به دل شما چی مانده؟ دل من این مانده

سلام 

سرآغاز سلام و سلامتی و مهربانی 

و شکوفه هایی نهفته در دلهای عاشقانه ها 

آخ به دلم مانده که یک روزی و یک یا چند باری نمازی با تمام اخلاص و حواس جمع و محو در جمال و جلال

معشوق واقعی عالم بخوانم 

یک خورده یک اپسیلون نزدیک به نماز مولایم که وقتی تیر از پایش کشید خبر دار نشد 

وای چی میگن یا می فرماین این روایات قشنگ: 

میفرمایند: اگر نمازی که در آن بفهمی که دور و برت چی می گذرد به درد خودتون می خوره 

وای اگر این طوری باشه که حقیقتا هست 

وای ددم وای و چی همه به درد بخور خودمون نماز خوانده ایم مثلا برای خدا 

خدایا با کرم و بزرگی خودت با ما رفتار کن 

خدایا آنچه لایق بزرگی و بزرگواری و خدایی تو ست با ما رفتار کن 

نه اینکه متاع و نماز و تلاش و اخلاص ما واقعا مطابق با مسمی هر کدام باشه 

میگن پاییز و زمستان بهار مومن است 

اگر خدا قبول کند از اول پاییز با چند تا فرشته ی ناز و ناب رفیق شده ایم و سحر با آرامش و نوازش میان 

بیدارم می کنن که در اصل برداشتن پرده ای به نام خواب  و غفلت از روی چشمانم هست 

قشنگترین حال و مجال برای برخواستن بهم میدن 

و از این ذکر قشنگ : یا اکرم الاکرمین که فقط برای وقتی هست که حال قشنگتری برای بلند شدن نداریم، گذرمان می دهد 

تو گوشم زمزمه می کنه : این ذکر مال وقتی هست که روی تخت بیمارستان باشی و سرم و دستگاه بهت وصل باشه و نتونی حتی 

چشماتو باز کنی و نتونی به وعده گاه عشق بری . 

تو که ماشاء الله سالم و چهار ستون بدن ها ، هیکل و چابکی از تو بعیده که با این ذکر به خواب و غفلتت ادامه بدی 

و اینطوری میشه که قشنگ با نوازش افکارم و قشنگترین انگیزش و مهربانی بلندم می کند تا به سمت بلندی بندگی بروم 

آنها با رکوع و سجودی که اوج سرفرازی هست 

 و چقدر دلم لک می زنه برای چشیدن طعم الهی العفو گفتن های اون رکعت آخرش که هی قشنگترین خدای خوب 

چقدر می چسپد این مغازله و این وصل شدن به تو در دل شب و آرامترین لحظات شهر 

و چقدر سبک می شم وقتی بدون هیچ ریایی و بدون هیچ نگاهی و بدون هیچ وسوسه ای و قشنگترین و دلپذیرترین لحظات شبانه روز 

با معشوق عالم وصال برقرار می کنی و دلت گرمترین و خاطرت جمع ترین می شود که خدای بزرگی را ستایش کردی که بینهایت آرامش و 

پناهگاه هست 

دیشب میهمان مادر بودم و چقدر این فرشته مهربان هست الهی فدای چین های پیشانی و دستان مهربانش برم 

و پدری که جوش جوانان فامیل را می زند و غفلت ها و زندگی هایی که به اندازه ی کافی درش تلاش و پیشرفت نیست

و عموی مومن و معتقدم که پشت زانوی پای راستش را جراحی کرده ، چون آب به قول خودش زرد رنگ ناشی از ضرب خوردگی 

درش ایجاد شده بود و الان شکر خدا بهتره 

این عمو  ناخدای کشتی کودکی هایم هست ، الگویی در خوش اخلاقی و مهربانی و خوش خندگی و بخشنده گی و سرزندگی 

این عمو بیشتر از پدر به دغدغه های کودکی و لباس نو و کفش نو و تفریح های کودکی ام رسیده است و از عمق دل و جان دوستش دارم 

چون واقعا انسان شریفی هست 

چون واقعا عامل و ناز و ناب و بخشنده و مهر ورز و مهربان هست 

اگرچه تا کلاس پنجم یا شایدم هفتم بیشتر مکتب درس کلاسی نرفته است و ولی به فرمایش قرآن واقعا باسواد است 

چون امروز خواندم که امی و بیسواد کسانی هستند که قرآن را خیالات می دانند و قبول ندارند. 

امروز قبل از اذان خواندمش که می فرماید: 

  وَمِنْهُمْ أُمِّیونَ لَا یعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِی وَإِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ(البقرة/78)

و پاره‌ای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی‌دانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بسته‌اند.

و چقدر ادبیات و اصطلاحات قران قشنگ  و نام سیستماتیک و منظم و دقیق هست 

امرو ز به فکرم افتاد که یک فرهنگ اصطلاحات قرآنی بنویسم 

مثلا همین بیسواد یعنی کسی که این طور هست 

در حالیکه در اصطلاح عوام و عرف، بی سواد کسی که آموزش رسمی ندیده و خواندن و نوشتن بلد نیست 

یا مثلا عقل آن چیزی هست که با اون بشه الرحمن و خدا عبادت بشه 

العقل ما عبد به الرحمن 

پس کسی که نتونه با این وسیله و چراغ قشنگ خدا رو عبادت کنه، عقل نداره و عاقل نیست و به قول قرآن سفیه هست 

سفیه در اصطلاح قرآن یعنی کسی که دین ابراهیم و دین اسمانی را قبول نداره 

و چقدر این قرآن قشنگ و دقیق و ناز و ناب هست 

واقعا آدم دلش میاد بهترین کتاب  اونم برای ضروری ترین نیاز آدمی که خودسازی و هدایت و عاقبت بخیری هست ، بگذارد کنار 

و سراغ کتاب اصغر و اکبر و شهرام خنگول دماغ برود که مثلا چی ، و چی می خواد بهمون بگوید در آن کتاب های هر چی . 

اما کتاب خدا و کتابهایی که وصل به کتاب خداست  و توضیح و تبیین منظور خداست ، واقعا زیبا و ضروری و قشنگ و ناز و ناب هست 

و هر آگاهی و دانش و بینش که به حقایق قرآن و کتاب خدا وصل و چفت و جور و مرتبط نباشه، برای عمر به باطل گذراندن است خواندنشان

اونم اگر کسی پیدا بشود که در این شلوغی پر از ازدحام قرن بیست  و یک کتاب بخواهد که بخواند 

خب مطلب و عرض حال و به قول عزیزان روزانه نویسی و از خود نویسی همین جا  استوپ 

و ممنون نگاهتون 

تا باشد که در این کرونا زودتر نمیریم تا بلکم شاید شهید شدیم 

یاعلی بدرود 

ممنون نظراتتون و این شد که بنویسم