خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

چند نکته برایتان

 

سلام چند وقت پیش بعضی کلمات امید بخش و باحال را یاداداشت کردم، برایم جالب بود، شاید لیاقت یک بار خواندن رو داشته باشد، تقدیم می کنم به دوستان:

به خاطر بسپار

شما ناگزیرید طبقات مهارت را پله پله بالا بروید.

ذهن  را بر آنچه نداری متمرکز نکنی 

از داشته ها بهره ببر

هر کاری را ده دقیقه زودتر اغاز کنید.

آنچه کمیاب است، عزم راسخ است.

امروز آخرین روز زندگی من است که هر لحظه آن را به بهترین بدل کنم

وقتی که دعا می کنم شگفتگی هایی روی می دهد.

از بدبینی دور شوید به آرامش می رسید

شما حاصل لقاح اسپرم با یک میلیارد دیگر بوده اید. خودتان را دست کم نگیرید.

پریشانی را به دیگران نسبت ندهید.

نانوایی را مسئول اضافه وزن خود ندانید.

اوضاع شما حاصل مجموعه انتخابهای شما در طول زندگی است.

بر اساس توقعات دیگران زندگی نکنید.

برتر بودن را به دیگران وا نهید.

به خاطر بسپار که رها کردن نداشته ها آرامش بخش است.  

گویی به دیگران که کامیابی شما را نمی خواهند ، پاسخ مثبت داده اید.

هر چیزی معجزه ای سزاوار قدر دانی است

ناله و زاری شما را که یکی از معجزه های آفرینش هستید ، به ضعف می گراید.

آرامش را از کودکان بیاموزید

یادت باشد که کودکی و جوانی به مفهوم بودن نیست.

همه در همه لحظات کاملند.

زندگی ما حاصل طرز تلقی ما از زندگی است.

در عرصه بد نیست مگر اینکه شما آن را بد بدانید.

هر چه شما را از رشد بازدارد ارزش حمایت ندارد.

کسی قادر نیست شما را مضطرب و نگران کند

بدون رضایت شما احساسی را بر شما تحمیل نمی تواند

خجول ها بر طبق تصاویر خودشان عمل می کنند.

بر تصورات راستین خود استوار باشید

با چه رفتاری به دیگران آموختیم که ما را دست آویز قرار دهد.

کودکانی که شاد هستند تخیلی نیستند

کودک درون خود را شاد بار آورید

خشم شما را به کیفر می رساند

ما پیوسته به چیزی تبدیل می شویم که به آن می اندیشیم

اصالت مقام راستین خود را به دست آورید.

شخصیت شما با رفتارتان شناخته می شود نه با گفتارتان

احساسات چون عواطف نیستند ، بلکه از طریق تلقین حاصل می شود.

خویشتن داری را با ممارست پیشه کنید.

بدون رضایت شما با احساستان بازی نمی شود.

اندیشه و جوهر وجودتان ابدی است.

با اشیاء اصطکاک داشته باشید مانع بیشتری برای پیشرفت می باشد .

بکوشید که به دیده معلم به دیگران و چیزی آموختنی را داشته باشید.

چیزی از دیگران بیاموزید.

رفتار دیگران بازتاب رفتار خود شماست

نکته ای بیاموزید.

شوخ طبعی را پیشه کنید.

از این واقعه چه نکته ای می توانیم بیاموزیم

نفرت را با عشق پاسخ دهید

اگر می خواهید بر امواج مشکلات روبرو بکنید در حال و راه حل آن را پیدا کنید.

هر چیزی را تمایل دارید همان مالک شماست

شما قربانی باور نادرست نباشید که همواره همه چیز باید بر وفق مراد باشد.

شیفته کارتان شوید.

باور کنید که برای شادمانی و کامروانی کمبودی ندارید.

بسیاری از مردم به حق به جانب بودن نیاز شدید دارند.

عشق ورزیدن به کسانی که با شما در تخاصم هستند، لذت بخش است.

سرنخ زندگی تان را به دست دیگران ندهید.

کسی که از آینه به شما می نگرید شما باید پاسخی برایش داشته باشید.

نگرانی یعنی تباه کردن روزهای خوب زندگی

ظرفیت شما در بوته آزمایش قرار دارید.

شخصیت ناسالم ها شما را مثل خود می دانند.

اگر فقط زیاد در زندگی نگویید.

شما منحصر به فرد و بی نظیرید.

افرادی که با شما برخورد ناشایست داشته اند از چارچوب ذهنی خودشان رفتار کرده اند.

همه زندگی همین است و پشت صحنه ای وجود ندارد.

در نظام هستی من موجود عالی است و لیاقت کائنات را دارم.

خدا موقع خلقت آدم به خودش آفرین گفت: فتبارک الله احسن الخالقین.

تا وعده ای دیگر بدرود


جرعه ای از احساس

سلام

شب شده و آرام آرام به سوی جایگه خفتن، و آسودن در رویاهای دست نایافته و برنامه ها و دغدغه های فردا و فرداهای دیگرو خاطراتی که از کودکی و جوانی و گذشته مثل فلاش بک های فیلمها از ذهنت می گذرند.

اندکی به فکر می روی و به مردم و مردمان این دوران فک می کنی، از حوادث روزنامه ها و فضای مجازی تا گفتار بزرگان و اندیشه در رفتار و کردار خودت ، همه و همه تلنگری بر ایام از دست رفته ، تا رسم ها و آیین ها مختلف در اقصی نقاط عالم .


باعث افتخارم هست، که مردم متمدن و با احساس و مسلمان و صبور دارم، کشوری که لیاقتش بیش از این چیزهاست، ولی سایه های شوم جهل، و جنگ و   .... تا ده سال قبل به ویرانه ای تبدیل کرده بود، و امروز هم تلاش این نسل را می طلبد .

این مطالعه و سرگذشت ، انگیزه ای در من ایجاد کرده است، که بنویسم و بیوگرافی خودم را برای آیندگان و خوانندگان ( از جمله عزیزان و دوستانی که نظر می گذارند) ، انشاء الله که مشغله ها و کمی هم ..... بگذارد.

اسم عنوان را گذاشتم ، جرعه ای از احساس تا، احساس های نهفته ام را به بهانه وبلاگ بنگارم.

همان طوریکه دفتر های عاشقانه برای هلن زندگی ام ، از روز نامزدی  تا تک لحظه های تنهایی در زندگی مان، بهانه ی بروز گلواژ ه های احساسی شد، که با درک و احساسی عاشقانه و حقیقت مدارانه ، بنویسم آنچه یک عاشق در حد قلم این حقیر می تواند بنگارد.

مردمم، آینده ام،  و عزیزانم ، و از همه مهمتر   آیندگانی که در عرصه نوشتار شاهد و خواننده خواهد بود، شاید انگیزه خوبی باشد که بنویسم.

امتنان از کسانی که تشویق و دلگرم نوشتنم می کنند، همان طوریکه هلن زندگی ام، بارها و بارها ازم خواسته است که بنویسم.

و شاید این آغاز بهانه ای باشد برای شناساندن خودم و مرامم و سرگذشتم به مردمی که آینده به آنها تعلق دارد.

شاید در دریای خروشان مردمم ، قطره ای باشم که هستم، ولی سعی در نگارشم می خواهم تک نگاشته هایی باشم، که احیانا در آینده مملکتم مصدر کاری شدم، بیوگرافی مشخصی داشته باشم.

برای  نونهالان زندگی قشنگم می نویسم، که میوه های زندگی ام هستند.

یا حق و یا علی ................

باران که صفای آسمان است

سلام

از دیشب تا حالا باران خوب بهاری گونه های شهرمان را نوازش می کند و عطر بهاری را در کوچه های خاطراتمان پراکنده نموده است.

خیلی منتظر نظر دوستان بودم که بالاخره نظری در مورد نوشته قبلی ام رسید و استارتی شد که بنویسم.

و بگویم از عشق و طراوت بهاری در آسمان و افاق و انفس.

می دونستید که آفاق و انفس دو عرصه زیبای آیات و نشانه های الهی هستند.

آفاق را دانشمندان به عرصه طبیعت و علم معنی کرده است، و انفس را به عرصه روح و معنویت و اخلاق معنی کرده است.

همان طوریکه زیبایی ها در جهان مادی و صحنه ها و نغمه ها و طراوتهای زیبای طبیعی هست، در نفس ما از صفات معنوی، روحی ، اخلاقی و گذشت و ایثار و پاکی هم وجود دارد

که واقعا در نوع خود زیباست.

به تعبیر بهتر بگویم که در انفس  و نفسهای ما ، عالم متکامل تری از عرصه آفاق وجود دارد، که ورژن بالاتر قابلیت ها و ظرافت های بیشتری را ارائه داده است.

ولی کو ابزار درک و کو دقت های عارفانه و عالمانه و کو گیرنده های قوی نفسانی و روحانی ما.

همان طوریکه هر چه ریزتر و دقیقتر شویم و از میکروسکوپ و دقت بیشتری در مواد استفاده کنیم ، کارمان ارزش علمی تری پیدا می کند، در عالم روحانی که اصلا ماوراء ماده است، و نهایت ظرافت و دقت هست، ابزار دقیقتری می طلبد.

پس بکوشیم هم عالم باشیم و هم عارف ، هم انسانی باشیم و هم اخلاقی و با کرامت .

ممنون از دوستانی که نظر می دهند، این عهدمان باشد که اگر بدانم کسی به نوشته هایم توجه می کند و در مورد نوشته ها، غیر از توصیف ، نقد و نظر هم دارد، می نویسم. اگر چه ما قانعیم فعلا صرف توجه شما را می خواهیم، که با یک نظر توصیفی ابراز می شود.

می تونید شما عزیزان طرح بحث کنید، و این تالار را به تالار گفتگوی زیبای عالمانه و عارفانه و با احساس های قشنگ خداوندی و آسمانی  و زمینی بدل کنیم.

اگر چه به قول شاعر که فک کنم از مولانا باشد: ما زبالاییم و بالا می رویم.   

ولی فعلا در زمینیم و دغدغه ی زمینی و زمینیانی می بایست داشته باشیم، ولی در زمین نمانیم و مرغ باغ ملکوتیم نیم از عالم خاک ..... چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم. 

ممنون از حسن توجه تان ........ تا دیدار دیگر بدرود.

نوید و تشویق دوستان

سلام و ارادت و احترام

شب جمعه شد و صدای قرآن و اذان از ماذنه مسجد محلمان به گوش می رسد،کاش دردیدن و صحبت با یار مهربانمان در این لحظات کمی بی قرار می بودیم.

البته تشکر می کنم از دوستان دیگری که شاید وبلاگم را خوانده باشد، ولی شاید اینترنتشان قطع شده یا حوصله پیغام گذاشتن رو نداشته است، امید که در ادامه  همراهی ام کنند.

فعلا برای این دو عزیز نوشته ای که قبلا نوشته ام، تقدیم می کنم.که هم خاطره است و هم احساس.

نامه ای است خطاب به همسرم در تولد فرزندم، که مثل خانم بیضاء خطاب به فرزندش است> 

نامه را حمل بر خودستایی نفرمایید، فقط می خواهم شما را شریک در احساسی کنم که نسبت به یک فرشته زمینی دارم. و خوشحال می شوم از نظرات ارزنده و دقیق شما استفاده کنم، که این نظرات مشوق من خواهد بود.

پس با تمام اشتیاق تقدیم می کنم:


به  نام نامی خداوند گار عشق و ولادت و طراوت 

سلام بر تک بانوی مهربانم ، نگین انگشتر سعادتمندی نابم.

سلام بر تکیه گاه خاطرات با طراوت جوانی ام، و رامش گر لحظات ناب بزرگسالی ام.

سلام ای شکوه باران

سلام از سر شوق و اشتیاق به تنها مونس زندگی ام

سلام به مهربون زندگی ام که پا روی احساس هایش می گذارد تا خوشی برایم فراهم کند.

سلام به تک بانوی مهربون و فداکارم

سلام به مومنه ی زندگی ام که چه زیبا یاد خدا و بندگی و توکل و صبر در راهش را به من یاد آوری می کند

سلام به هدیه پروردگارم که در این دنیای پر غوغا و پر مدعا و پر از هیاهو و تجمل و کشش های ناسازگار با دل، یار و یاورم هست، با چهره زیبا و نورانی اش و با غنچه زندگی مان در بغل،  پشتیبانم هست.

سلام به نگین زندگی ام که برای لحظه لحظه های زندگی،  دلم تنگ حضورش هست، و هر لحظه که حتی برای آشپزی ازم دور می شود، دلتنگش میشم .

سلام بر شیرین و پر لذت زندگی ام که از جوانی و میان سالی در کنارم هست.

سلام بر پرتلاش زندگی ام و سلام بر بانوی بی نظیر زندگی ام که از صمیم جان دوستش دارم

سلام بر چشمان ناز و چهره محجوب و بر قد رعنا و کشیده اش.

سلام بر لبان خواهنده اش، سلام بر قلب پرتپشش،  برایم .

ای عشق ای خلوص شکفته در تالار اشتیاقهای پر شرار شکوهمندم، دوستت دارم، به قدر بی نهایت جاودانگی.

ای زیبا صورت و نازنین سیرت و خوش کردار  و بهترینم، می ستایمت آن سان که علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها) نگین مدینه  اش را می ستود.

ای شکوه منتظر در گلستان لذتهای ناب دنیایی من، اشک شوق بر پیشگاه خلوص و مودّت مهربانانه ات، چون باران بهاری می فشانم، و دستان گرم و با طراوت از اشتیاق و عاطفه مندی ات، را در کالبد جان پر شررم می فشارم، و تنگ آغوشم برای شوکت و ضیافت تو چون آشیانه ای مزیّن به مهربانی،  در سیر قدسیانه ی ات به تعالی و کمال، مهیای همیشگی است.

شرر انگیز ترین ترانه ی خیالم، شاهدخت قصه های پرنیانی من!

افسانه جاودانه  ی انس و الفت مان، اسطوره  ی زمانه ای است که در آن نفس های عاشقانه  ی مان را به تلأ لو    گذارده ایم، و در شمیم خاطرمان، محبت و لطف، متراوش  ابدی  وجودمان  شده است.

به سان  بهاران گذشته از دیدگانمان و مانده در خاطرمان، تولد اولین نوگلمان را با مهربانی و درایت نابت جشن می گیریم، و با اولین شکفتن وجودت، شاخساری مردانه بر  قامت استوار زندگی مان و در  باغ دل انگیز شادی مان، جوانه زده است، و اینک جشن،  بر شادمانی شکفتن و شکوفایی توست!

 مبارک باد اولین جوانه ی وجودت که ز وجودم به وجود آمده است، و مهد آغوش مهربان  پر عاطفه ات، گهواره ی ناب زیستن برگ و بارهای این بی نهایت جوانه های پر بارست.

شامگاهی که برای اولین غروب و طلوع ، تنهایی را به انتظار شکوفایی ات، ثانیه شماری می کردم، زمزمه  ی شهامت بخش،  پدر شدن را به باورم الصاق کردم، و لحظه لحظه ی  بی تو بودن را با جام خیال  وصل دیدار تو به صبح رساندم،  و چه زیبا بود، شکوفه ی شکفتن وجود   در گهواره  ی فیروزه ای و پاک،  و شکوفایی لبان متبسّم تو  بر تخت زایش و زیستن، و زندگی بخشیدن  مهربانانه ی تو بر  نی نی  خفته در  کنار آغوشت.

اینک که بهارانی را با هزاران امید و آرزو  در کنار قدوم استوار یکدیگر به سرانجام رسانده ایم، چه زیبا ثانیه هایی داشته ایم که محو تماشای خویشتن خویش و آلاله های زندگی پرطرواتمان بوده است. و خداوند را به خاطر هر لحظه و هر نعمت نابش شاکریم، که لیاقت داشتن همه ی  چیز های خوب و  ناب   را به ما  عنایت کرده است، و  تا ج بندگی و شناختن خویشتن خویش و خداوند گاریش را به ما  ارزانی داشته است.

زهی سعادت و شادکامی که ذره ذره  ی وجودمان از عشق مالامال و از شور پر تلألو    و   از شرار لبریز است، و در پناه عنایت حق و اولیاء برحقش ، عاشقانه و همسرانه ، معشوق بوده و مانده  و خواهیم ماند. ( انشاء الله)

در این مجال؛

 این تک مصراع های عاشقانه از اخلاصم، بهانه ای است، بر امتنان از وجودت، اخلاصت، طروات و بزرگواری و مهربانی منحصر به فردت که منصفان روزگار و  دوستان با طراوت و مشفقان پر احساسمان، زبان به ستایش این همه کردار  مشفقانه ات، می گشایند، و تحسین این مودّت و مهِر، مهر تایید بر  کرامت  بی مثال وجود نازنین  و با شفقت توست.  

نگینم، بر بلندای انگشتر عزت و لذت و شادمانی ام، نور افشانی کن، و عقیق خوشتراش مناجات  شبانه ام و فیروزه ی ضیافت عاشقانه  ام با خداوند گار جان و  جانانه ام، در  دنیا و آخرت جاودانه ام باش.

انشاءالله ؛ نور علی نور  گونه، با نورانیت نور   رفتارمان  ، مشکات نور  را  صاحب  و مصاحب  جاودانه  در  جهان و دهر   و زمانه باشیم.


شامگاه  دوشنبه          

یا حق 

هوای بهار

سلام دوستان

چهارشنبه زیبای تون نورانی و رهین توفیق و لحظات خوش

این روزها دارم روی پایان نامه ارشدم کار می کنم که برای کتاب شدن آماده اش کنم.

آخه کلی براش زحمت کشیدم و از لحظات شیرین کنار خانواده بودن خودم و عزیزانم را محروم کردم

اوضاع جهان اسلام و بحرین و سوریه و انسان نماهای مزدور داعشی همچنان در التهاب و وحشت و ... قرار دارند.

و از همه مهمتر عمر گرانمایه ی ما هم می گذرد بدون ثمر چندانی که خدا و امام زمانمان ازمون راضی باشه .


به برخی از وبلاگها سر زدم، نکات قشنگی رو غالبا احساسی و هیجانی و در محدوده خاطرات و لحظات شیرین خودشون اشاره کرده بودند، و هر کدام از زندگی و امید و آرزوهایشان گفته اند، خدا موفق شون دارند، جوانند و چه احساس های قشنگی دارند، خدا همشون رو به آرزوهایشان برسونند.

به قول مادر مهربونم که خدا همه رو به باغ بالاشون برسونن.

راستی دیروز مادر ناز و رنج کشیده ام خانه ی ما آمده بود، و از راهش سبزی خوردن از باغ مسیر راهش خریده بود، و چه صمیمانه نگاهم می کند، ولی دایم به فکر داداش کوچکم هست که فعلا آلمان است، و می گوید هر جا هستم دایم به فکر اویم ، خدا هیچ مادری را از فرزندش جدا نکند.

دلداری اش می دهم ، ولی مادر است و فرزند از دلش بیرون نمی شود.

و پدرم و احساس های خاص خودش که خدا حفظش کند.

حسنای زندگی ام پادشاه کوچولوی خونمون رو  دیروز پارک بردیم و با حدیث سرسره بازی رو تمرین کرده و الان خودش تنهایی سر می خورد، دو سال و دو ماهش هست.

نمی دانم دخمل چه شیرینی دارد، اصلا یک نگاه به چشمان نازش دل آدمو از همه غمها راحت می کنه .

عکسش طلبتون ...

سعی می کنم مطالبم خیلی طولانی نشود و منتظر نظرات دوستان هستم

به قول مولوی: عمر گرانمایه در این صرف شد ......................... تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا.

مسرور باشید و شادکام

سلام و آشنایی

سال نود و پنج شمسی را با مروری بر برخی وبلاگهای فارسی   دوستان و جوانان و ..... آغاز کردم

آهنگ نوشتن کردم، و یاد دوران کودکی و نوجوانی و نویسندگی در ضمیر نا آرامم زنده شد، ناخود آگاهی که خیلی حرفها برای گفتن دارد.

نمی دانم ملاحظات و مشغله ها و ... می گذارد که دایم سری بزنم یانه ؟ ولی تصمیم نوشتن دارم و انشاء الله خواهم نوشت.

با عشق آغاز می کنم ترنم خالصانه ام را که به آرامشی ناب دست یابم که وعده گاه هر معشوقی هست.

اینها را از باب « فاما بنعمت ربک فحدث » گفتم، که خدای نازم می فرماید: از نعمت های پروردگارت حکایت کن. و اگر شکر کنی البته که زیاد می شود. و انشاء الله حمل به خود ستایی نباشد.

با شعر و نقاشی و کاریکاتور و فوتبال و تنیس و شنا و تنیس و فوتسال رابطه ها داشته ام، و مدتی برای فرار از خستگی روحی به ورزش  کاراته کایی همراه دوستان رزمیدیم، و خاطره ها داشتیم.

فعلا در عالم مجازی و فضای وب ، اگر چه قبلا هم تجربه وبلاگهایی داشته ام، ولی این فصل جدیدی با رویکردی جدیدی می خواهم داشته باشم، کمی آزادتر و ..... می خواهم بنویسیم و قید و بندها و ملاحظات را می خواهم کمی کنار بگذارم.

با دوستان وبی بیشتر صمیمی گردم

در خلال مباحث دوستان اگر نکته ای و مطلبی بود از باب نقد اندیشه عرض می کنم.

به عنوان نمونه به وبلاگ های مختلف جوانان و با احساسان سر زدم ، و دلیل اصلی نوشتنم در این فصل و سال جدید نوشتن آنان بود. مثل وبلاگهای زهر مار عسلی،    زندگی من و

جایی برای گفتن دلتنگیها و ...

که ماشاء الله زیاد بودند، ملاکم در انتخاب آنها آپدیت شدن آنها در سال جدید و احساسی و خاطره ای بودن آنان بود.

نکات سبک زندگی و احساس های هریک و فرهنگ های متفاوت و یا همسان هر یک از این نویسندگان محترم برایم جالب توجه بود.

نوشتار هر یک از این عزیزان نشان از سبک زندگی و دغدغه های خاص نویسندگان آنان بود.

این نکات فعلا تا بعد که اگر وقت و حوصله بود بیشتر بنویسم.

ادعایی ندارم جز اینکه در این عالم وانفسای تکاپو و تلاش و زندگی ، بندگی کنیم و خدایی باشیم .

فعلا  یا علی .