سلام
باز هم هوای سرد بطوریکه مثل ژاپنی ها لباسای گرم بیرونی در اندرون پوشیدم وقت وضو
و تازه جوراب هم همچنین
از یکی دو کارم عقبم و ضمن اینکه قرار است کار جدیدی با تنگی فوق العاده وقت هم اضافه بشه با کلی امید و طفلکی بازی
دلم گرم به عزیزانی هست که خدای خوبم برایم مقدر کرده است و هر کدام برای خودش دنیا و نگاه و توقعات خودشون را دارند
اما همین آدمها اصلا قابل پیش بینی نیستن مخصوصا اگر گاهی هورمون قاطی کنند که هنگ می مانی و سکوت بهترین دوای آن است
چقدر دلم خودم و اخلاص و مهربونی و محبت و خدا باوری و خوشحال خواهی و دنیای پر از معنایی که آمیخته با عشق و محبت را
می خواهم و همیشه دلم برایش تنگ می شود.
و چقدر زمستان به نیمه ی سردش رسیده است و چقدر بهار بعدش قشنگ و زیبا خواهد بود به شرطی که زنده بمانیم و زندگی
را به بهترین وجه ش اداره و داشته باشیم.
و به قول برادر دنیا دو روزه چقدر ارزش دوری ندارد و خدایی هست و حسابی هست و اصولی هست و مبنایی هست
و مهری هست و آفرینشی هست و صدا و هوای گوب گوب قلب کوچک و بزرگ و ناب و مهربونی هست
امام رضایی هست که عاشق آن صحن و سرایشم و تمام خاطرات کودکی و نوجوانی ام را کنار ضریح و در قفسه های کتابخانه و صحن
سقا خانه و کوچه های محله هایش جا گذاشته ام
و چقدر بچه زود بزرگ می شوند و چقدر جوانها بزرگتر و بزرگتر که حتی ممکنه از میان سالی هم بگذرند
فروشگاه جانبازان وقتی می رویم لذت خرید و نو داشتن و جدید و لذیذ و باز هم خریدن و خوردن و پوشیدن
برای خودش لذت نابی هست و البته چون از کارت می رود و باز هم دلت به خدایت خوش است که باز هم
خواهد واریز خواهد شد، قشنگ و قشنگ و قشنگ هست
مخصوصا که زیگما سوار می شوی و هر جا و هر جا که بخواهی لایی می کشی و با احترام با حقوق دیگران
می تازی . آخه از راجا سواری به زیگما و رویال سواری رسیده ای و سمند را هنوز هی نزده ای
گرچه دیگه داشتنش صفایی ندارد و صرف اقتصادی ندارد این طوری اکثر اوقات راحتی .
ممنون نگاهتون
پ. ن:
تا نفسی هست هم نفسی خواهم که نفس اندر نفس هم نفس شویم
و چقدر هم نفس آرام بخش و عجیب به دل می نشیند و دل گرم کننده و پشت گرم و چشم روشن کننده است