خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

شیر توکل قطره چکانی کند

سلام 

بالاخره آسمان اینجا بارید و رطوبت و باران البته زمستانی باریدن گرفت

بوی هوای تازه و نم نم بارون کیف خودش را دارد 

راستی یک رمان کوتاه از حدیث اولشو شروع به خواندن کردم، خیلی جالب و با جملات کوتاه کوتاه روایت کرده است

یادم باشه هر وقت خواستم بنویسم کوتاه و ویرایش شده بنویسم 

یک موسسه ای که بودم یک ویراستار آورده بود و خیلی عالی سفارش می کرد که سعی کنید جملات کوتاه پر معنی بنویسید 

به قول حاجی همسایه که به سخنران مجلسش سفارش می کرد که حاج آقای فلانی قلیل اللفظ کثیر المعنی صحبت بفرمایید.

جالب بود. طفلکی زانو درد داره خیلی وقته ازش احوالی ندارم 

اون هم درد کشیده و انسان شریف و زحمت کشی هست 

وای طفلکی ها سیستانی ها سیل و باران و خیلی مناطق دیگر برف و بوران و قطعی امکانات آب و برق و حتی خیلی جاها گاز ندارند 

البته عوارض گاز رسانی اش را ما شهری ها داریم می پردازیم که اخیرا فوق العاده افزایش یافته است. خب انشاء الله که داشته باشن

شیر توکلمون باز تر شده و بر باورمان توکل و اتکال به عنایت خدا چکه چکه می چکد و این قشنگه که روحمون خیس  و مرطوب طراوت 

فضل و عنایت خدای خوبمان شده است

امروز پیش دفاع دکتری یکی از دوستان بود، متاسفانه به دلیل سردی هوا حوصله نداشتم بروم، البته تو یک مجلسی اجمال و مشروح رساله اش 

را برایم تعریف کرد که کمی انگیزه برای رفتن را کاهش داد. 

اما در عوض چهار شنبه یک جلسه نقد کتاب هست، از استاد فعال هلند تحصیل کرده ام که اولین بار که دیدمش ازش خوشم آمد 

استاد با حال البته قابل گفتگو در خیلی مسائل باهاش، اونو شرکت می کنم که کتابش چی و چطوری نوشته است اگر شد الگو بگیرم ازش 

اوضاع آرام هست و خدای خوب را به خاطر خیلی از نعماتش شاکرم که از این بهتر اگر چه میشه، ولی خب شکر که نداریم چیزهایی که 

خدا را ازمون می گیرد. 

فک کنم خیلی اینجا محاوره ای صحبت مینم، یک کم برم روی روان نویسی و آرام تر و مثبت تر نویسی 

دیگه خیلی به قول مشهدی ها قلگی ( به کسر قاف و فتح لام یا کسر لام ) می نویسم 

شاید این طوری نویسی روی اصل نوشتارم تاثیر این جوری بذاره 

به هر حال تا این نیمه ی عمر که خدا روشکر خیلی شرمنده ی خدای خوب مان نبوده ایم 

اگر خورده و ریزه ای که در اصل پیش خدا چون انجام شده، خیلی جسارت است، که می دانم بخشش و رحمتش اگر نباشد 

کارمان زار است، دعا می کنیم که ببخشد و چنان کند سرانجام کار که خشنود باشد و ما رستگار 

یا خدایا آن کن که آن به. 

چی لذتی داره وقتی کارنامه ی عمل به دست راست و جزء رستگاران باشی، مثل کارنامه گرفتن البته برای من ممتازی 

آخری سال که خدا روشکر اهل تجدید آوردن نبودم، نگران معدلم بودم که از اون ممتازی پایین نیاید و هی منتظر رقبای کلاسی 

بودم که معدل آنها چند شده است؟ و چی شیرین بود که معدل بالا بودم و البته پدر سرگرم کار خودش بود و مطمئن بود که بهترینم 

چون خودش بارها استعدادم را تحسین کرده بود، حتی خودش را پایین تر حساب کرده بود که اگر استعداد تو را داشتم چی کارها که نمی کردم 

و من مغرور که با استعدادم و ممنونم پدر که بودی و مراقبت کردی که درس بخوانم و بدانم  و بفهمم 

و مادرم که با مهربانی و ایمان و اعتقادش بر افکارم و اعمالم و خوش قلبی و مهربانی ام به انسان و انسانیت ، بسیار سعی کنم 

دلی را نشکنم و خطایی نکنم و با خدا معامله کنم و این قشنگترین هدیه های پروردگار و پدر و مادرم بوده است 

و اینک همسری که نعم العون هست و آرامش گرم  و مایه چشم روشنی و خوش زایی اش و سلامتی عزیزانی که داریم 

سلامتی خوبانی که در زندگی تاثیر گذار و مایه ی آرامش و محبت و مهربانی و شادکامی مان هست و البته بعد خدا 

امید و تکیه گاه مان و مایه قوت قلب و یاوران زمینی و خدایی مان انشاء الله 

خب فک کنم زیاد شد 

تا درودی دیگر بدرود 

یاعلی 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.