سلام
روز دخترهای گل روزگار این ریحانه های روزگار این غنچه های لطافت و مهربانی مبارک
دیشب که عروسی ناز و نابی بود خوش و خوب گذشت
البته خیلی خلوت بود و نهایتش از طرفین عروس و داماد فقط در حد چند خانواده نزدیک
و این خیلی هم قشنگ بود که هم صمیمیت بود و هم کم زحمتی و هم کم هزینه و هم آسان برای بقیه جوانان
دیگه وقتی وصال و دوستی بین دو ملت اتفاق بیفتد و دو ملیت با فرهنگ های مختلف ازدواج کنند البته در کمال صمیمیت
و ادب و محبت و احترام واقعا می چسپد مخصوصا وقتی انسانهای با محبت و با فرهنگی خویش شوند
وقتی ارزشهای مشترک اسلامی بین شون باشه و البته وقتی هر دو اهل صداقت و مهربانی و راه انداختن کار جوانان
و رفتن و سرو سامان گرفتن دو تا جوان زیر یک سقف مد نظرشون باشه همه چیز درست می شود
و وای از فرهنگ های غلط و جاهلی که مخصوصا نگاه ناقشنگی که به دختر و زندگی اش دارند مخصوصا
که در بین بعضی ملل جاهل و غافلی که سروسامان بخشیدن دختر را به مثابه ی یک فرصت غارت گری و فروش یک متاع در
نظر می گیرند و خانواده ی داماد یا خود داماد را یک جوان و کسی در نظر می گیرند که باید ازش کند و باید عقده های ارضا نشده ی
بریز بپاش و تجمل این بدبخت های مثلا خویش را تحمل کند و اجرا کند.
و یادم نمی رود که حتی در بعضی دامادی ها به بهانه های مختلف از داماد کندن را فرصتی می دانند و می دانستند که دیگر گیرشان نمی آیند.
و یک رسم های بی خودی که ربطی به پیوند و همکاری و همیاری برای سروسامان بخشیدن به زندگی دو جوان نوخانه نداشته و ندارد.
دیشب دو انسان با هم تصمیم گرفتن و دو انسان شریف با هم خانه ی نوخانه ی پسر و دختر را آباد کردند
اگرچه جهیزیه در این فرهنگ بر عهده ی خانواده ی عروس هست اما در عوض پشت قباله ی خانه یا زمین و ... باید
از طرف داماد تقدیم عروس شود اما اینجا یک جهاز مختصر و ضروری را پسر بر عهده گرفته بود یا شاید هم با هم گرفته بود
و حرفی از قباله و ... نشده بود تا جایی که رصد شده بود چون پسر عملا از این خبرها ندارد
و این شروع زندگی شد در حد ضروریات اولیه
خب مبارک باشه و خوشبخت باشند همه ی وصالها و پیوندها و عشق ها
و جوانان و عاشقان دیگر را هم به وصالشان برسانند با نیت و استعانت و تلاشهایی که صورت می گیرند
و آنچه پایدار است کار نیک خالصانه و مشفقانه و محبت آنه برای خداست
در سریال جموونگ ، زن تسو یک جاهل خشنی هست که دنبال جنگ و خشونت هست و با همه سنگر می گیرند
مثل تسو خیال می کند همه چیز یا خیلی چیزها را می توان با جنگ و فشار و کشتن و ... به دست آورد
در حالیکه روحیه ی جومونگ هم پذیری و محبت و ساختن و به هم کمک کردن هست
این است تقابل خوبیها و بدی ها و این است که ما کدام را انتخاب می کنیم
خب اذان قشنگ عاشقی شد
ممنون نگاهتون
یاعلی