پند و مراقبت

سلام و شام قشنگتون پر از لبخند رضایت خدا 

کمی نوشتم و امروز هم کلن یک کم تو حیاط با حسنا و احسان یک کم فوتبال بازی کردیم، که متاسفانه 

پای راستم یک کوچولو پیچ خورد و الان یک کم درد داره، و فدای سرم انشاء الله زود خوب می شود 

بعدش مراسم سالگرد مادری رفتیم و ختم قرآن و مداحی و سخنرانی، که متاسفانه به دلم ننشست 

آخه چرا این آقایون جای طرح بحث نیمه علمی و سرسرکی را با مجلس وعظ و پند و عبرت گیری ، عوض می کنند. 

به قول آقای صادقی ، اگر مطلب به درد بخوری ندارین خب وقت مردم را نگیرید لطفا . تا کی می خواهین درس پس بدین؟ 

کم کم شروع کنیم خودمون درس بدیم، خودم را میگم 

اما عصری مادر زنگ زد که دختر کوچولوی داداش حالش خوب نیست، و داریم بستریش می کنیم، در حالیکه این طفلکی 

از حسنای ما زودتر سرماخوردگی گرفته بود، و تداوی و مراقبت ما باعث شد که حسنای باهوش خودم زودتر خوب بشه 

اما امان از مادران بی ملاحظه، طفلکی رو دوباره با بی احتیاطی مجدد و رفتن مهمانی اون طرف شهر، حالش را این طور منقلب کرده است 

این را گفتم که بیشتر مراقب کودکان معصومی باشیم که اختیارات رفتن و زندگی کردن و سلامتی شون دست ماست. 

مادر خوب بودن سعادتی است که با تلاش و مدیریت و مودبیت به دست میاد 

دیگه خدا همه ی مریضان را شفای عاجل عنایت کنه. 

و  خدا همه ی مریضان لاعلاجی که درد عمیق خانواده هاست، را شفای عاجل عنایت کند 

و چقدر سخت است مریض داشتن و مریض بودن که هم درد خودشان و هم درد کشیدن و زجر روحی کشیدن اطرافیان 

و عزیزان را به دنبال دارد

اما خدایی هست و به قول عزیز دلمون، خدا بعضی ها رو که دوست دارد، با امتحان بیماری، در صورت جزع و فزع نکردن 

بر اجرش می افزاید . 

و همه ی کارهای ما امتحان هست، و همه ی زندگی ما تحت نظر خدا امتحان هست که صابرین و غیر آن مشخص شود. 

خب شام خانواده آمادست 

ممنون نگاهتون 

هیچ زندگی بدون مشکل نیست، مهم این است که ما چطور بازیگرانی باشیم  چقدر قشنگ عاشقی کنیم 

و مال و اولاد همه مایه ی امتحان هست، و خدا همیشه رمز خدایی می داند 

خب یاعلی 

ببخشید این پست غمگینی و مریض گزارشی شد. 

لبخند فراموشتان نشود در هر حالی که خدا ازتون راضی بود، همان لحظه عید است و تبریک دارد