خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها
خدا   عشق    آرامش

خدا عشق آرامش

تک نگاشته ها و احساس های یک مرد از : زندگی و بندگی : خانواده سیاست آینده و خدا و زیبایی ها و دوستی ها

یک حس ناتمام مردانه

سلام 

در شام گاه جمعه و یک حس ناتمام وادار به نوشتنم می کند 

از نرفتن ها و نگفتن های بعضی حرفهایی که مخصوص خودت و تفکرات خودت هست 

و عزیزانی که دور و برت هستند با تمام بودن ها و نبودن هایش 

با تمام حس و حال و تپیدنها و حتی دلسوزی ها و حتی دور شدنهایشان یا حس به هم نزدیک شدن هایشان 


و چه حس غریبی است مرد بودن و مردانگی کردن که گاهی لبریز از نگفتن می گردی 

چون مرامها و حس های دیگری در وجودت ، خدایت به ودیعه گذاشته است که تو تکیه گاه باشی 

و البته با خودت نجوا کنی و درون خودت بریزی و بدون هیچ اشکی که زنان دارند، با سکوت هضم شان کنی. 


و به عزیزمون سید محسن که پیام گذاشته که: 

هدیه من به شما
*چشم اندازهای زیبا، بهمان میزانِ مشکلات ، ترا از راه، باز می دارند


شاید مناسب باشه که بگویم: 

در این دنیا کسی بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد 


من اگر سعی می کنم حس های خوب و امید بخش و مثبت اندیشانه و به قول شما چشم اندازهای زیبا 

را به زبان احساس و عطوفتم ( که ایشان فک کردن نویسنده خانم هست) دلیل بر این نیست که نقاط غم انگیز 

یا تامل برانگیزی در زندگی ندارم. بلکه منم گاهی پر میشوم از نگفتن ها و نباید گفتن ها 


حرفهایی که به کلام نمی آید و عقلانیتم اقتضاء می کند که نباید بیاید و به مصلحت همه هست که نیاید این حرفها 


و این دلیل بر این نیست که بی غمی فقط هست 

و البته ممنونم از هدیه ی شما که چشم اندازها به اندازه ی مشکلات ما را از راه باز می دارد. 

کمی به عمقش و معنی اش تامل کردم و شاید بهترین توجیه همین برایش برداشتم که 

همش مثبت نوشتن  و چشم انداز زیبا بخشی از زندگی هر کسی و البته من مرد و تکیه گاه هست


در سرزمین مردانه ی تفکراتم، علایقم و احساساتم ، من به عنوان یک بنی آدم پُرم از حرفهایی 

البته از جنس مگو و البته گاهی از جنس تخلیه وقتی فشارش زیاد بشه . 

و گاهی تسلیم و آره شما درست میگی که دیگر ..... 


آری چنین هست برادر 


و خدا روشکر که نوشتن را دارم و عقل را دارم و خدا را دارم و عزیزان عزیزم را دارم 


و خدا روشکر که فرصت شدن ها و بودن ها و کردن ها هست 

و خداروشکر که روی دوش کسی بار نیستم و زیر دین کسی سعی کرده ام نباشم 

و خدا روشکر که از فردا پا به مرحله ی دیگری از مرحله ی علمی می گذارم که رساله ام انشاء الله 

دفاع می شود و می شوم فارغ التحصیل از این سطح و دنیای بعدش که چی می خواهد خدا برایم 


و خدا روشکر که ابرو مندیم کمی پیش خدا و خلق خدا 

و خلق خدا و عزیزان عزیزی رویم حساب می کنند و قبولم دارد 

و خدا روشکر که غرق در نعمتم و البته خودم گاهی خبر ندارم 


و خدا روشکر که عشق هست و مهربانی هست و زبان هست قلم هست و قلب هست

و خدا روشکر که خودم با تمام هستی ام با هر ویژگی که دارم برای بعضی کسان هستم 

و دلشان بهم خوشند و این نهایت لطف خداست 

و غر غر هایشان یا لحن کلامشان حداقل برای من این حکایت و هشدار را دارد که سکان تکیه گاهی را 

محکمتر بگیرم و صبر کنم و صبور تر باشم و این برایم می شود قشنگ نگاهش کرد.. 


ممنون نگاهتون 

پدر سرما خورده بود تلفنی تبریک گفتیم و مشاوران و عزیزان عزیز صلاح را در ندیدن از نزدیک دیده اند. 

روز پدر و روز مرد بر همه ی مردانی که ادعای مردانگی دارند مبارک 


شکوهمند و سرفراز باشید و هرگز شرمنده ی خدا و خلق خدا نباشیم 

یاعلی 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت 21:52

ازنظرم واسه تبریک گفتن و آرزوهای خیرو خوش کردن.هیچ وقت دیر نیست.روز شما و پدرارجمند و برادرگرامی تون مبارک و خجسته باد.درپناه الله سلامت و شادو عاقبت بخیر باشید ان شاءاله...
خدایا شکرت،الهی شکرت

ممنونم
آره همیشه برای خوب کردن و شادی بخشیدن دیر نیست
به وقتش باشه که خیلی عالی تر هست
ولی همان حرف شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.