خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

آهسته و ارام بگوییم با مهر ز مهر

سلام و صبح بخیر 


البته نزدیک ظهر 

جوانی می گفت از وقتی کرونا آمده ما دیگه صبح نداریم همیشه ظهر از خواب پا میشیم 

خب از جان و دل سلام و کلام و عشق و محبت و مهربانی و نگاه و کلام قشنگ تقدیم ساحت احساستون 


روزی افتابی و صدای آرامش و کمی سکوت و واکسن چهار ماهگی حسین آقا 

الان تخت خوابیده  و به آبجی حسناش میگه: آبجی ما دیگه زَووون ( جَوون) شدوم . 

و حسنا هم میگه: آره شما همیشه زووووون میشی 


و چی زود چهار ماه مثل چهل سال گذشته گذشت 

و حوری هلن چقدر با حسین و حسنا و حدیثش خوش است 

و ممنون خدایی که همیشه خدایی اش را خوبترین و خاص خدایی کرده است 

یک نظری در وبلاگ یکی از دوستان در مورد روابط  مردان و زنان این دو جزء مکمل و متمم زندگی های قشنگ دنیا  گذاشتم که : 

دنیای ما آقایون با دنیای خانمها از خیلی جهات متفاوت هست. 

دنیای خانمها با احساسها و دغدغه های خاص خودشون همراه هست و متاسفانه گاهی به جای آنها و با نگاه و شرایط و احساسهای آنها 

ما به قضایا و مسائل آنها نگاه نمی کنیم و همین باعث بعضی سوء تفاهم ها می شود. 


 اگر با درک شرایط و دغدغه های هر فرد باهاش رفتار  و عکس العمل و حتی بروز احساسات داشته باشیم خیلی از مسائل پیش نمیاد. 

در حرکت های رفتاری هر کسی مخصوصا خانم ها یکسری پالسها و هشدارهای ریز و رنگارنگی نهفته است ( سبز، زرد، قرمز) که 

باید در رعایت آنها باید کاملا جدی و مراقب باشیم و به قول فروغ فرخ زاد، اگر سراغشان رفتیم ، 

اهسته رویم مبادا ترک بردارد چینی نازک سکوت و آرامششان. که البته این در مورد ما مردها هم صدق می کنه 

بلد بودن همدیگر و داشتن اطلاعات از احساسات و مرام و نگاه ها و شرایط هر کسی خیلی کمک می کنه که رفتار بهتری با هم 

داشته باشیم 

و جهانی را به زیبای و آرامش ترسیم کنیم به مهر 

ممنون نگاهتون 

یاعلی 

مستدام باشید 

نظرات 1 + ارسال نظر
راحله چهارشنبه 12 آذر 1399 ساعت 21:00 https://khaneylimooie.blogsky.com/

به سراغ من اگر می آیید،
پشت هیچستانم.

پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ های هوا ،
پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم

پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.

آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.

به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.سهراب سپهری

سلام
ممنون از شعر سهراب
و چینی نازک تنهایی
فک می کردم از فروغ باشه
ممنون یادآوری و تذکرت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.