رفتن و ماندن و خوبیدن

سلام 

صبح بخیر و شادمانی مقیم ابدی قلب و جانتان 

صبحی دیگر و قدمهایی دیگر به سمت ابدیت و آن جهان 

دیشب از دست این واتساپ و گروههای  سریع الخبر شان 

آه استاد دوره کارشناسی و ارشد و استاد راهنمای ارشدم خیلی ریلکس 

با یک خبر انا لله و انا الیه راجعون ، از میان ما رفت 

سنش خیلی هم نبود ها 

همین چند روز پیش گفتم که حدود ده روز یا کمتر بیشتر بود که در ردیف کناری من در همایش اساتید و نخبگان 

نشسته بود و مثل همیشه با گردنی استوار و عادت همیشگی و همراه با وقار در عین تواضعش 

از  یزد بود و چقدر باهاش خاطره ها و حرفها و مرام ها داشتم 

خدایش بیامرزد و چقدر برایش اندوهگین شدم و چقدر دارم احساس خلوتی این دنیا رو دارم 

و دارن همه می روند نسل قبلی مون داره به مقصد رفتن می رسن 

دلم به پژوهش نمی رود با اینکه ترافیک دارم 

بازی رئال رو نیمه اولشو دیدم 

قبلش هم با عمو کلی صحبت کردیم 

میگه ببخشید مزاحم میشم 

میگم: شما که به نیت مزاحم شدن زنگ نزده ای . مگه نه؟ شما از سر لطف و مراحمت و صله رحم زنگ زده ای 

اگر این طوره باید نیت رو  درست کنیم. کلی می خندد و مثل همیشه خوش خنده و آسمانی هست 

از فامیل همین عمو هست که بیشتر تماس می گیرد و در این کرونایی شدن ها حالمان را می پرسد و پرسیده است 

سیب می خوریم و آب ولرم گاهی که سماور دلش خوش و گرم باشد و آب اعطایی خودش را گرم کند 

لوله ی ناودان خانه آقا بزرگ نشتی داشته و قیر ریخته توش معلوم نیست که بهترش شده باشد 

و مادر یاد خاطره ی مشهد را و استاکاری پدر را یاد آور شد که کلی خندیدیم 

صبح است و صدای جیک جیک های قشنگ 

راستی شاخه ی درخت توت قلمه زدیم و کاشتیم تو باغچه ، جوانه زده است به قدرت خدا 

و چقدر زمین مادر زنده کردن هست و خدا حی مطلق 

دیشب از مادرانه های هلن و اینکه زحمت مادر بودن و حمل و زایمان چقدر ثواب دارد که اجرش فقط 

به آنها می رسد و مردان از این ثوابها بی نصیب است و چقدر نگاه خدایی که راضی به مقدرات جنسیتی قشنگ هست

و سفر شهرستان و بین فامیلش که چی ها گفته و نگاهها و حرفهای قشنگ و میدان گفتگوی گروهی و نظریه ها 

و چقدر دنیا همین نگاهها را لازم دارد 

و کاش باور کنیم که دنیا بازیچه هست برای امتحان و معلوم کردن ذات ما که چقدر به ارزشها وفاداریم 

 و چقدر زودگذر و فانی و آنچه می ماند که بهش رنگ خدایی داده ایم و واقعا به خاطر خدا انجامش داده ایم 

حکیمی می فرمود که حتی اینکه از خدا می خواهیم که فلان حاجت مادی را برایمان برآورده کند، خود همین میشه 

مادی گرایی ، چون خدا را نخواسته ایم، برآورده شدن حاجت مادی را خواسته ایم. قشنگ بود 

از خدا بخواهیم که انچه رضای توست برایمان مقدر بفرما 

آنچه را جانان پسندد من پسندم این خیلی قشنگ میشه. 

پسندم آنچه را جانان پسندد 

ممنون نگاهتون