سلام بر صبح و قشنگی و طراوت نابش
سلام بر عشق و صفا و مهربانی و شور
سلام بر امید و سرمستی داشتنش
سلام بر دانایی و معرفت و معنویت
روز قشنگی رو شروع کرده ایم با فضل و لطف خدا
که بندگان شرمگینش رو می بخشد و بر خودش رحمت و بخشایش رو واجب کرده است.
عجب خدای نازی داریم ، کتب علی نفسه الرحمه، امروز دو بار این آیه رو در دوجا با فاصله شاید یک صفحه ای خواندم، فک کنم آخرای سوره مائده و اوایل سوره انعام، و حسابی جیگرم حال آمد.
دوستان و فرهیختگان و زیبا اندیشان، کاش کمتر به مشکلات و منفیات و ....... فکر می کردیم، و با یاد و نام و توکل بر خدا همیشه ی همیشه در حال تلاش برای رفع این خرده ریزه ها باشیم، و بگوییم که خدای بزرگی داریم.
دیروز یک ساعت دوساعتی، فرصت شد که به دامن مثنوی معنوی پناه ببریم، عجب داستانهای و حکمت ها و کلمات نغزی رو مولانای بلخ، آنهم در قرنهای قبل سروده است، مدیونید اگه سر نزنید، و مدیونید اگه از انوار معرفت این معادن استفاده نکنید، معادن مادی با استخراج تمام می شود ، ولی معادن معنوی و کلام و معرفت با مراجعه تکثیر می شود، و مرام نویسنده اش جهانی و تکثیر می شود.
و چه زیباست این کلام هلن و شیطونیاش، رشته ی کلام از دستم در رفت. خدا حفظش کند، خدا این فرشته های آرامش بخش و آسایش زا رو تکثیر کند و مستدام دارد.
این رو نوشتم که بگویم دوستان وبلاگیم، به فکرتون هستم و خوشحالم که سر می زنید و نظر هم که بذارید حسابی سنگ تمام برایم گذاشته اید.
قراره خلاصه و همیشه بنویسم ، دوستتان دارم، و از لطف مزید و با احساس تان، جهان جهان سپاس و تشکر و امتنان
با اجازه ، یا حق و یا علی
مثل همیشه زیبا پر از حس خوب و به نوعی ترنم آرامش ...
ممنون از نگاه قشنگتون و قدم رنجه نمودنتون
مستدام باشید