خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

اول شناخت بعد ایمان و اعتقادو عاشقی

سلام 

پیرو سوالی که در پست قبل شد، که  واقعا برام مشخص نبود که اگر باور هدف عمل و اخلاق آدمی هست، 

پس انگیزه ما یا قبل عمل و رفتار چی کارا لازمه بنماییم که به سمت رفتار و انجام بریم؟ وقتی باوره قراره بعدش بیاد. 

امروز نکته ی جالبی از کلام استاد اصطیاد کردم. ( همون صید خودمون هست فک کنم) 

 

فک کنم  جوابش این باشه که ما  بین شناخت به معنی آشنایی  و باور به معنی اعتقاد باید تفکیک کنیم. 

شناخت یعنی آشنایی و با رویکرد پدیده شناسی یا تاریخی  یا واقعیت شناسی یا هستی شناسی به متعلقات باور نگاه کنیم. 

که در اصطلاح منطقی  مرحله ی تصور  قبل از تصدیق بشود مطابق سازی کرد. 

یعنی قبل از اینکه باور کنیم و اعتقاد پیدا کنیم ، بشناسیم و تصورشون کنیم 

 مثل بسیاری از دانشمندان غربی که با طبیعت و اسرار خلقت با ابزار و روش علمی آشنا می شوند

 بعد آزمایش و رفتار و عملا تجربه می کند بعد وقتی قشنگ راستی و درستی اش را درک کرد، بعد باورش می کند . 

و دیگه تا اطلاع ثانوی هیچ چیز جای آن باورش را نمی گیرد. 


به قول ائمه علیهم السلام می شوند: زبر الحدید می شوند. یعنی اعتقاداتشون از فولاد هم محکمتر می شود. 

تقوا شون دیگه به آسانی با یه  تق   وا  نمی شود

ممنون نگاهتون 

و امتحانهای خدا قشنگه 

مثلا من دیشب یه چیزی رو گم کرده ام 

یا بهتر بگم که یه چیزی یه سارق بیچاره که شاید بیشتر از من بهش احتیاج داشته برداشته . ( انشاءالله که این تعبیر من  سارق پروری نباشه) 

با خودم گفتم که بذار حلالش کنم که اگر قراره اون نون بشه و سر سفره اش برده بشه، بچه هاش نون حلال بخوره. 

و انشاءالله که خدا قشنگترشو برام تهیه دیده باشد. 

الخیر فی ما وقع . خیر در آنچه پیش میاد. 

ولی به تعبیر اقتصاد دانها ، ضرر اندک مالی حسرتش بیشتر از لذت سود انبوه  هست 

یعنی اگر میلیونها سود کنی، آنقدر لذت نداره که یک میلیون یا کمتر از آن ، ناجوانمردانه ازت بدزدن و ضرر کنی. 

دیگه 

دعا کنید عاقبت بخیر شیم 

دنیا و مالش به کسی وفا نداره...

خوبه که سالمیم و شاکر نعمت ها ی داده و نداده اش. 

ممنونتم خدای خوبم 

که آرام بخش دل عاشقانی 

هر کسی بر اساس دنیا و نگاه خودشون نسبت به تصمیمات خدایی و حلالشون حق دارن. 

ممنون منتظر نقطه نظرات قشنگتون هستم اگر قابل بدونید. 

سعی می کنم روان تر و عامیانه تر بنویسم ولی بعضی کلمات خودشون همین طوری میاد و میگم خب همین قشنگه . 

البته دوست دارم که شیک و از اصطلاحات اصیل استفاده کنم . 

دیگه همینا 

برای آخرین بار ممنون نگاهتون 

یاعلی 

 

باور، اخلاق و عمل

سلام 

وقتتون قشنگ و پر از لبخند خدا 

اگر نقالی کنیم و حرف قشنگ استاد معرفت را به دوستان هدیه کنیم 

از ره آورد خوشه چینی من امروز نکته ی قشنگی نصیب جان و دلم شد 

اونم اینکه استاد فرمودند: ( البته اگر من درست متوجه شده باشم و درست بتونم بیان کنیم ) اینکه: 

اصل در انسانیت معرفت و باور و یقینش هست، اخلاق و عمل و رفتار چون با بدن آدمی و نشئه ی دنیای آدم سرو کار دارد، به عنوان فرع بر معرفت و باور انسان است که معرفت و باور با جان و روح آدمی در ارتباط است و تا ابد همراه آدم هست. و با رفتن از دنیا قطع نمی شود و همراه آدم هست. 

یعنی : 

اگر اصالت در حقیقت انسان، از آنِ جان انسان است، اگر عمرِ عمل محدود است، اگر مرز عمل مشخّص است و آنچه مرز‌بردار نیست جان انسان است و اوصاف قلبی انسان، معلوم می‌شود اصالت ازآنِ معرفت است و هر خُلق و عملی که بر انسان واجب است [که] انجام بدهد، برای آن است که آن معرفت شکوفا بشود؛ یعنی برای آن است که ﴿وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ جامهٴ عمل بپوشد.

 پس این یقین نهایت و اصیل برای جان پایدار آدمی هست، و چقدر قشنگ و اصیل برای ما باشد که با هر عمل و اخلاق و ترفندی سراغ محکم کردن و ساختن این یقین به خوبیها در جان و قلب و دلمان باشیم. 

یعنی گفتار، رفتار ، اعمال عبادی و رفتاری همه و همه برای این است که بهت یقین بدهد. 

و جانمی جان چی شود که اهل یقین باشیم 

جهان  و جهانیان دگرگون و کن فیکون بشود، از یقین ما  به حق و حقانیت و خوبیها ی ناب الهی و به خود خود خدایی اش  ذره ای کاسته نشود. 

پ. ن: بر اسا س این تعبیر استاد ، عمل و رفتار و گفتار  مقدمه ی ازدیاد یقین باید باشه. چون اصل ماندگار داشتن و استحکام یقین هست. 

حالا سوال: 

عامل محرک و انگیزش برای انجام اعمال و رفتار ، وقتی یقین قراره بعد از عمل و رفتار بیاید ، چی می تونه باشه؟ 

چون ما تاحالا فکر می کردیم ، باید یه سری باورها و اعتقاداتی داشته باشیم بر اساس آنها  رفتارمون و انجام اعمالمون را داشته باشیم. 


خب این سلسله سر دراز دارد... 

اگر نظر قشنگی در این زمینه بود، با گوش جان پذیراییم 

یاحق و یاعلی 


اندر حکایت و نقد آن

سلام 

این حکایت نکته اش جالب بود. 

ضمن اینکه اسلام یک هدیه و یک نعمت است اگر عمل شود و واقعا مومن و مسلمان باشیم، برنده ایم. 

نه اسما مسلمان باشیم ولی در اعمالمان از آموزه های اسلامی خبری نباشد. 

و اسلام تنها دین نجات بخش برای بشر امروز است. 

اما با یک نگاه حداقلی انسانیت مهم است و باید آن را داشته باشیم. 

حکایت این است و از راست و درستی آن مطمئن نیستم ولی خب نکته پایانش جالب بود اونم اینکه: 

روزی صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگهای صلیبی به خاطر کمبود بودجه نظامی نزد شخص ثروتمندی رفت تا شاید بتواند پولی برای ادامه جنگهایش بگیرد ان تاجر مبلغ مورد نیاز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت کرد صلاح الدین موقعی که خواست از خانه بیرون برود رو به ان مرد نمود و پرسید به نظر شما بین سه دین یهود و مسیح و اسلام که با هم در جنگ هستند حق با کدامیک است ان تاجر بزرگ گفت بشین تا یک داستان برایت بگویم بعد خودت نتیجه گیری کن

 

او گفت در روزگاران قدیم مرد کشاورزی بود که صاحب یک انگشتر بود و همه میگفتند این انگشتر نزد هر کس باشد به کمال انسانیت میرسد خداوند به مرد کشاورز سه پسر داد و وقتی پسران بزرگ شدند پدر انها از روی ان انگشتر دو تای دیگر دقیقا شبیه اولی درست کرد و به هر کدام از پسرانش یکی از انگشترها را داد از این به بعد هر کدام از پسرها میگفتند که انگشتر اصلی پیش اوست و همیشه با هم دعوا داشتند بر سر اینکه انگشتر اصلی که باعث کمال انسانیت میشود پیش کدامیک از انهاست تا بالاخره تصمیم گرفتن برای مشخص شدن انگشتر اصلی پیش قاضی بروند

 

وقتی شرح ماجرا را برای قاضی گفتند قاضی گفت احتمالا انگشتر اصلی گم شده است چون قرار بر این بوده که ان انگشتر پیش هر کس باشد دارای کمالات انسانی باشد اما شما سه نفر که هیچ فرقی با هم ندارید و مدام مشغول ناسزا گویی به یکدیگر هستید...

 

 

 

حالا چه فرقی داره پیرو کدام دین وایین باشی, وقتی دین ازتو انسان بهتری نسازد,؟


و البته اسلام واقعی و قربونش برم اسلام اهلبیتی ، انسان برتر و بهتر و انسان کامل می سازد . 

کاش چنین باشیم و عاقبت بخیر 

خدایا چنان کن سرانجام کار 

تو خشنود باشی و ما رستگار 

یاعلی 

هر چی شما بفرمایید

سلام 

تازه از تهران آمدم 

حرف خاصی ندارم جز اینکه صله رحم و دیده بوسی دوستان و فامیل چقدر قشنگ و انرژی بخش هست 

کوچولو هایی که بزرگ شده اند و عزیزانی که مشتاق بودن و حضور و صحبتت هستن 

و نوجوانانی که جوان شده است و جوانانی که به دنبال ازدواج و آینده و تکوین شخصیت و افتخار خود و خانواده هستن. 

و فدای اسلام بشم که چقدر زیبا صله رحم و دید و بازدید را باعث طول عمر می داند که همین انرژی زایی اش از دیدارها 

موجب فرح روحی و جسمی می شود. 

هر کسی در زندگی اش فکر و اندیشه و دلیل و برنامه و ارزو و هدف های قشنگ و ناقشنگ و بسته به ظرفیت فکری و 

اعتقاد و باورش دارد. 

چقدر خوب است که هدفمان بی نهایت و جاودانگی در بهشت و باورمان به خدایی باشد 

که خود بی نهایت در خوبی و جمال و جلال و مهربانی و محبت و عشق و آرامش بخشی هست. 

و دنیا چقدر با دوستی و عشق و محبت و صلح و صفا و گفتار قشنگ و رفتار زیبا و عاشقانه قشنگ تر می شود. 

و بخشیدن و بخشیدن از هر چیز، از خطای کوچک و بزرگ طرف و بخشیدن یک لبخند 

بخشیدن یک حرف خوب و خوش آیند 

و بخشیدن یک نگاه و لبخند بر لب نشاندن ، چقدر قشنگ است . 

خب دیگه این نگاه و دیدگاه و دنیا و مرام و فکر و اندیشه ی فعلی ماست 

تا ببینیم چه قبول افتد 

ممنون نگاهتون 

یاحق و یاعلی 


بهکام باشیم

سلام 

اشک رمیده بر سر مژگان نشست و گفت 

قدرم به روی دیده کشاند از جفای دوست 


البته اشک مردا کمتر می رمد  و اگر مژگانی داشته باشد بر سرش کمتر می نشیند. 

میگم گاهی آدمی به یک کرختی احساس می رسد که قشنگترین ترانه ها  و ظرافت ها بیدارش نمی کند 

گاهی قشنگ ملس و بی احساس مثل یه تیکه گوشت میشه که پر از خالی خالی . 

و اطرافیان طفلکی را نمی تواند لبخند هدیه دهد و قشنگ پر از استرس و یه یاس خاصی میاد وسط 

یه جور نا امیدی و یه جور ........ وای خدایایی که چقدر سخته بیانش 

این جا نمی شه چیزی گفت فقط باید منتظر بود که بگذرد و اسلاید قشنگ بعدی لطفا 

و چقدر افکار ما ادما متفاوت است 

من از شرق میگم اون از قطب جنوب میده جوابم 

و چقدر گاهی زود برای همدیگر دور می شویم و حرفهایمان تمام می شود... چون چراغ شور و امید و عشق سوسو نمی زند 

به قول علی اسفندیاری باید گفت: 

تا شقایق هست زندگی باید کرد 

و خدایی در همین نزدیکی هست 

و قایقی باید ساخت و 

پرواز کنیم تا بر دوست 

بر سر کویش پر و بالی بزنیم 


و بعضیا چقدر اونجوریند، وقتی میگم رام ،آ رام و آرامش ، میگن چی؟؟؟؟؟؟؟ 

میگم: رام ، ارام ، ارامش چقدر هم خانواده های ناب و نازی هستن که به آدم آرامش می دهد. آرامشی که چقدر 

غنودن و لمس و نوازشش و درک و حسش و نیوشیدنش شادی بخش و آخرش هست. 

تا بیشتر طولانی نشده 

زبان در کام گیرم و کام گیرم 

تا کامی دیگر بهکام باشیم 

یاعلی 

آرام و رام و آرامش و زندگی با محبت

سلام 

آرام و رام و آرامش و زندگی با محبت و مودت و مهربانی عجب می چسپد 

وقتی به یاد کسی می افتی و همراه کسی هستی که وجودش آرام بخش و امنیت و خوشی و لذت و بخشش و شادابی هست 

عجب می چسپد که باهاش و با یادش باشی و همراه و همسفر تا بهشت و در بهشت 


میگن بهشتیان همش به هم سلام و سلامتی و خوشی و محبت و مهربانی می بخشند :

 لَا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَعَشِیا(مریم/62)

در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهوده‌ای نمی‌شنوند؛ و جز سلام در آن جا سخنی نیست؛ و هر صبح و شام، روزی آنان در بهشت مقرر است.


و ایه دیگه می فرماید: 

 إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا(الواقعة/26)

تنها چیزی که می‌شنوند «سلام» است «سلام»!

و حتی اگر جاهلان به آدم خوبا چیزی می گویند: در جوابشان هم سلام می گویند. چون از کوزه همان تراود که در اوست 

 وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا(الفرقان/63)

بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)؛

 قالوا سلاما خیلی راهکار قشنگی هست که مثل اونا بد نمی شن 

همیشه با سلام و آرامش برخورد می کنن 


و چقدر قشنگ میشه زندگی هامون که همیشه برای همدیگر خوب بخواهیم و برای هم سلامتی و سلام و امنیت بخواهیم 


و چقدر خوب و قشنگه که به همه سلام کنیم حتی و از جمله بچه ها: مگه از پیامبر بالاتریم که به بچه ها هم سلام می کرد. 

وای چقدر عقب مانده در انجام کارهای خیریم 

خدایا خودت توفیقمان ده که ذره ای و دریایی از اخلاق کریمانه پیامبر را به ما عنایت فرمایید. 

آرامش می خواهیم با صلح و سلام و خوب خواستن برای هم محقق می شود. 

بدی ، موج و استرس ایجاد می کند اما با صلح طلبی و سلام و امنیت بخشی ، جلوی استرس و اضطراب را باید گرفت 

اگر نمی توانیم و ما بیشتر آتیشی میشم، بدانیم که مشکل داریم و هنوز ظرفیت کافی ایجاد نکرده ایم که جواب بدی را 

با خوبی بدهیم 

مگر مالک اشتر در جواب آن مرد نادان در بازار چی کار کرد؟ رفت مسجد که برای هدایتش دعا کند. 

واقعا اینها الگو و اسطوره ی مردانگی و اخلاق در همه زمان هاست.. که بر هوای نفس و غرورش غلبه کنه 


و البته در میدان عمل باید ثابت کنیم 

ممنون نگاهتون 

یاعلی 


مشهد و صفای حرمش

سلام و شب جمعه و در آستانه ی شام شهادت بهترین یار و یاور علی علیه السلام قرار داریم 

دلم این روزها این ور و این ور است و کمی تا قسمتی آرامش ندارم از چند نقطه ها 

آرام و رام و آرامش به حرکت های سینوسی کشیده شده است و صفر و صدی فکر می کند و نمی توانم درک کنم 

دنیای قشنگ جنس مخالفم را 

این روزها صبر و نماز یاورم هست و البته مطالعه و تفسیر و گاهی هم به فکر و تامل و در عاقبت 

کسانی تامل می کنم که با سکته ای صبگاهی از این دنیا رخت بربستند و یک اطلاعیه در گروه های تلگرامی 

کاغذ وداعشان و خبر رفتنشان شده است 

دو تا از دوستانی که می شناختم و احوال پرسی و آشنایی دور و نزدیک داشتم، در این چند روز پرواز کرده اند 

و از پل گذشتند و به دیار باقی شتافتند و ما چقدر مغرور که گویا هرگز نمی میریم 


و مرگ بهترین واعظ و حق است  و چه زیباست که پند گیریم 

و خاطری را مکدر نکنیم 

دلی را نیازاریم و امیدی را نا امید نکنیم و دعایی را با بهترین خواسته و تضرع به پایان و اجابت ببریم 


داداش کوچولویم 12 بهمن تولدش بود و غربت و دوری باز هم مجال نداد که از نزدیک تولدش را جشن بگیریم 

و دنیا چقدر بی رحم و بی وفا شده است که عزیزان از هم دورند و مگه دو روز دنیا چقدر ارزش دارد؟ 

دوستان یاری کنید که همدیگر را بیشتر دوست بداریم و هدیه های ماندگار محبت به هم تقدیم کنیم 

می خوام کوتاه تر و خلاصه تر بنویسم 

و صبح که از خواب بر می خیزیم بهترین لبخند ها و رضایت خدا و خوبانش را داشته باشیم 

جهانی آرام و به دور از  گیر و توهین و غرور و با فراوانی و برکت و وصال و خوشحالی و لبخند خوبان خدا 


مشهد و صفای حرمش و راز و نیاز و حاجت و هوا و دوستان با صفایش و مشهدی های با مرامش و 

مراسم و معرفت ش و دارالمرحمه و گوهر شاد و بست ها و کتاب خانه ی آستانه اش و 

کوچه های خاطرات نوجوانی من و اطراف حرم و سیاوون و 17 شهریور و نسترن و نخریسی و ... 

و لهجه ی مشهدی و عمری که چقدر زود 20 گذشت از آمدنم 

و ممنون امام هشتمم که طلبید و مشمول عطایایش گردیدم 

تا باشد که ذخیره قبر و قیامتمان باشد. 

ممنون نگاهتان 

یاعلی 


وقتی گناه نکرده باشیم و لبخند خوب خدا پشت سرمان

سلام 

امروز روزی پر از هیاهو و اخبار ناخوشایند که حق هست 

روز جمعه از مشهد الرضای عزیزم آمدم 

مشهدی که کنار ضریح آقایم چی با صفا و ناب و غریبانه گریه ها کردم که آقا جان قبولم کن 

اگر اقایم باشی خیلی که چی عرض کنم همه ی کار دنیا  و آخرتم درست می شود. 

امروز هم خبر ناگوار درگذشت یکی از دوستان و آشنایی که تقریبا هم سنم بود را شنیدم 

از مدتها قبل می دیدمش که جوان ورزشگار کاراته باز و  شلوغ کار و پر انرژی بود 

پر حرف و پر از جنب و جوش و برای خودش طلبه ی کار و کمی درس بود 

امشب احتمالا شب اول قبرش باشد و این ندا به گوشمان می رساند که چقدر مرگ نزدیک است 

اونوقت بعضی خنگولا سر چی چیزای بی خودی هم به خودش و هم به اطرافیان طفلکی اش ، خون به دل می کند 

چقدر بعضی یا با کوچکترین کوچک به هم می ریزد و ندای قشنگ خدا و خطاب قرآنم که هنگام مشکلات و هیاهو 

و اضطراب و استرش و خنگول بازی، استعینوا بالصبر و الصلوه 

و چقدر قشنگ و آرم بخش این تعالیم 

دلم به این قرص همیشه ی همیشه باشد که وقتی گناه نکرده باشیم  و لبخند خوب خدا پشت سرمان باشد 

هر خنگولی ، خنگولی کند خب بکند به خودش ضرر می زند و چقدر دلمان به حال خنگولیش می سوزد 


امروز سوز باد بود، چند کتاب از ببخشید یک پایان نامه ارشد خودم و یک کتاب که مجموعه مقالات همایش ملی و یک مجموعه مجله 

علمی پژوهشی که مقالاتم در آن چاپ شده بود، را آوردم 

خیر سرمان می خواهیم بعد از این کمی پیاده روی و ورزشی داشته باشیم، که در نوع خودش استقامت زاست 


زیارت مادر قشنگ و مهربونم نرفتم چون وسیله ی حمل و نقلمان کمی مریض شده بود، انگار قهر بود که چند روزی سوارش 

نشده ام و هر چی التماسش کردم روشن نشد. 

و این شد که عصری زمین گیر خانه شدیم و چقدر قشنگ می شود که به این حدیث عمل کنیم که: هیچ انتقامی از کسی که به آدم بدی کرده باشد، بالاتر نیست که بر خوبیهای خود بیفزاییم. 

واقعا چقدر قشنگ و روح افزا و انسان ساز و آینده ساز و شرمنده کننده است ، آدم بد را که با خوبی کردن و خوب بودن و بر زیباییهای خود افزودن، طرف رسواتر می شود و آن ذات ناخالصش ، ناخالصی اش وعیبش نمایان می شود. چون اگر در مقابل این خوبی طرف مظلوم، واکنش بد نشان دهد ، هم باخته است که بدی اش را به نمایش گذاشته است . اگر خوبی کند که باز هم مظلوم برد کرده است که باعث هدایت 

یک انسان شده است و هم از این جهت برنده است که با خوبی کردن ثواب کسب کرده است. 

یک کار دو سر برد کرده است و اگر طرف ذاتش ناخالص باشد ، با خوب بودن آن طرف خوب، بیشتر اونجاش می سوزد خخخخخخ که ای دل غافل ما می خواستیم این رو منکوب کنیم و از چشم بندازیم، ولی با خوب کردن و بخشیدن و خوب رفتار کردنش، درخشندگی اش و اجرش 

و ارزشش بیشتر شد. 


این است تحلیل من ، حالا شما نظری غیر از این یا تکمیل فرمایش معصوم ، نکته ای دارید، لازم نکرده چیزی بگید چون بی خود تلاش می فرمایید ، همین کلام معصوم اوج راهکار  و قشنگی و طراوت و دوستی و محبت است 


قربون ائمه ی هدایت و نورانیت و آرامش برم که توفیق مان بدهد که به کلامشان بیشتر عمل کنیم 

از این تشویش ها و مشکلات اخلاقی و رفتاری و وسوسه های شیطانی نجات پیدا کنیم. 


ممنون نگاهتون 

یادی کنیم از غم غربت مولا امیر المومنین که نعم العون علی طاعت الله اش که این روزها شام شهادت و تشییع شبانه و عزای 

مادر دو جهان و شفیعه ی ما در سراشیبی قبر و شب اول قبر و قیامت انشاء الله باشد. 


السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین 


بیشتر از بیش شکوهمند و عاقبت بخیری نصیب شیرینمان 

بی بی جان خودت دستمان را بگیر که سخت چشم انتظار حضورتان در همه ی خطرات دنیا و آخرت مان هستیم 


ممنون و سپاس که خوبید و مثل خودم آرزوها و برنامه های قشنگ برای خودسازی و هدایت بخشی دارید 


یاعلی 

عشق و عاشقانه ترین های عشق

سلام

صبح قشنگ جمعه و یک کار تمام شده از دیشب ، منظورم کاری بود خخخخ

الانم دوست دارم برم دعای ندبه در مجلسی خیلی کوچیک همسایه اون ورا ، کنار خانه آقا بزرگ

البته ساعت هشت شروع میشه

یه حس خیلی قشنگ به زندگی و دوست داشتن عزیزانم

عزیزانی که میدونم خیلی دوستم دارن

عزیزانی که از درون گرمم می کنن

عزیزانی که با اینکه ممکنه ازم دور باشن مسافتا، اما دلم به داشتنشون خوشن

عزیزانی که هر کدومشون یک جور برام عزیز و شیطون و دوست داشتنی ان


یادمه در نوجوانی ها که تنها می شدم قرآن و امام رضای عزیزم به فریادم می رسید

الان از درونم بینشم و باور به خدا و فلسفه ی آفرینش و گرمی و دلبستگی به خدا و همه کاره بودنش ، به فریادم می رسد


اگر از نداشتن خیلی چیزایی که بعضی ها خیلی ازش دارن، مثل پول زیاد ( اما به قدر کافی و دقیق کفایت کفایت بدون هیچ سر ریز، گاهی شایدم کمبود بی قناعت ) که داریم ، این فلسفه ی تفکر از امتحان ، و هدف و تعالی و فرصت خوب و خوش رفتار بودن و ... به درون مبانی اندیشه سازم، ظهور می کند

و آراممم می کند ، البته یار و یاوران هم فکر و خدا خواه و خدا قبول در این آرامش و برگشت به این فلسفه قطعا بی تاثیر نیست.


شاید این ها باعث شده و می شود که خیلی ها بگن اصلن بهت نمیاد این قدر ساله باشی..

و خدا رو شکر که از درون شادم و بیرون هم شادمان و منشاء شادی برای قشنگترین های زندگیم


خیلی کارهای قشنگ مثل تالیف و پژوهش و تدریس و کسب معرفت و  شاید انجام کارهای اقتصادی و ... مسافرت های کوتاه و با برنامه ریزی شده

 و از همه مهمتر بودن با عزیزانی که می دانم حضورشان اندک در زندگی ام خواهد بود، بیشترین دغدغه و برنامه ی زندگی ام

انشاءالله که باشد و بعد نبودنشون خدای نخواسته افسوس نگاه عمیق  و گپ صمیمانه و خوبی  و گذشت در حقشون را نخورم

که صله رحم عمر را زیاد می کند

و عشق نیرویی است برای بهترین و خوب ترین بودن

عشق نیرویی است که کل لحظات زندگی را مدیریت می کند

و عشق اکسیری است که در تار و پور و اتم اتم جان و جانانمان ، شادمانی و شور و شرار و شکوه و شعف و لذت می آفریند و خلق می کند.


و بیا تا جمله جان شویم تا همراه و هم آغوش جانان شویم ( اهل جان و جانان می دونن چی می گم )

وهر لحظه و هر ثانیه گفته ام و می گویم بارها که :

من با عشق و عشقم ، دوست دارم همیشه عاشقانه ترین وصالها را داشته باشم و چیزی غیر از محبت  و شور و دوست داشتن ، سرمایه ای گران بهاتر و

زندگی ساز تر و آسایش و آرامش ساز ترین نیست و تا  همیشه ی همیشه ی وجودم  عاشقانه ترین با عشق ، عشق می کنم.


صبح آدینه تو قشنگترین  و عاشقانه ترین

یا عشق و یا عاشقانه ترین های عشقم


تا عاشقانه نوشتن دیگر

سپارم به خدا ی عشق


سوزنی به خودمان

سلام

در دنیای قشنگ باورها و اعتقادات و اخلاق و مرام و بعد عمل های نصف و نیمه مان از جهت کمی و کم کیفیتی آنها،

هستیم و روزی شب می شود و عمری به فنا می رود و خسرانی ( بدون ایمان و عمل صالح اگه باشه) انشاء الله که نصیب نشه

سرما و سوز جالبش به اینجا هم رسیده است

و این باعث میشه که سوراخ سمبه ها رو بیشتر رصد کنیم و ببندیم و بعد همدیگر رو سفارش به مواظبت کنیم و

البته محرمانه بیشتر همدیگر رو در آغوش بگیریم و بفشاریم که ..... آرامش و گرمایش بیشتری نصیب و روزی مون بشه


این روزها کارها را باز هم می خواهیم زودتر تمام شود و چقدر حرص انجام کارهای بزرگتر را داریم و البته نیت ش را داریم

که برای خدا و پیشرفت و معرفت و بندگی بیشتر باشه و این خیلی قشنگه که توانش را از خدا بخواهیم و در حد توان از حداکثر زمان استفاده کنیم

و البته گاهی هم بر اساس تقسیم اوقات که به تفریح و استراحت هم اختصاص داده شود، از آنها هم غافل نمی شویم که هیچ ، شاید نمی گذاریم که قضا شود

و جا بماند

این روزها خبرهای خوبی از اطراف و اکناف و فاملین محترم می شنویم که چقدر قشنگ است و به حالشان غبطه می خوریم و از نیم چه باورمان  و ادعایمان

گاهی خجالت می کشیم ( البته ما نه  که حتی در این زمینه ها ادعایی هم نداریم فعلا )

قضیه این قرار هست که یک دختر دانشجوی هنرمند نقاش و طراح و اهل مطالعه و خوش صحبت و نازنین و کمی روشنفکر و متواضع و تقریبا 25 ساله ی فامیل

همین شب چله عروسی اش بود ، شاید جریانش را گفته باشم که بر اساس باور و اعتقادش به مهریه پایین و اقتداء به حضرت زهرا سلام الله علیها

و قبول داشتن همسرش، بر خلاف عرف موجود که اغلب از 14 سکه شروع می شود، تنها یک سکه مهریه اش را گذاشته است و شب عروسی اش هم دعای کمیل و بعد زیارت قبور شهدا و به دور از گناه که خیلی برام قشنگ بود

در حالیکه کسانی هستند که در این مورد ادعا دارند ولی وقتی بزنگاهش می رسد از بار کردن داماد طفلک و توجیهات فلان و بهمان کم نمی آورند.

این است که البته خیلی از کارها توفیق و سلیقه و باور و اعتماد می خواهد

من نمی گویم که مهریه را کم بگوییم، سوز دلم این است که با توکل بر خدا به مرد باید اعتماد داشت و اعتماد پیدا کند

و این مرد اگر واقعا مرد است، و مرد باشد و اثبات مردانگی کرده باشه، دیگر در فردای زندگی هرگز به خاطر مهریه کم، دختر مردم را تنها نمی گذارد،

بلکه چه بسا به خاطر آن لطف و اعتماد دختر ، بیشتر پای بند و دوستدار و عاشقش می شود. مثل خودم و هلن نازنینم

میگم ، مرد اگر مرد باشه و عزیز و همسرش را دوست داشته باشه، حاضر را مهریه های میلیونی هم بپردازه ،

اما وقتی اعتماد و نظر لطف همسرش را بداند و بفهمد و باور داشته باشه، بیشتر دوستش خواهد داشت. و

البته اگر نامرد باشه چه بسا اگر میلیونها و همه چیز هم به اسم مهریه و شیربها و .... در روی کاغذ و مهر و امضاء هم به مالکیت همسر و دختر درآورده باشه، هیچ ضمانتی ندارد که زندگی را تلخترین کنه براش که خودش بگوید مهرم حلالت و جونم آزاد.

مهم تشخیص مردانگی طرف و توکل و قبول توصیه دین و سفارش پیامبر است که فرموده: بهترین زنان امت من کسانی هست که مهریه ی کمی داشته باشه.

و دیشب منزل حاجی عزیز و مادر مهربون و نازم بودیم که این فرمایش مولا را همچنان ورد کلامش بود: که همسر باید نعم العون علی طاعت الله باشه.

بهترین کمک گار برای زمینه سازی و اصل اطاعت خدا در مسیر زندگی باشه.

و چقدر این کلام قشنگ هست.

نمی دانم وقت امتحان ما به تعیین مهریه و قبول داماد، ما چطور رفتار خواهیم کرد؟

اما فرشته ی زندگی ام بر اساس عرف و قبول خودش و اصرار خودش که مهریه کم را پیشنهاد داده بود، ( بعضی ها آن زمان بهش توصیه کرده که مهریه ات را بالاتر بگو ( به قول خودش مادرش)) اما خودش کمتر را انتخاب کرده است، این خیلی برام قشنگ بوده و هست

دنبال گرو کشی مثل بعضی هایی که مدعی هستند، نبوده .

خب وقتی شما پسر را قبول دارید دیگه چرا گرو  کشی می کنید که فردا اون پسر در اون زندگی خودش را تحت مالکیت و صاحب بیشتر زندگی بودن، بداند و زندگی شان به طلاق و جدایی که این روزها دقیقا شاهدش هستیم، باشیم .

این است روزگار که داریم دیگران را نقد می کنیم و خودمان سر بزنگاه چه کار خواهیم کرد خدا کمکمان کند.


این روزهای خوب خدا را دوست دارم چون فرصت بندگی و پیشرفت را نصیب مان کرده و بتوانیم کوله بار عملمان را خوب ببندیم که هیچ پایداری و تضمین عمر

طولانی برای کسی نیست.

همین چند روز پیش فلان حاجی از فاملین سکته را زد ، در حالیکه همین یک ماه پیش همین جمکران آمده بود و گویاا آخرین جمکران امدنش شد.


و چقدر این دنیا بی وفاست و چقدر به مرگ نزدیکیم

یکی از قاریان قرآن و خوشتیپ و سرحال، قبلنا جمکران رفته بود در عنفوان جوانی گویا در مسیر تعقیب و گریز یک سارق و تیر اندازی، در مسیر گلوله قرار میگیره

و جان به جان آفرین تسلیم می کنه به همین راحتی .


وای وای چکنیم که به فرمایش استاد خودمان صراط مستقیم باشیم و خدای نخواسته قلب و جانمان ، آتش جهنم و هیزم آتش نباشیم...

و باور کنیم به حقایق قرآنی که از زبان بشیر و نذیر عالم به ما رسیده است.

طولانی نشود کلام

که ای برادر تو همه اندیشه ای

ما بقی خود استخوان و ریشه ای


اندیشه و معرفت باشیم و خود حقیقت خیر و صراط مستقیم و هدایت و نیت هایمان را واقعی کنیم


خدای توبه

یاحق و یاعلی