خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

نگاه قشنگ و اناری

سلام 

میگم در این کرونا که رفت و آمدهایی نیست 

خیلی از عزیزان را مدتهاست ندیده ایم 

وقتی ببینیم وای چقدر تغییر کرده ایم؟؟؟؟ 


جهان در گذر و است و چقدر زود دیر می شود 


امروز یک نفرررررررررر  سیستم جدید یا به قول خودش کیس   گرفته است و هارد قدیم کیسم را هم  زدیم بهش 

وای فیلمهای بچی گی ها و این همه شیرین زبونی ها و این همه سالها و وقت گذشتن ها 


و چقدر زود گذشت و چقدر دستمان برای دنیای جاویدان و آخرت خالی هست 


وای اگر بود در پس امروز فردایی  که هست البته 

هم خوشبختانه و هم متاسفانه چون دستمان خالیست 


و از خیلی ها باید حلالیت بطلبیم آنهم چی جورم 


یکی رو من تو مشهد باید ببینم و ازش حلالیت بطلبم 

پسری ناز و کم حرف که یک روز تو بازی بد جور بهش مدیون شدم 

نمی دانم الان در چی حالی هست ، و روزگارش چطور هست 

بچه گی و نادانی و همه چیز 


خدایا مرا ببخش 

برایش خیلی دعا می کنم که عاقبت بخیر شویم و شود 


کلی مطلب امروز جمع آوری کردم برای سه تا مقاله و الان تنظیم آخری خیلی کار می خواد 

و کلی فسفر می سوزونه و کلی فرار می طلبه 


از مادر خبر از نزدیک ندارم . قشنگ مادرم 


باید یه سر باهم بریم دندان پزشک حداقل بگوید که چی باید کرد 


خدا منو ببخشه اون بهانه ی کرونا می آوره و حیا می کنه و من چرا این قدر بی خیالی و نادونی 


مادر ای رفیق بی کلک و ای همه ی عشق و محبت و مهربانی 


مادر ای همه هستی من از هست و وجودش که  وجودم ز وجودش به وجود آمده 


مادر و پدری که تا نود سالگی مراقب پسر و پسرانش هست 

کمی تغییر دکور دادیم و هر روزی که چیزی تغییری می کند آدم فکر می کند که ها ااااا الان قشنگتر و کامل تر شده است

این ذات آدمی هست که با تغییر به سمت خوبی ها خوشحال می شود و حس برنده شدن و کامل شدن پیدا می کند 


ولی دیروز دوشنبه حسابی بازی فوتسال چسپید 

 آخه هشتاد درصد وقت بازی داخل زمین بودیم و دو تیم دیگر به نوبت عوض می شد 

و منو سجادی و ز ک ، رحیمی، محسنی چیا کردیم در حد 25 برد شیرین 


و از واحد خاص زنگ زدند که تا برج یازده فرصت دفاع رساله هست و من هنوز مقاله را تمام نکرده 

و هنوز اصلاحات را اصلاح نکرده ام 


و بعضی کارهای حسین آاقا هم در راه هست 


خدا عاقبت مون را ختم بخیر کند 

و فصل انار است و چی انارهایی باغ های کنار خانه ی مان دارد 


امروز میگم باغ پایینی جعبه ای هزار تومان سر هر کیلو کمتر میده 

صاحب باغ که به انار ، با لهجه ی قمی، نار میگه" : میگه: آره ولی انار ما آب خوریش فرق داره . 


میگم : با خودم: آره باش ، تو درست میگی 

 و جای شما خالی 

وقتی دانه های عقیقی انار را لمس میکنیم یاد عزیزانمان می افتیم که کاش روبرو و کنارمان بود 

و با هم دون می کردیم و میل می کردیم و نوش جان 

و ادمی چقدر مهربان و اجتماعی و اهل بخشیدن هست و این خیلی قشنگ هست 


عشق آن است که با یاران خوری ( بخوری) 

عزیزی در زندگی 


این دو ضرب المثل از مادرم این کهندل مهربان 


اون اولیش ، یادم نیست که به جای کلمه ی عشق ، چی هست، همین جوری عشق گفتم 

که نیست بالاتر از عشق رنگ و نور ی قشنگتر 


خب اجازه ی رخصت ممنون نگاه قشنگ و اناریتون 

یاعلی 


https://www.namasha.com/v/



نظرات 1 + ارسال نظر
راحله سه‌شنبه 27 آبان 1399 ساعت 00:40 https://khaneylimooie.blogsky.com/

سلام مادر رو بگید اول وقت بهشون نوبت دندون پزشکی بدن. برا مادر من هم که سنشون بالاس اولین مریض پذیرش کردن.

سلام
چشم
توصیه ی نابی بود
انشاء الله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.