گریه ی پشت شیشه ها
نبودت همیشه ها
دست نذاری روی دلم
توی دلم آتیشه ها
بردی همه نشونه ها
تا هیچ کسی نتونه ها
دوباره پیدات می کنم
اینو یادت بمونه ها
بمونه ها بمونه ها
خیلی دلم تنگ شده ها
خیلی دلم گرفته ها
همش به خواب من میای
خیلی دلم تنگ شده ها
روی شیشه ی پنجره مون
اسم تو رو ها می کنم
تو نیستی و من
دارم تماشا می کنم
با همه ی دنیا این روزا
دارم و بد تا می کنم
خواب میبنم تو اومدی
پنجره رو وا می کنم
از دور تماشات می کنم
خیلی دلم تنگ شده ها
خیلی دلم گرفته ها
ننوشتین شعر از کیه
سلام گفتم که فال حافظه .... خب شعر از حافظه دیگه