد و حرفهایم را نشنیده بگیرد و چند ین بار برایش استدلال و تحلیل و تشریح و قول و ... بدهم ، ولی باز .... خدای توبه.

وقتی کسی حرفم را نفهمد و با دنیای احساساتم تک بعدی ....... ولش کن.

که خدایی قشنگی دارم که کارها و احساسهای قشنگمون پیشش گم نمی شود . چون او می بیند و از رگ گردن نزدیک تر و از احوال همه ی دلها آگاه هست، شما ناب و نازان را چه زحمت .

که قرار است از خوبی و زیبایی بگوییم و غیر آن قیل و قال بیهوده است که ارزش هیچ دارد.

تسلیم و طرفدار و خواستار سنت هایش هستم و من این جوری با خدا و دنیا و هوای دلم حال می کنم.

دوست دارم اگر افتخار دادید کلام شما را هم بشنوم.

وگر نه که خدا شما را هم در کلبه ی قشنگ افکارتان حفظ کند.

ممنون نگاه و توجهتون

اجازه ی بدرودی

یاحق و یاعلی 

عطر و زن و نماز

سلام 

روز قشنگ و پاک و پر از محبت مادر بر مادران بهشتی و همسران حوری تهنیت و مبارک باشه 

از صمیم جان و دلم می ستایم محبت ناب و بی همتا و بی نظیرت مادر و همسری که آرام بخش وجودم بوده و هستن. 

از صمیم جان و دلم سپاس می گویم به این همه محبت و مهربانی و ایثار و اوج مودت و عشق مادرانه و همسرانه و خانمانه 


حقا که این حوری فرشته های به زمین آمده از بهشت، برای گرما و محبت بخشی به وجود ما مردانی هست که با هیکلی درشت 

کودکانی با احساس در آغوش محبتشان هستیم 

و عشق مادرانه و همسرانه و دخترانه و خانمانه قشنگترین ، عشق و کشش و محبت و جذب و پذیرش و آرام بخشترین های عالم 

زمینی ماست. 

 و چقدر محتاج این لطف و لطافت و محبت ناب و بی نظیر و همیشه گی هستیم. 

پیشانی عبادتتان و سجده گاه قشنگ سیمای ملکوتی تان را همیشه میبوسم 

که افتخار بودن و داشتن تان را به این جانهای خواهنده ی مان ، ارزانی داشته اید. 


از این همه  لطف و لطافت و مهر و مهربانی و اوج ایثار چیزی نمی توانیم بگوییم 

جز اینکه بگووووویم و اقرار کنیم که مدیون و ممنون عشق مادرانه و همسرانه تان تا ابد هستیم 

روزتان مبارک و بهشتی 

عشق جانم، مادر و همسرم 

و ممنون لطف پروردگارم که عشق ، عطر و زن و نماز را آفرید. 

پ. ن: پیامبر خوبیها فرمود: از دنیای شما به عطر و زن و نماز علاقه دارم. یا محبوبم هست .  چقدر با پیامبرم هم عقیده ام... جز اینکه 

حسرت به دلم مانده است که نمازی عاشقانه و مخلصانه و آنچه دلم از خوبی و حضور قلب می خواهد ، تقدیم پروردگار خوبیهایم بنمایم. 


خدا و اسلام و پیامبر و خوبان هدایتم و عزیزان زندگی ام ، دوستتون دارم تا ابد و بینهایت 

ممنون و مدیون و سرفراز داشتن تان هستم به شرط و بدون شرط 

یاعلی 

یاعلی 

لبخند و صداقت قرین راه تان

سلام 

لبخند خدا تقدیم دلهای آسمانی و دریایی و نورانی تون 

لبخند خدا یعنی آن نسیم ارامشی که ته ته قلبت می دانی با این کارت خدا ازت راضی هست ، و وقتی لبخند خدا را داشته باشی ، مملو از آرامشی و نشانه اش همین آرامش هست، چون خودش فرموده: آلا بذکر الله تطمئن القلوب. 

وقتی کاری داری می کنی که با انجامش وبا تصمیم به انجامش ، ارامش نصیبت می شود، یعنی لبخندخدا نصیبت هست، پس بعدش آرامش هست ، و این کار نوعی ذکر و رضایت خداست. 

و وقتی به خدا وصل می شویم و همه چیزمان رنگ و نور خدایی میگیره، آرامش هم در پی اش می آید. 

مثل صداقت، که وقتی راست بگی، و صداقت چون خود حق است، چون راستگویان محبوب خداست، و ان الله مع الصادقین 

این راستگویی و راست گفتن، رنگ خدایی دارد ، پس آرامش دارد ، پس یاد خداست ، پس لبخند خدا در پی  و همراه و عجین آن کار و 

صداقت ما در زندگی و دوستی و روابط اجتماعی مان هست. 

البته جایی که بدانیم با توریه و گاهی با واجب نبودن راست گفتن، و حرام بودن ناراست گفتن، بتوان جانی و آرامشی را نجات داد 

و قشنگی را افزود، آنجا می توان توریه کرد، یا ناراست نباید گفت، گرچه راست گفتن آنجا واجب نیست. 

جالبه نه؟؟؟ 

این از قشنگی های اسلام است. 

روزی امام علی علیه السلام دید که مردی سراسیمه فرار میکند و بعد یک نفر آدم خنگول ناجالب، به دنبالش هست، از ظاهرش فهمید که اگر به اون فراری دست پیدا کند، جانش را می گیرد. 

مرد خنگول آمد پیش حضرت و پرسید یک همچنین ادمی را ندیدی که از اینجا بگذرد؟ 

حضرت یک قدم برداشت و جای ایستادنش را عوض کرد، و فرمود: از وقتی که من اینجا ( جای قدم دوم ) ایستاده ام، همچنین کسی را ندیده ام . 

ببنیند اینجا حضرت هم دروغ نگفت، هم جان نفری را نجات داد و راست گفتن هم بر حضرت واجب نبود. 

دیگه از این طوریا پیش میاد. 

ممنون نگاه و مرام تون 

لبخند و صداقت قرین راه تان 

نعمت هدایت اهلبیت گوارای وجودتان 

یاعلی 


امروز خودم نبودم

سلام 

روز جمعه ای دیگر و گذشت ایام و لحظه ها و ثبت اعمال و رفتار و کردار و گفتار ما 

صبح جمعه را با ندبه خانوادگی در خانه آقا بزرگ و مادر شروع کردیم 

با اینکه روزه قضایی داشتیم اما نخواستیم خلاف وعده کنیم 

رفتیم و با شور و حال خودمون و اخلاص مون متی ترانا و نراک با امام زمان مان را زمزمه کردیم 

و  بعد حرفها و درد دلها و بیان توقعات از زندگی و آینده و به قول مادر شوخی ها خاصی که حتی شوخی اش هم 

به قول خودم قشنگ نیست . اما چه کنیم که سرشار از حرف و توقعیم 

و چون انسانهای کوچکی هستیم دوست داریم چیزهایی بگوییم که فقط خودمان راحت می شویم 

و شاید کاری به احساس و حال و توقع طرف نداشته باشیم 

ما شاید حرفهایی که دوست داریم با هر توجیهی بزنیم ، اما ممکن است که دیگران توقع شنیدنش 

و حال و احوال و شرایط درک آن را نداشته باشند و احساس ظریف شان تحمل شنیدن آن را  ندارند. 

و دنیا مادرانه و همسرانه و زنانه و دخترانه فوق العاده ظریف و حساس هست 

و البته دنیا مردانه هم شرایط و دغدغه های خاص خودش را دارد 

و البته مرامهای پدرانه با تفاوت نسلی و شرایط خاص سنی همه و همه در درک و تصمیم و نگاه به مقوله های مختلف زندگی 

تفاوت و تمایز و خصوصیت خاص ایجاد می کند. 

امروز یکی از روزهایی بود که به بعضی کمبودها و شکوه های روزگار ، شکوه کردیم که نباید می کردیم 

و روز و لحظه هایی که می توانستیم قشنگترین و عاشقانه ترین ش را داشته باشیم ، به گمان خودمان 

خواستیم که ........ حرف دل بگوییم و آنچه نباید بگوییم، گر چه حرف حق و بیان دیدگاه هست، اما 

خب ...... بماند که پای لبخند خدا و معامله و نگاهش را کم داشتیم 

وقتی لبخندش را نداشتیم و توکل و عنایت و مرام ش را نداشتیم 

هم خودمان ضعیف می شویم هم به انسانهای ضعیف تر از خودمان شاید، و ضعیف تر از خودمان را شریک 

سرنوشتمان می کنیم. 

امروز شکوه کم داشتیم و امروز دلم برای خودم تنگ شده بود. 

امروز خوابیدیم و بی احساس و نمی خواهم دیگر از امروز بنویسم 

امروز را دوست دارم که دیگر تکرار نشود. 

امروز خودم نبودم 

و بدرود تا قشنگی دیگر 

یاعلی 

توضیحات من

سلام 

ممنون نگاهتون 

یکی از عزیزان راجع به پست قبلی فرمایشات و البته سوالات قشنگی داشتن که ضمن تشکر و افتخار از اینکه پست ها رو مطالعه می فرمایند: 

اول فرمایشات ایشون را می آورم بعد به اندازه ی سواد اندکم ، توضیحاتی را تقدیم می کنم: 


تو این پست فرمودید تصور قبل تصدیق...یعنی قبل اینکه باور کنیم واعتقاد پیداکنیم بشناسیم وتصورشون کنیم 
برام سوالی پیش اومد البته باتوجه به درک خودم از مطالب شما 
اگر شناخت همان فهم ودریافت ودرک باشهکه ب قول شما همان محرک برا انجام و رفتار برای رسیدن به باور واعتقاد باشه واعتقاد هم همان ایمان وباور ویقین باشه آیافقط مختص مردان است؟؟؟؟؟؟ 


:::: 

البته که مختص مردان نیست. چون مرد و زن هر دو مخاطب خدا است که آنها را به حیات طیبه و پاک بشارت داده است. آیه اش هم  خیلی قشنگ عمل صالح را از مرد و زن می خواهد که آیه اش این است: 


  مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ(النحل/97)

هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.  

 


واگر نه مربوط به انسانها است چرا شریعت اسلام وفقه سن شرعی برای دختر وپسر رو متفاوت تشخیص داده؟؟دختران نه سال و پسران پانزده سال؟؟؟ 
این یعنی قدرت درک واستدلال و فهم دختران وبانوان از آقایان بیشتره؟؟؟؟اگه این صحیح باشه چرا ما مرجع تقلید خانم نداریم؟؟؟مگر شناخت و درک وفهم خانمها کمتر از آقایان است؟؟؟باتوجه به اینکه شناخت یه جور احساس هم هست 
::: در مورد سن شرعی و دختر و پسر که متفاوت است، اول اینکه این یک دستور شرعی و تعبدی هست که هر چه فرموده اند باید اطاعت کنیم ، در مورد اینکه چرا این جوری هست ما نسبت هر حکمی، یک فلسفه ی حکمت، و یک حکمت حکم شرعی و یک هم علت حکم داریم، که بعضی از محققان نسبت به بعضی از احکام بعضی فلسفه ها و حکمت ها و علتهایی را ذکر کرده است. اما خب اینها به عنوان کمک کننده برای فهم و انگیزه ی عمل است، و آنچه مراد اصلی خدا از این حکم که در نفس الامر و لوح محفوظ پیش خودش هست، بر خیلی ها معلوم نیست. یا حداقل برای غیر معصوم به طور یقین مشخص نیست. 

راستش منم در این زمینه و علت یا فلسفه  یا حکمت این تفاوت حکم ، مطالعه ای نداشته ام که جواب قانع کننده تقدیم کنم. طلب وصول نشده ی شما انشاء الله به فکرش هستم و چیزی یاد گرفتم تقدیم می کنم . 


اگه سوالاتمو متوجه نشدید مث خودم گیج شدید یه گاهی دوباره به سه پست اخیر داشته باشید...روانتر وساده تر بنویسید ک متوجه شیم(من) 


::: سوالاتت قشنگ و دقیق هست، متوجه شدم . ببخشید من بیانم دقیق نیست و هنوز اول راهیم. 

خب بابت اون شی سرقت شده و نوع نگاهتون که حلال کردید فکر میکنید شاید بیشتر احتیاج داشتهاگه شعار نباشه(ببخشی صریح ورک میگم) نشون دهنده قلب رئوف و روح بلند وارزندتون هست وقطعا خدا به نیت خوب ونابتون پاسخ مثبت خواهد داد


::: ممنون این توصیه تون 

ببخشید نهار میل کنیم 

بفرمایید 

ممنون نگاه و توجه تون 

یاعلی