خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

فقر و توسعه نیافتگی، خاطره

سلام

0 - سرآغاز

بدون هیچ مقدمه ای برویم سراغ پاسخ در خور توان به سوال یکی از دوستان نهایت گرامی و نکته سنج  که می فرماید:
همیشه یک سوال در ذهن من است که چرا فقیر ترین مردم و مظلوم ترین مردم دنیا مسلمانها هستند؟

با اجازه بگذارید اولا سوال رو تفکیک ، حلاجی و تحلیل کنیم، عرض کنم که سوال متشکل از دو سوال است، اول اینکه؛ چرا فقیرند، و دوم اینکه چرا مظلوم ترین هستند؟

در مورد مظلوم ترین بودن هم در فرصت دیگر، که بیشتر   تحلیل سیاسی و اجتماعی می طلبد، که جای خودش باید بحث شود. و البته می خواهم نظر شما رو هم در این زمینه بدانم. که چرا مظلومترین هستند؟

1- فقر

در مورد پاسخ به قسمت دوم سوال  و اینکه چرا فقیر هستند؛ اول از همه باید سوال کنیم مگر مسلمانان فقیرند؟ که بعد دنبال علت و چرایی آن بگردیم؟

 باید بگویم که؛ من فکر می کنم دوست عزیزمون باید بین دو واژه ی «فقیر» و «توسعه نیافته» فرق بگذارند.

با توجه به تعریف فقر؛ که اگر به معنی نداری و نداشتن ثروت در نظر بگیریم ، با مقایسه وضیعت ثروت بالقوه و بالفعل ، یا بررسی میزان تقسیم سرانه ی کشورهای مسلمان ، به این نتیجه می رسیم که از این جهت کمتر کشوری با داشتن بیش از پنجاه درصد مسلمان ، ذخایر معدنی و نفتی و ... نداشته باشند، که کفاف خیلی از مخارج زیرساختی و جاری آنها را نداشته باشد. و حتی در این زمینه بعضی کشورهای اسلامی مثل کشورهای نفت خیز خلیج، تقسیم سرانه کشورشون از خیلی از کشورهای اروپایی و غیر مسلمان بیشتر است. مثلا کویت با جمعیت اندکش و ثروت سرشار نفتی، تقسیم سرانه و درآمد سرانه اش خیلی بالاتر از خیلی کشورهای اروپایی هست.

چرا راه دوری برویم در مورد کشور خودمان، که اگر خبر مهم کشف معادن لیتیم و اورانیم که قیمت و ارزش تقریبی آن بیش از دو تریلیون دلار تخمین زده شده است، که آمریکایی ها و روسها دو تریلیون دلار و مقامات دولتی سه تریلیون دلار یا برعکس این مسئله، و تحلیلهای اقتصادی که بعد از آن به وجود آمد، کشورمان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان می شود، و اگر خبرش درست باشد که به نظر من درست هست، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان هستیم، این جدای از سایر معادن غنی دیگر.

( برای بررسی خبر کشف ذخایر لیتیم و ... کشورمان می توانید جستجوی اینترنتی کنید، و لیتم ماده بسیار حیاتی و مهم که به عنوان منبع ذخیر انرژی و مورد نیاز تکنولوژی روز دنیا از قبیل؛ باطری های موبایل و لبتاب و در صنعت الکترونیک به عنوان صنعت برتر و درآمد زای حال حاضر دنیا استفاده می شود. )

همین طور در مورد سایر کشورهای با اکثریت جمعیت مسلمان، ما کشور فقیر به معنی ندار که ذخایر معدنی و ثروت ملی نداشته باشند یا کم داشته باشند، نداریم.

2 توسعه نیافتگی

اما اگر منظور سوال شما، توسعه نیافتگی مسلمانان و کشورهای اسلامی است، و اینکه سرمایه های انسانی فعال و مبتکر و فرهنگ عالی کار و تلاش و سازندگی ندارند، و هنوز توان استخراج و سرمایه گذاری بهینه برای کشور رو ندارند، و قدرت اقتصادی فنی و نیروی ماهر کار اقتصادی و سرمایه ضعیف انسانی و .... در دست ندارند، در این صورت سوال شما جواب دیگری پیدا می کند.

در این صورت پاسخ شما به بررسی دلایل توسعه نیافتگی و عدم پیشرفت مخصوصا پیشرفت اقتصادی بر می گردد، چون پیشرفت و توسعه یک معنی عامی هست ،که شامل پیشرفت فرهنگی و اجتماعی هم می شود، که البته متاسفانه شاخص های بررسی آن بر اساس مبانی غیر اسلامی چیده شده است، و اگر بر آن اساس شاخص های پیشرفت فرهنگی رو در نظر بگیریم، رتبه خوبی در جهان نخواهیم داشت. ( البته این بحث هم زیر موضوعات و تحلیلهای دیگری می طلبد.)

پس توسعه نیافتگی کشورهای اسلامی در فنون پیشرفت اقتصادی و علمی در قرنهای اخیر، مخصوصا پس از رنسانس غربی و اروپایی، سابقه ی تاریخی دارد، و قبل از رنسانس رو هم که می دانید که کشورها و تمدنهای اسلامی پرچم دار علم و پیشرفت های همه جانبه بوده است، و در خلال رنسانس و بعد از آن؛ علم و پیشرفت های علمی از سرزمین های اسلامی به اروپا و غرب منتقل شده است، و اصلا یکی از دلایل رنسانس علمی غرب، ارتباط با مسلمانان در جنگ های صلیبی و رونق ترجمه متون علمی اسلامی و الگو برداری پیشرفته از وضعیت زندگی مسلمانان و امپراطوری های اسلایم بود، اینکه طب ابن سینای مان پایه و اساس طب غرب قرار گرفته نشان از سابقه و قدمت و پیشرفت علمی مسلمانان در دوران قبل از رنسانس دارد.

عمده دلایل عقب ماندگی و عدم پیشرفت های اقتصادی و به تعبیر و شاخص های غربی در بخش اجتماعی و فرهنگی، ( از جمله در عدم نهادینه شدن فرهنگ اصیل کارو تلاش و علم آموزی و ...) در کشورهای اسلامی، در بررسی تغییر و تحولات بعد از رنسانس و استیلای استعماری و خودخواهانه و برتری طلبی و منفعت طلبی های غربی ها در کشورهای اسلامی و بی کفایتی داخلی سران حکومت و عمل نکردن به قوانین و آموز های پیشرفت ساز اسلام می تونیم در نظر بگیریم.

شما نگاه بفرمایید؛ وقتی مارتین لوتر کینگ ، پایه گذار مکتب پروتستانیسم در اوایل رنسانس علمی و اقتصادی اروپا و غرب، مهمترین آموزه ی مکتبش رو عبادت دانستن کار و تلاش می داند ، که به تعبیر برخی از غرب شناسان یک آموزه ی اصیل  اسلامی است، و   ایشون رو و مذهب جدیدش رو بسیار نزدیک به اسلام می داند، و برخی از خوش ذوقان اجتماعی مکتب ایشون رو که باعث تحولات شگرفت علمی و اقتصادی در اروپا و غرب شد، رو مثل مکتب شیعی در میان مسلمانان می داند، این مکتب در جامعه رو به تغییر اروپا ، پا می گیرد و نهادینه می شود، و ساختارهای همسو برای تحقق آن ساخته می شود، و مردم  و زمامداران هم اقبال می کنند ، اروپا و غرب بعد از آن رو پیشرفت های اقتصادی و صنعتی می گذارد ، و رفاه و توسعه نسبی پدید می آید.  

اما همین آموزه ها و آموزه های حیاتی دیگر از قبیل سفارش اکید به علم آموزی و نظم و امانت داری و سرمایه اجتماعی و اصلا تفکر پیشرفت ، که به فرمایش حضرت علی علیه السلام؛ اگر کسی امروزش از دیروزش تغییر نکرده باشد، این فرد زیان کرده است، و تاکید بر پیشرفت و تعالی دارد، ولی متاسفانه عمل نمی شود، نتیجه اش عقب ماندگی و عدم پیشرفت علمی می شود، و نیروی انسانی نخبه و اینترپرینر و فعال و مبتکر به وجود نمی آید، که به فعالیت های سازندگی و ... بپردازد، و روی دریای ثروت و لیتیم و اورانیم خوابیده ایم، ولی دست گدایی پیش کشورهای کفر استعمارگر دراز می کنیم، و اگر هندوها برایمان سد بسازد، خوشحال می شویم و قدردانش هستیم.!!

یک بحثی داریم به نام فرهنگ سازی و نهادینه کردن آموزه های پیشرفت، که دغدغه ی این روزهای من است، که دارم روش کار می کنم،  می خواهم با توجه به سابقه و تجربه ی جهانی و غربی و در نهایت از دیدگاه اسلامی می خواهیم ببینیم که چیکار کنیم که مثلا آموزه ی عبادت بودن کار و آموزه هایی که برای پیشرفت همه جانبه ی یک کشور لازم هست، در جامعه نهادینه و فرهنگ سازی شود، و اجرا شود.

فک کنیم بحث کمی طولانی شد.  

امیدوارم که یک کم توانسته باشم در پاسخ شما تلاش کرده باشم .

پیشرفته و متعالی باشید. یا حق و یاعلی.

3-  خاطره نمایشگاه و تفکر انحرافی

در مورد این یاحق و یا علی گفتنم هم ، یک خاطره دارم، در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران سالها قبل با یک عالم اهل تسنن( کمی با تفکر وهابی ) صحبت و مراوده داشتیم، موقع بلند شدن و یا بلند کردن یک بار سنگین و .... ما شیعیان عادت داریم که بگوییم ؛ «یاعلی». ایشون از باب نصیحت گفت یاعلی دیگه چیه؟ چرا نمی گویید؛ «یا خدا»

ایشون شاید نمی دونند و نمی دونستند که از مولا علی علیه السلام کمک گرفتن هم به اذن و کمک الهی هست، و اراده استقلالی کمک از مولایمانمان نداریم، و به طور کلی ائمه علیهم السلام هم وسیله های کمک و شفاعت و مدد رسانی به بندگان خداوند هستند.  

این بحث هم قصه مفصل دارد.

پس یا حق و یا علی........

محب اهلبیت نجات باشیم و باشید.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
آریانا چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 00:13

ربطش در نوشته وبلاگ شماست:
"شما نگاه بفرمایید؛ وقتی مارتین لوتر کینگ ، پایه گذار مکتب پروتستانیسم در اوایل رنسانس علمی و اقتصادی اروپا و غرب، مهمترین آموزه ی مکتبش رو عبادت دانستن کار و تلاش می داند ، که به تعبیر برخی از غرب شناسان یک آموزه ی اصیل اسلامی است ، .......، و رفاه و توسعه نسبی پدید می آید. "

در این پاراگراف بجاى "مارتین لوتر" ،به اشتباه "مارتین لوتر کینگ" نوشته اید.
البته در صورتى که مطلب را از جایى کپى کرده اید، نویسنده اشتباه کرده است.

سلام
حق با شماست، یک کلمه ی کینگ اضافه شده است، این دو دو نفر هستند، من از وجود مارتین لوتر کینگ اطلاع نداشتم، منظورم همون مارتین لوتر معروف بود.
ممنون بابت تذکر دقیق و قشنگتون
بازم نیازمند نقدها و نظرات شما هستم عزیز دل برادر
ربطش این بود که می خواستم یک تطبیق مقایسه ای بین آموزه های اسلام و آموزه های پروتستانیسم انجام بشود که جهش اقتصادی غرب با تغییر در افکار و حرکتهای اصلاح گرانه ای افرادی مثل مارتین لوتر اتفاق افتاد، در حالیکه آن آموزه ها را در اسلام داریم.

Ariana.rostami@gmail.com شنبه 13 آذر 1395 ساعت 00:13

مارتین لوتر کینگ رهبر مبارزات مدنى در آمریکا در اواسط قرت بیستم است، مارتین لوتر یکى از اندیشمندان قرن ١٦ و یکى از پایه گذار پروتستانیسم و نوگرایى دینى است

ممنون از این اطلاع تاریخی و جامعه شناسی شما
انوقت ربطش به من و نوشته هایم؟

بیضا یکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت 12:43 http://mydailydiar.blogsky.com

سلام، خیلی ممنونم از صبر و حوصله مندیتون که جواب جامع و مفصل نوشتین انشاالله اجرتون با خدا باشه، با قسمت اول جوابتون (فقر) ۱۰۰ در صد موافقم و منظور من هم از فقر همون عقب مانده یا توسعه نیافته بود که بعدا شرح دادید، قسمت دوم یک کم تحلیلش سنګین بود که میخام باز هم بخونمش. خیلی ممنونم.

سلام . خوشحالم که صحبتی و مجال و بهانه صحبت در این زمینه ها برام فراهم می کنید.
قسمت دوم رو باید با توجه به مقدمات آن در نظر داشت و مطالعه کرد، شاید چکیده چندین واحد درسی باشد، که فشرده کرده ام و مطالعه منابع اخلاق پروتستان، و مباحث توسعه و توسعه اقتصادی و جدیدا در ادبیات اسلامی ایرانی، مباحث الگوی پیشرفت که سایت و مقالات در این زمینه دارند مفید خواهد بود، و مورد لزوم وطن متمدنم هم هست.

پریوش پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 11:09 http://dance-2me.mihanblog.com/

با من همراه شو و اسم وبلاگ خودت را در کنار دیگر وبلاگ ها ثبت کن تا بازدید داشته باشی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.