سلام
صبح است و باران و طراوت بهاری و نم نم باران
و البته تلاش و صد تلاش و تولید و بذرافشانی و درو های علمانی .....
یک اعتراف بکنم که کمی تنبل شده ام،
چون یه مقاله قرار بود برای نمی دونم برای تهیه و تدوین هندبوک یکی از اساتید در فرانسه ، برای مجلات فرانسوی
بنویسم و یک موضوع در جلسه ی تصویب و طرح موضوعاتش برداشتم و مورد تصویب هم قرار گرفت
این بر می گرده به بهمن سال 96 و آخر اسفند مهلت ارسالش را به زبان فارسی و انگلیسی گذاشتند
طفلکی ها آخر اسفند تماس گرفتند چون درگیر کارهای رساله بودم و کارهای متفرقه ی دیگه ، با اینکه مطالعاتی و طرحی انجام شده بود ،
ولی نهایی نشده بود
تا اینکه از دانشگاه مسئول، محترمانه خواهش کردند که مقالات را تا آخر تعطیلات تمام کنیم ،
چون استاد مربوطه در فرانسه به ناشر قول داده است، و محذوریت های قول و الوعده و فای معروف ...
با کمی تلاش و توان، کمی عزم جزم کردم که تا آخر تعطیلات تمام کنم که مراسمات و .... پیش آمد و عملا کار به جایی نرسید.
و طی این چند روز مقالات خوبی رزق معنوی و نصیب مان شد و مطالعه کردیم و لذت بردیم
که می تونه در پر باری مقاله ای با آن موضوع کمکم کنه ، ولی باز هم امروز و فردا و ......
از این جهت خودم را نمی بخشم و به خودم کارت زرد می دهم
و یکی لطفا به من تلنگری بزند که بجنبم
البته در این مورد انگیزه به اندازه ی کافی لاموجود هست ، ولی خب کار علمی هیچ وقت زمین نمی ماند
و باقیات الصالحات می شود.
بماند
ببخشید کمی موج منفی ساطع شد
فقط می خواستم شکایت از خودم به سمت خوب بودن و تلاش بیشتر داشته باشم
که نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
بی هیچ مقدمه ای عاشق سخن و مرام خوب و قلبهای مهربونی هستم که از نور زیبای خدا
برخوردار و با یاد قشنگ خدا همنشین هستند .